بوطیقای نو در ادبیات داستانی آمریکای لاتین (۹)
( در آثاری از : آستوریاس ، فوئنتس ، بارگاس یوسا ، رولفو ، ایزابل آلنده ، کوئلیو)
بخش نهم: اشباح ” کومالا ” و معنی محصَّل آن در «پدرو پارامو» :
مقدمه ای بر «پدرو پارامو» ی ” خوان رولفو “
نوشته ی : دنی آندرسن
ترجمه ی : جواد اسحاقیان
در طی سال ها تدریس خود در دانشگاه ، ” پدرو پارامو ” ۱ نخستین رمان اسپانیایی زبان بود که مورد توجه شدید من قرار گرفت . این رمان ، همان اندازه فکر مرا تسخیر و به خود مشغول کرد که وقتی بلندی های بادگیر ۲ ” امیلی برونته ” ۳ را در نوجوانی خود کشف کردم . در آن هنگام ، تنها توانستم به بخشی از معنی واژگان و سبک زبان اثر پی ببرم ، اما وسوسه شدم که این رمان را بهتر بفهمم . این فکر چنان مرا وسوسه کرد که تصمیم گرفتم کارشناس ادبیات آمریکای لاتین شوم . چند دهه بعد ، پس از تحلیل هایی که از این رمان در سمینارهای دانشجویی خود ارائه کردم ، همچنان برایم خیال انگیز می نمود . تأثیر نیرومند این رمان به خاطر استفاده از معماهایی بود که خوانندگان را به هنگام درک روابط پیچیده ی اثر میان گذشته و اکنون در اوایل قرن بیستم مکزیک به خود مشغول می داشت .
این رمان ، خوانندگان را با خود به بیابان و برهوت و به شهر اشباح در مکزیک می کشاند ، و او را در برابر حکایاتی از شور شوق ، مرگ و انتقام قرار می دهد . روستای ” کومالا ” ۴ سرشار از ارواح سرگردان اهالی پیشین و تک و توک کسانی است که روحشان هنوز تطهیر نشده تا به بهشت بروند . از جمله ی اینان ، شخصیتی به نام ” خوان پرسیادو ” ۵ است که به ” کومالا ” می آید و ناگهان خود را در حال حیرت می یابد . خوانندگان هم در مورد آنچه می بینند ، می شنوند و می فهمند ، مطمئن نیستند . خواننده حتی پس از خواندن صفحاتی متعدد ، باز هم به درستی چیزی از رخدادهای این روستا دستگیرش نمی شود . ” کارول کلارک دو لوگو ” ۶ رابطه ی میان خوانند گان متن را با رابطه ی بین ” خوان پرسیادو ” با ” کومالا ” مقایسه می کند : خواننده و شخصیت داستان ، هر دو سفر می کنند ؛ یکی به روستا و یکی به متن اما هر دو ، گرفتار بهت و حیرت می شوند ( ۱) .
با این همه ، رمان به دلایلی متعدد ، معماگونه است ، و از زمان انتشارش در سال ۱۹۵۵ به داشتن سبکی خاص در داستان نویسی مکزیک معروف شده است . متن ، زبانی از هم گسیخته ، سرشار از طنین واژگان زبان گفتار و جزئیاتی است که معانی دشواری دارد ، و ساختار تکه تکه ی رمان ، بازنمودی از حیات روستایی است و به جای این که مانند آثار گذشته ، به سبک واقعگرایی اجتماعی نوشته شده باشد ، نویسنده سبکی کاملا ً مکزیکی ، مدرنیستی ، اصیل و گوتیک ۷ دارد ( ۲) . بازچاپ های متعددی از این رمان به زبان مکزیکی انتشار یافته و خوانندگان آمریکای لاتین و چند نسل از نویسندگانی که در پی الگوبرداری از این اثر بوده اند ، قدرت بیانگر اثر را ستوده اند . پدرو پارامو ، قدرت تخیل خوانندگان و نویسندگان را به نحو بی سابقه ای برانگیخته است . نویسنده ، خود ، زیر تأثیر حال و هوای متن خود قرار گرفته و پنهانی نوشته است که مردی با مشتی واژه و سکوت های پیاپی ، صفحات بی شماری را نوشته و دور ریخته تا این که سرانجام توانسته به زبانی صیقل یافته و ساده دست یابد و از آن همه نوشته ، تنها به اندکی از آن ها قناعت کند . مجموعـــه ای از داستان هــــای کــــوتاه او با عنوان دشت سوزان ۸ (۱۹۵۳) و رمان پدرو پارامو (۱۹۵۵) تأثیر زیادی بر ادبیات آمریکای لاتین نهاده است . چند سال بعد نیز ، معدودی متن دیگر هم نوشت که نتوانست از آن دو اثر برجسته ی قبلی در ادبیات مکزیک ، فراتر برود . خروس طلایی و نوشته هایی برای سینما ۹ (۱۹۸۰) و مجموعه ای از نوشته های پراکنده برای نوشتن یک رمان ۱۰ و نیز گزینه ای از عکس ، فیلم و پوستر با عنوان مکزیک ، دنیای کوچک خوان رولفو ۱۱ (۱۹۸۰) ، مجموعه ای از آثار او به عنوان یک عکاس است .
