انعکاس هویت ایرانی در آثار ارکسترال و پیانویی مختلف امین الله حسین آهنگساز مشهور ایرانی الاصل فرانسوی
گفت و گو با کیومرث پیرگلو موسیقی شناس، آهنگساز، نوازنده پیانو و سنتور
علی عظیمی نژادان
اشاره:موضوع “هویت” یا “کیستی” از جمله مسایل مهمی است که علاوه بر رشته های مرتبط با علوم انسانی در مباحث هنری از جمله موسیقی نیز کاربرد فراوانی دارد و می توان از یک منظر آثار موسیقی دانان مختلف را به نسبت دوری و نزدیکی ای که نسبت به هویت های فرهنگی گوناگون دارند مورد بررسی قرار داد.اما در عین حال در مورد ماهیت هویت های فرهنگی-هنری نیز تعریف مشخص و معینی نداریم و در این زمینه به اجماع مشخصی دست پیدا نکرده ایم که این زمینه در ارتباط با هنر موسیقی از پیچیدگی بیشتری برخوردار است.مثلا بسیاری از صاحب نظران و اتنوموزیکولوژیست ها برای بررسی هویت ایرانی در موسیقی های مختلف، بیشتر بر دوری یا نزدیکی ها آنها از نظام موسیقی دستگاهی تکیه دارند و برخی علاوه بر آنها موسیقی های محلی را نیز به عنوان یکی از عناصر هویت ساز در نظر می گیرند و عده ای برخلاف این دو دسته بیش از دو عنصر قبلی بر انعکاس جهان بینی،تاریخ،ایده ها واتمسفر کلی فرهنگ ایرانی بر یک اثر موسیقی تاکید می نمایند.البته بسیاری نیز هستند که به صرف اینکه آهنگسازی به ملیتی خاص وابسته است آثار او را بدون توجه به وام گیری آنها از عناصر نام برده،ایرانی فرض می کنند.بهرحال در گفت و گوی پیش رو دکتر کیومرث پیرگلو از میان تعریف های مختلف مرتبط با هویت موسیقایی، بیشتر بر رویکرد سوم تکیه دارد و از این منظر آثار امین الله حسین را با وجود فاصله ای که بیشتر آنها از نظام موسیقی دستگاهی و محلی ایران زمین دارند،کماکان ایرانی قلمداد می کند و تنها راه جهانی شدن موسیقی ایرانی را نیز گام برداشتن در مسیری می داند که امین الله حسین قدم برداشت.گفتنی است امین الله حسین متولد ۱۲۸۲ شمسی در عشق آباد(پایتخت ترکمنستان امروزی) از پدری تاجر پیشه و مادری خانه دار متولد شد.پدرش موسوم به “احمد آقا حسین اف” در اصل به منطقه آذربایجان ایران تعلق داشت و مادرش موسوم به “حوریه” اصلیتش به شهر سبزوار می رسید و آنها از مهاجران ایرانی مقیم عشق آباد بودند که پس از مدتی به مسکو مهاجرت کردند. امین الله از کودکی به موسیقی ایرانی علاقمند شد و ابتدا اندکی با نواختن تار آشنایی پیدا کرد و پس از ورود به مسکو نواختن ویولون را آغاز کرد.پس از وقوع انقلاب سوسیالیستی شوروی و در سال ۱۹۲۲ خانواده اش او را برای تحصیل پزشکی به شهر برلین آلمان فرستادند اما امین الله پس از مدت کوتاهی تحصیل در رشته پزشکی را رها کرد و به کنسرواتوار موسیقی برلن وارد شد. از جمله استادان وی در آنجا کسانی چون “آرتور اشنابل” در زمینه نوازندگی پیانو و “کِلات”در زمینه آهنگسازی بود. وی در سال ۱۹۲۷ برلین را به مقصد پاریس ترک گفت .