تأثیر تسخیرکننده ی پدرو پارامو ناشی از ماجرای پر تب و تاب مدرنیته ی مکزیک می شود ، ماجرایی که رمان ، آن را به شیوه ای بیان می کند که تحلیل های تاریخی ، جامعه شناختی و ” عینی ” قادر به توضیح آن نیستند . نمود زیبایی شناختی اثر ، از رهگذر درک تخیلی آن مشخص می شود . این اثر ، رمانی است که تاریخ اجتماعی مکزیک را در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ثبت می کند . بقایای منحط نظام اجتماعی نیمه فئودالی ، وقوع انقلاب های خشونت آمیز ، و خروج اندوهبار از مرحله ی حیات روستایی و تبدیل آن به شهرهایی که باعث ایجاد اشباح می شوند و هنوز چشم انداز امیدبخشی برای مکزیک شهری شده در دهه ی ۱۹۵۰ وجود ندارد ، از جمله ویژگی های این نظام اجتماعی است . این رمان ، خواننده را از حضور ناآرام یک جامعه ی در حال زوال اما نه کاملا ً میرا آگاه می کند که هم از سنت گرایی گذشته فاصله نگرفته و هم الگوهای حیات شهری را هنوز جذب نکرده است . رمان از رهگذر شگردهای ادبی مدرن می تواند تجربه ی عدم قطعیت را به خوانندگانش القا کند . در رمان ، گونه ای از تردید هست که مانع از این می شود که شما چیزی را باورکنید . رمان ، تجربه ی تسخیرشدگی را در خوانندگان خود برمی انگیزد .
با این همه ، در میان بخش اعظم آثار مورد تحلیل و تفسیر در ادبیات مکزیک ، منتقدان در ابتدا به طور مثبت به ساختار پاره پاره ، سبک شاعرانه و پیرنگ معمایی رمان ، بازتاب مناسبی نشان ندادند . اما چند دهه پس از انتشار رمان ، یعنی در دوره ی به اصطلاح ” شکوفایی ” ۱۲ ادبیات آمریکای لاتین در دهه ی ۱۹۶۰ ، خوانندگان به تجربه گرایی سبک شناختی عادت کردند . منتقدان و تاریخنگاران ادبی با بازنگری در تلقی خود ، پدرو پارامو را زیربنایی در جهت آزادی خلاقانه برای نویسندگان آمریکای لاتین ارزیابی کردند . مطالعات انتقادی فراوانی در زمینه ی اسطوره ۱۳ ها و کهن الگو ۱۴های جهانی ، ویژگی های شاعرانه در زبان گفتاری روستایی ، تدوین فرهنگ مکزیکی ، پیچیدگی های ساختار متنی و تمثیل هایی از تاریخ ملی ، از این جمله بوده اند (۳) . از نظر خواننده ای که برای نخستین بار به سروقت پدرو پارامو می رود ، شاید مهم ترین جزئیاتی که در ذهنش نقش می بندد ، نخست ، ماجراهای مربوط به سه شخصیت اصلی و دوم ، شیوه ای است که صداهای روایت به ساختار متنی شکل می دهد .