وی نخستین فرد ایرانی الاصلی بود که به کنسرواتوار موسیقی پاریس وارد می شد.استادان اصلی وی نیز در این کنسرواتوار “نوئل گالن” و “پل ویدال” در رشته آهنگسازی و “آلفرد کورتو” در زمینه نوازندگی پیانو بودند.شهرت امین الله حسین از زمان اجرای پوئم سمفونی تخت جمشید در سال ۱۹۴۷ با ارکستر لاموروی پاریس ایجاد شد و پس از اجرای همین قطعه با ارکستر سمفونیک لندن در سال ۱۹۵۱ دیگر نام او برسر زبانها افتاد.او تنها یکبار و در سال ۱۹۷۷ به ایران سفر کرد و در همان سال مصاحبه ای با کانون پرورشی فکری کودکان انجام داد که بصورت نوار منتشر شد.همچنین در همان سالها گفت و گویی نیز با مجله تماشا انجام داد.روبر حسین فرزند او که در زمانی به عنوان یک کارگردان فرانسوی مشهور شده بود،تلاش بسیار زیادی داشت تا در جراید مختلف پدر خود را فرانسوی قلمداد کند اما خود امین الله حسین در گفت و گوهای نامبرده به شدت بر ایرانی الاصل بودن خود گواهی می داد و عنوان و محتوای بسیاری از آثار وی شاهدی بر این قضیه است و علاوه بر همه اینها همان مصاحبه صوتی وی با کانون پرورشی نشان می دهد که او کاملا به زبان فارسی مسلط بود و البته این زبان را اندکی با لهجه ترکی آذربایجانی صحبت می کرد.امین الله حسین در نهایت در ۹ اوت ۱۹۸۳ درپاریس در گذشت. بهرحال در گفت و گوی زیر تلاش شده است تا با برخی ویژگی های آثار متعدد امین الله حسین و زوایایی از نظریات وی در زمینه موسیقی آشنا شویم. اما کیومرث پیرگلو(متولد ۱۳۳۹) که یکی از مجریان برخی آثار پیانویی امین الله حسین می باشد دارای دکترای اتنوموزیکولوژی از دانشگاه ملبورن استرالیا و نوازنده پیانو و سنتور است.در سنتور بیش از همه وام دار استاد پایور است و از شاگردان نزدیک او بوده و در رشته پیانو وام دار طاهرجلیلی است و دوره عالی نوازندگی پیانو را هم نزد خانم استلا چایکوفسکی در سوئد گذرانده است. از او تاکنون،آلبوم های شاعرانه های پیانو(مجموعه ای از نوازندگی های پیانو کلاسیک)،پردیس و ۳ رخ(مجموعه تک نوازی های سنتور) توسط نشر ارغنون منتشر شده است.در ضمن تز دکترای پیرگلو در زمینه بررسی سبک های مختلف سنتور نوازی معاصر ایران است.این گفت و گو را با هم می خوانیم.
اولین دریافت و نکته ای که با شنیدن آثار مختلف امین الله حسین به ذهن شما متبادر می شود چیست؟
پیرگلو:من بر این اعتقادم که اگر زمانی موسیقی ایرانی بخواهد بین المللی شود و خصلت جهانی پیدا کند،تنها راهش گام برداشتن در همان مسیری است که امین الله حسین طی کرده بود،چون کارهای حسین بخصوص آثار ارکستری و سمفونیک اش بسیار تحت تاثیر موسیقی ایرانی بوده اند و چه به لحاظ ارکستراسیون و هارمونی و چه به لحاظ ملودیک آنقدر غنی هستند که من بشخصه با آنها ارتباط خیلی عمیقی برقرار می کنم.این کارها تاریخ پرعظمتی را که در دوره هخامنشیان و ساسانیان داشتیم برایمان تداعی می کنند.
شاید بتوان آثار مختلف امین الله حسین را به۶ دسته مجزا طبقه بندی کنیم:آثار سمفونیک(مانند سمفونی پرسپولیس،سمفونی آریا و سمفونی شن ها)،باله ها(مانند باله بسوی نور،مینیاتور های ایرانی و باله شهرزاد)آثار پیانویی(مانند ۳ کنسرتو برای پیانو و ارکستر،مارش مغول ها،افسانه پارسی و پرلود شماره ۱)،موسیقی های فیلم(مانند موسیقی فیلم های راسپوتین، کینه توز و طعم خشونت) و قطعاتی برای تار(مانند ۴ قطعه برای تار سلو،نیایش زرتشت و ای وطن تو را دوست دارم) و قطعات آوازی(مانند ای ساربان،دخترک گل فروش گل و بلبل).اما مسلم است که آثار او در زمینه های کارهای سمفونیک،باله ها و قطعات پیانویی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند با توجه به این نکته به نظر شما از منظر رویکرد کلی امین الله حسین به آهنگسازی چه تفاوت های اساسی میان کارهای پیانویی و آثار ارکسترال او وجود دارد؟
پیرگلو:ببینید همچنانکه گفتم کارهای ارکستری ایشان بیانگر عظمت تاریخی ایران باستان است و می توان آنها را به اقیانوس و دریایی بزرگ تشبیه کرد،اما آثار پیانویی ایشان به مینیاتورهایی می مانند که همان زیبایی و عظمت را در قالب کوچکتری بیان می کنند و درعین حال همانند آثار ارکستری ایشان،سرشار از تصویرسازی های دقیقی هستند.مثلا شما با شنیدن قطعاتی نظیر پرلود شماره ۱ (خیام) و منظره تابستانی(که اختصاصا برای پیانو نوشته شده اند) می توانید به این خصلت مینیاتوری پی ببرید و درهمین قطعه منظره تابستانی می شود ریزش دانه های باران را درذهن بخوبی تداعی کرد؛درست مانند پرلودهای شوپن که به لحاظ تصویر سازی بسیار دقیق هستند. فراموش هم نباید کرد که امین الله حسین یک پیانیست کاملا حرفه ای و شاگرد نام آورانی چون آرتوراشنابل و نادیا بولانژه بود و به همین دلیل کارهای پیانویی او نیز به لحاظ تکنیکی ارزش بالایی دارند و در سطح بین المللی نیز می توانند مطرح شوند در حالی که آثار پیانویی بیشتر آهنگسازان ایرانی به دلیل داشتن ضعف های تکنیکی در محافل بین المللی قابل اجرا نیستند.مثلا پیانیست باذوق و احساسی مانند جواد معروفی با وجود اینکه قطعات زیبایی را برای پیانو ساخته بود اما آن کارها بیشتر جنبه بومی و محلی دارد و به هیچ وجه قابل ارایه در سطح جهانی نیستند.اما خود من هرگاه در حضور افراد غربی مختلف علاقمند به حوزه های فرهنگی و هنری و در طی اقامتم در سوئد،بلژیک و استرالیا قطعاتی از حسین را اجرا کردم متوجه شدم که اکثریت با یک لذت زاید الوصفی به آنها گوش می دادند و آنها را کارهای زیبا و عمیقی می دانستند.
به لحاظ سبک شناسی آثار متعدد امین الله حسین بیشتر به کدام سبک موسیقایی نزدیک تراست؟
پیرگلو:بصورت کلی آثار امین الله حسین بیشتر در چارچوب رمانتیک ملی قرار می گیرند.کارهای این دسته از آهنگسازان بیشتر بر ملودی های فولکولوریک و ملی سرزمین مادری شان مبتنی است،مثلا شما با شنیدن آثار امثال “چایکوفسکی” و “گلینکا” دقیقا می توانید ساختار موسیقی های محلی روسیه را جستجو کنید.امین الله حسین نیز چه در کارهای ارکستری و چه در آثار پیانویی اش به شدت تحت تاثیر موسیقی ایرانی بود و حتما اطلاع دارید که در دوران کودکی اش بخصوص به صفحات نوازندگی تار امثال میرزا حسین قلی بسیار گوش می داد به همین دلیل ردپای موسیقی ایرانی در کارهای او خیلی مشهود است.او فرد بسیار باذوقی بود که البته تفاوتش با بسیاری دیگر از نغمه پردازان کشورمان در این بود که تنها به ذوق خود اکتفا نکرد و بعدها با دانش و تجربیاتی که در زمینه پیانو نوازی و آهنگسازی بدست آورد،موفق شد که با ترکیبی از ذوق،دانش و تکنیک، ملودی ها و قطعات زیبایی را خلق نماید و بدین طریق افکار خودش را به مخاطبان منتقل کند.او در ضمن در برخی از کارهایش از فواصل ۱و۲و ۴و۶ نیز استفاده موثری کرده است،همان فواصلی که شادروان حنانه در برخی آثارش از آنها بهره گرفت و تحت عنوان هارمونی زوج از آنها یاد می کرد.البته حنانه به هیچ وجه اولین کسی نبود که در کارهایش از این فواصل استفاده کرده باشد بلکه استفاده از این فواصل حداقل از اوایل قرن بیستم در موسیقی غربی متداول شد و در برخی کارهای دبوسی،راخمانینف،بارتوک و غیره این فواصل را می توانیم ملاحظه کنیم و افزون بر آنها در موسیقی های جز از این فواصل بسیار استفاده می شود.بهرحال همچنانکه گفتم ردپای موسیقی ایرانی در بسیاری از کارهای او مشهود است و بخصوص در زمینه آثار پیانویی او این قضیه وضوح بیشتری دارد و در عین حال آهنگساز از تکنیک های مناسبی نیز استفاده می کند، مثلا با دقت بر اثر پرلود شماره ۱(خیام)متوجه می شویم که شروع این قطعه در مایه بیات اصفهان(البته اصفهان بدون ربع پرده)است که سپس با یک مدولاسیون(تغییر از یک گام به گام موسیقی دیگر) به سمت چهارگاه می رود و بار دیگر به اصفهان بازمی گردد.
از ویژگی های مهم آثار پیانویی امین الله حسین، سهل وممتنع بودن آنهاست که در ظاهر اجرایشان بسیار ساده به نظر می رسد اما در عمل متوجه می شویم که رعایت ظرایف و اجرای تکنیک های آنها چندان هم ساده به نظر نمی رسند.
پیرگلو:ببینید اگر یک نوازنده بخواهد برخی از کارهای پیانویی امین الله حسین را با سرعت مناسب و موزیکالیته درست اجرا کند و به اصطلاح بیان درستی از آنها ارایه دهد قطعا باید حداقل ۵-۶ سال بصورت حرفه ای در زمینه نوازندگی پیانو تجربه داشته باشد و گرنه به هیچ وجه توانایی اجرای تکنیک های خاص این آثار را نخواهد داشت.در عین حال همچنانکه اشاره کردید،اجرای برخی از کارهای پیانویی حسین ممکن است که ظاهرا آسان جلوه کنند اما در باطن اینگونه نیستند.ببینید مثلا قطعه “منظره تابستانی” به لحاظ تکنیکی ممکن است چندان مشکل به نظر نرسد اما به لحاظ پدال گذاری و بیان اثر آنچنان هم آسان نیست،درست مانند برخی پرلودهای شوپن که اجرایشان از منظر تکنیکی راحت به نظر می رسند اما بیانشان مشکل است یا به عنوان مثال برخی این تصور را دارند که قسمت اول سونات مهتاب بتهوون را به راحتی می توان اجرا کرد ولی باید توجه داشت که در این قسمت ما با ۳ موزیکالیته مختلف سروکار داریم،بطوریکه از یک طرف انگشت پنجم دست راست، باید ملودی اصلی را بنوازد؛انگشتان وسطی باید آکومپانیمان را با ۲ پیانو بنوازند و دست چپ نیز در نقش همراهی عمل می کند.پس اجرای قسمت اول سونات بتهوون اصلا کار ساده ای نیست.اما به نظر من در میان آثار پیانویی امین الله حسین، قطعه پرلود شماره ۱(خیام)از پیچیده ترین قطعات است که اگر با شیوه درستی نواخته شود،اجرایش واقعا مشکل است.من اتفاقا اجرای برناررینگین(نوازنده فرانسوی) از این اثر را -که زیر نظر خود امین الله حسین این کار را اجرا کرد-شنیده ام و فکر می کنم که بهتر از همه این قطعه را اجرا کرده است.مثلا ابتدای این قطعه که در مایه اصفهان است حالتی شبیه تحریر های موسیقی ایرانی دارد و باید با سرعت نسبتا تندی اجرا شود که حق مطلب ادا گردد.این قطعه بخصوص به لحاظ ریتمیک، پیچیدگی های خاصی دارد به عنوان مثال در آن از اکتاوهای ۶ تایی(سیکستوله) استفاده شده است. همچنین آهنگساز در قسمتی از این اثر، ازاکتاوهای خیلی تندی استفاده کرده که به تریل هایی(تریل در نوازندگی به مفهوم نگه داشتن یک نت و اجرای نت بعدی بصورت پی در پی است) که پشت سرهم می آیند وصل می شود و آن هم به یکسری نت های سه لا چنگ وصل می گردد و در این وضعیت ملاحظه می شود که دست راست، یک تکنیک پدال مانندی را برای دست چپ می گیرد که اجرای آن اصلا کار آسانی نیست و در آخرین قسمت این قطعه،زمانی که نوازنده بار دیگر به قسمت اول گریز می زند آن بخشی که باید اکتاوهای شکسته اجرا شود واقعا قسمت مشکلی است و تمرین زیادی می خواهد و درک و دریافت درستی را می طلبد.پس اگر یک نوازنده حرفه ای پیانو بخواهد این قطعه و قطعات مشابه امین الله حسین را به خوبی و درستی بنوازد باید دردرجه نخست، شناخت نسبتا خوبی از موسیقی ایرانی داشته باشد چون خود امین الله حسین نیز در دوران کودکی اش به صفحات موسیقی ایرانی نظیر صفحات نوازندگی آقا حسینقلی و درویش خان خیلی گوش می داد و خودش در دوران نوجوانی تار می نواخت به همین دلیل انعکاس آن را در همین قطعه خیام و برخی قطعات دیگر ملاحظه می کنیم.مثلا خود من در اجرای برخی از نوازندگان ایرانی که این قطعه را اجرا کردند،ملاحظه نمودم که ابتدای قطعه خیام را با سرعت پایینی می نوازند و پیداست که این افراد با موسیقی ایرانی و ماهیت تحریرها آشنا نیستند وگرنه اینگونه نمی نواختند و در عین حال همچنانکه اشاره کردم اگر این افراد اجرای برناررینگین از این قطعه را بشنوند قطعا تجدید نظری در شیوه اجراییشان خواهند داشت چون رینگین زیر نظر خود امین الله حسین این قطعه را نواخته است و در عین حال برای اجرای درست و صحیح کارهای حسین(آنچنان که مدنظر خودش بوده است) باید به لحاظ رعایت مسایل تکنیکی،پدال گذاری،موزیکالیته،جمله بندی ها،حالت ها و سرعت لازم دقت های لازم را داشته باشیم و تمامی اینها علاوه بر تمرین های لازم در پیانو نوازی به مطالعه دقیق زندگی و تحلیل آرا و آثار وی بستگی دارد.
شما به زمینه ایرانی بودن آثار ارکسترال و پیانویی امین الله حسین اشاره کردید و بر این نکته تاکید نمودید که اهمیت این کارها در این است که آنها توسط آهنگسازی نوشته شده اند که هم به موسیقی ایرانی تسلط داشته و هم به مبانی موسیقی غربی و به زعم شما تنها مسیر جهانی شدن موسیقی ایرانی از طریق گام برداشتن در همان مسیری که امین الله حسین پیمود، میسر می شود.اما عده ای دیگر درست در نقطه مقابل دیدگاه شما می اندیشند و براین عقیده هستند که بیشتر آثار وی(بخصوص کارهای ارکسترالش)بیش از اینکه متاثر از فضای ایرانی باشند،دارای زمینه کلی شرقی اند؛درست مانند برخی از آثار میکلوس روژا(در تصنیف موسیقی فیلم هایی چون دزد بغداد) و کارهایی نظیر شهرزاد ریمسکی کورساکف.مطابق دیدگاه این افراد امثال امین الله حسین بیشتر از منظر یک موسیقی دان غربی به موسیقی ایرانی و شرقی نگاه می کنند و آنچنان مقید به انعکاس فواصل موسیقی ایرانی نیستند،کما اینکه ملاحظه می شود که خود امین الله حسین جز در معدودی از کارهای خود به ندرت از موسیقی دستگاهی ایران در کارهایش استفاده کرده است و در زمره آهنگسازانی هم نبوده است که از تم های محلی در قطعاتش بهره جوید و با بسط و گسترش آنها آثاری را خلق نماید.او در بیشتر آثار خود برداشت های خود را از برخی از وقایع تاریخی،داستان ها،فضاها و موضوعات مرتبط با ایران بصورت موسیقی بیان کرده است.آیا تمامی این مسایل باعث نمی شود که به این نتیجه برسیم که موسیقی های امین الله حسین بیش از ایرانی بودن،تصویرگر فضای عمومی شرقی است که البته ممکن است ایران را هم شامل شود؟
پیرگلو:ببینید به نظر من،مسایلی را که شادروان مرتضی حنانه درباره هارمونی زوج مطرح کرده بود در مورد کارهای امین الله حسین نیز صدق می کند و همچنانکه گفتم آقای حنانه مبنای ایرانی بودن آثار ارکسترال را در استفاده از فواصلی مانند ۱و۲و۴و۶ می دانست و گمان می کنم امین الله حسین نیز به این مساله رسیده بود و در بسیاری از آثار وی نیز می توانیم این فواصل را ملاحظه کنیم.اما درباره نکته ای که درباره آثاری نظیر شهرزاد کورساکف گفتید باید بگویم که شکی نیست که این قبیل کارها دارای ملودی های شرقی هستند،اما از منظری دیگر شاید بتوان گفت که اینگونه ملودی ها الهام گرفته از فضای پر عظمت تاریخ ایران باستان نیز هستند.چون سرزمین تاریخی ایران زمین گستره وسیعی را شامل می شده که خیلی فراتر از جغرافیای امروزینش بوده است و همچنان که در ابتدای این گفت و گو بیان کردم هنگامی که آثار امین الله حسین را می شنوم،چه از منظر ملودی،هارمونی و ارکستراسیون ارتباط خیلی نزدیکی با آن پیدا می کنم و بخصوص به لحاظ ملودیک، تاریخ پر عظمت ایران باستان را برای ما تداعی می کنند.بهرحال نمی دانم که چگونه می شود این مسایل را مطرح کرد اما من بر این عقیده هستم که با شنیدن کارهای او علاوه بر ویژگی عمومی شرقی بودن یک حس نوستالژیک زیبا و یک تصویر پرشکوه و عظمت ایران باستان در ذهنم تداعی می شود.در کل بر این عقیده هستم که موسیقی ایرانی را تنها از طریق شیوه بیانی مناسب مانند روش حسین در آهنگسازی، می توانیم جهانی کنیم چرا که به عنوان مثال آثار استاد حسین دهلوی مانند سبکبال گرچه برایم بسیار ارزشمند و جذاب هستند ولی بخاطر دارابودن فواصل ربع پرده ای(سری و کرن) در هیچ جای دنیا قابل اجرا نیستند اما اگر بخواهیم موسیقی مان را جهانی کنیم باید به همان رویکرد حنانه توجه نماییم یعنی استفاده از هارمونی زوج و روشی که امین الله حسین عملا در کارهایش به ما نشان داد. در عین حال اگر فردی مانند “میکلوس روژا” نیز در تصنیف اثری مانند موسیقی فیلم دزد بغداد از ملودی هایی استفاده کرده که فواصل ۱.۵ پرده ای دارند، آن هم تحت تاثیر موسیقی شرق انجام شده است و به نظر می رسد که ملودی موسیقی فیلم فرستاده(محمد رسول الله) ژان موریس ژار هم در مایه بیات اصفهان خودمان است که به عبارتی هم شرقی است و فاقد ربع پرده و در عین حال ایرانی هم هست.یعنی بخاطر محدوده جغرافیایی وسیعی که سرزمین ایران در طول تاریخ پرشکوهش داشته است نمی توانیم بسیاری از مناطق را از دایره ایرانی بودن خارج کنیم و در اصول در بیشتر مواقع تفکیک ایران از مشرق زمین امکان پذیر نیست.به همین قطعه معروف “رقص ساقی” او نیز توجه کنید که هم دارای تمی شرقی و در عین حال ایرانی است وارکستراسیون و هارمونی بکار رفته در آن هم جلوه بیشتری به این رنگ آمیزی شرقی و ایرانی کار می دهد.اما اگر ملاحظه می کنید که آنچنان که باید و شاید امین الله حسین با وجود قابلیت های خوبی که دارد در سطح جهانی مطرح نشده است بدلیل کم کاری موسیقی دانان و موسیقی شناسان ماست و گرنه نوع موسیقی حسین بیشترین امکان را برای جهانی شدن دارد و این مساله باید از طریق سخنرانی ها و سمینارهای مختلف بررسی و تحلیل شود.
ببینید علت نزدیکی میان فضای موسیقایی محمد رسول الله با بیات اصفهان بخاطر شباهت گام مینور با بیات اصفهان است و در اصول آیا تلقی شما از ایرانی بودن یک قطعه موسیقایی تنها به انعکاس فضای کلی فرهنگی-تاریخی ایران مربوط می شود و هیچ ارتباطی با استفاده از فواصل موسیقی ایرانی در یک اثر ندارد؟
پیرگلو:ببینید توجه داشته باشید که ما داریم درباره انعکاس هویت ایرانی در موسیقی های ارکسترال و چند صدایی(پلی فونی) بحث می کنیم نه الزاما درباره موسیقی اصیل خودمان چه به صورت تک نوازی و چه به صورت همنوازی که فرضا صورت حرفه ای آن را در ارکستر سازهای ملی(به سرپرستی استاد فرامرز پایور)می توانستیم ملاحظه کنیم.بهرحال همچنانکه توضیح دادم بخاطر گستره جغرافیایی ایران در دورانی مانند هخامنشیان و ساسانیان و توجه به این نکته که بسیاری از ملودی ها از آن زمان تاکنون به صورت های گوناگونی باقی مانده و در میان مردم ساکن مناطقی چون ازبکستان،ارمنستان و تاجیکستان تاثیراتی گذاشته است، نمی توانیم مفهوم ایرانی بودن را الزاما با نزدیکی به موسیقی دستگاهی فعلی محدود نماییم. بهرحال این ملودی ها در طی زمان در فرهنگ آنها غالب شده و در ۶ مقام آنها باقی مانده است.در عین حال فراموش هم نکنید که در میان سازهای مختلف ارکستر سمفونیک،صرف نظر از سازهای زهی با سازهای دیگر به هیچ وجه نمی توانیم ربع پرده ها را اجرا کنیم و این کار عملی نیست.قبلا هم گفتم که من در دوران تحصیلاتم در بلژیک،سوئد و استرالیا هرجا که قطعاتی از امین الله حسین را برای استادانم پخش کردم یا در حضورشان با پیانو نواختم،با تحسین و تشویق آنها روبرو شدم و همگی اذعان می داشتند که این آهنگساز دارای سبک ویژه ای است و کارهایش از یک نظر شرقی صدا می دهد و از این نظر که حالت هایی خاصی را در شنونده ایجاد می کند،می تواند ایرانی معنا دهد.مثلا اگر در یک فیلم یا نمایشی صحنه ای از لشگرکشی کوروش نمایش داده شود یا تصاویری که بگونه ای تصویرگر آن دوران باشند،متوجه می شوید که موسیقی امین الله حسین خیلی با این صحنه ها عجین می شود و خودم فکر نمی کنم که هیچ موسیقی دیگری در ایران چنین خصلتی را داشته باشد.اما شما در سوالتان از تفاوتی که میان گام مینور و بیات اصفهان وجود دارد سخن گفتید اما این را هم در نظر بگیرید که منشا همین دوگام ماژور و مینور به گام های قدیمی یونان قدیم باز می گردد.این مساله را شادروان پرویز منصوری در کتاب مهمش موسوم به “قلمروی بر کاوش موسیقی ایرانی” بخوبی بازگو می کند و در عین حال با بررسی های بیشتر به نظر می رسد که میان دو جامعه ایرانی و یونانی از نظر فرهنگی،نظامی،هنری و بخصوص موسیقایی نیز ارتباطات فرهنگی زیادی وجود داشته است.بنابراین اگر امروزه متوجه شباهت هایی میان قطعاتی که بر پایه گام مینور غربی تصنیف شده اند با مایه بیات اصفهان می شوید علتش بخاطر همین ریشه های مشترک است. یعنی گام مینور طبیعی امروز همان گام یونین کلیسایی است که آن را از برخی گام های یونانی وام گرفته است.
با این حال به نظر می رسد که بیشتر کارهای امین الله حسین گرچه به لحاظ ملودیک،رنگ آمیزی و ارکستراسیون،آثار قابل توجهی محسوب می شوند اما هارمونی بکار رفته در آنها با توجه به زمانه ای که در آن می زیست از آن پیچیدگی لازم برخوردار نیستند.
پیرگلو:بله حرف شما صحیح است و خود من نیز چنین ادعایی نکردم که کارهای او هارمونی های پیچیده ای دارند البته باید توجه داشت که اصولا موسیقی های وابسته به سبک رمانتیک ملی هارمونی های پیچیده ای ندارند اما معمولا بخاطردارای بودن ویژگی تصویری قوی ،انعکاس دهنده هویت ملی در جوامع وابسته به خود هستند و همچنان که اشاره شد امین الله حسین نیز با همان مصالحی(ماتریال) که در دست داشته است،آثاری را خلق کرده که ما را به دوران پرعظمت گذشته مان متصل می کند.مثلا شما هنگامی که به سمفونی پرسپولیس گوش می دهید،واقعا می توانید آن را تجسم و احساس کنید و اتفاقا خود حسین نیز در همان مصاحبه صوتی که با کانون پرورشی فکری داشت،اذعان کرده بود که چقدر تحت تاثیر فضای تخت جمشید بوده است.بهرحال این سمفونی قادر است که حس و حالت های خاصی را در ما ایجاد کند ولی با شنیدن کارهای دیگران به هیچ وجه چنین چیزی احساس نمی شود و در بهترین حالت تنها ممکن است که تکنیک های خوبی در آنها بکار رفته باشد.در موسیقی او یک روحی جریان دارد که توانسته با هارمونی،ارکستراسیون و نوع موسیقی اش آن حالت های خاص موسیقی ما را به شنوندگان منتقل کند و خود من بارها شده است که با شنیدن قطعات مختلف او گریه کرده ام چرا که بسیار بر من تاثیر گذاشته است،همانگونه که بارها با شنیدن سنتور استاد پایور یا آواز شجریان گریه کرده ام.
از نظر شما آثاری ارکستری امین الله حسین به لحاظ تاثیرپذیری و الهام گیری بیشتر تحت تاثیر کدامیک از آهنگسازان غربی است؟
پیرگلو:به نظر من کارهای امین الله حسین چه از نظر ارکستراسیون و چه به لحاظ هارمونی بیش از همه وام دار ریمسکی کورساکف است منتها در ضمن تاثیرپذیری،سبک خاص خودش را هم دارد.اصولا هریک از آهنگسازان رمانتیک ملی در عین شباهت هایی که با یکدیگر دارند،در نهایت دارای سبک ویژه خود هستند.بهرحال نباید فراموش کرد که پرورش موسیقایی نخستین امین الله حسین تحت آموزه های هنری شوروی سابق بود و البته پس از انقلاب اکتبر شوروی ابتدا به آلمان رفت و در کنسرواتورهای برلین و اشتوگارت دوره هایی را گذراند و در نهایت به فرانسه رفت و به کنسرواتور پاریس وارد شد.بهرحال در میان آهنگسازان ایرانی،حسین در زمره معدود آهنگسازان صاحب سبک محسوب می شود.
۱۰ لایک شده