رمان پدرو پارامو ، داستان هایی از سه شخصیت اصلی می گوید : خوآن پرسیادو ، پدرو پارامو ، و سوسانا سان خوآن . از زاویه ی دید ” خوان پرسیادو” رمان ، داستان جست و جوی پسری برای خودشناسی و دادخواهی مادر خود ، دولورس پرسیادو ۱۵ همسر پیشین ” پدرو پارامو ” ، است . با آن که این پسر حتی نام پدرش را هم تحمل نمی کند ، او تنها پسر مشروع ” پدرو ” است . ” خوآن ” به ” کومالا ” برگشته تا دقیقا ً ادعا کند که ” چه چیز هایی به ما تعلق دارد ” ، هم چنان که او اندکی پیش هم ، به مادر ِ در حال احتضارش قول داده بود که در این مورد تحقیق کند . ” خوآن پرسیادو ” خواننده را هم با خود ، به داستان اشباح می کشاند ، همان گونه که او خود با ارواح گمشده و سرگردان ” کومالا ” مواجه شده بود . او این ارواح را می بیند ، صداهایشان را می شنود و گهگاه خود به زنده ماندن خودش هم شک می کند . ما از رهگذر چشمان ” خوآن ” و به یاری گوش های او صداهای کسانی را می بینیم و می شنویم که در گورستان دفن شده اند . پا به پای ” خوآن پرسیادو ” خوانندگان ، قطعات پراکنده ی زندگی صاحبان آن ارواح را کنار هم می گذارند تا تصوری از ” کومالا ” و تباهی این روستا در ذهن خود ترسیم کنند .
برای به هم پیوستن پاره های داستان ” خوآن ” ، بازگشت هایی به عقب و زندگی نامه ی ” پدرو پارامو ” پیش می آید . ” پدرو ” ، پسر مالکانی است که شاهد روزهای بهتری بوده اند . او نیز عاشق دختر جوانی به نام ” سوسانا سان خوآن ” است اما این شور عشق در بزرگسالی ، زندگی او را تباه می کند . با این همه ، ” سوسانا ” از او دور می شود . تنهایی ” پدرو ” تا زمانی که پدرش می میرد و بقیه ی اعضای خانواده اش هم از او دور می شوند ، ادامه می یابد . ” پدرو ” ی جوان و جاه طلب باید هم حافظ ثروت خانواده باشد ، هم بدهی های پدرش را اداکند . او از طریق زبان بازی ، نیرنگ و خشونت برای خود ، گونه ای امپراتوری به وجود می آورد . ” پدرو ” با ازدواج با ” دولورس ” ـ که بزرگ ترین طلبکار اوست ـ به ثروت هنگفتی می رسد . یک بار ازدواج او با ” دولورس پرسیادو ” به وی اجازه می دهد تا همه ی ثروت و املاک او را تصرف کند . او همسر خود را از خودش دور می کند تا برود و با خواهرش زندگی کند ؛ یعنی جایی که نقشه های شوهر را نقش بر آب نخواهد کرد . آنچه سپس برای مزرعه ی بزرگ ” پدرو ” ، به نام ” مدیا لونا ” ۱۶، و موفقیت های دراماتیک آن پیش می آید ، توسعه ی بی مانع آن مزرعه و زندگی در ناز و نعمت تا آغاز حمله ی انقلاب مکزیک در سال های ۱۹۲۰-۱۹۱۰ ادامه می یابد . با این همه ، ” پدرو ” ی اشرافی و آزمند از انقلاب ناخشنود است . با این همه ، وقتی اولین پسر نامشروع خود ، ” میگل پارامو ” ، ۱۷ را می شناسد و نام خود را به او می دهد ، گویی کفاره ی گناهان خود را پس می دهد . اخبار تازه ، حاکی از این است که ” سوسانا سان خوان ” و پدرش به روستا برگشته اند . با آن که در آغاز ، ” پدرو پارامو ” ترتیبی می دهد تا پدر ” سوسانا ” را ـ که مجددا ً پیدایش شده است ـ سر به نیست کنند ، از نقشه ی خود منصرف می شود . با این همه ، ” سوسانا ” پس از تحمل رنج بیش از اندازه ی ناشی از جنون ، می میرد . در پایان ، همان گونه که ” کومالا ” به طرف تباهی می رود ، پسر نامشروع و دیگر ” پدرو پارامو ” به نام ” آبوندیو مارتینز ” ۱۸ ـ که از میراث پدری بی بهره مانده است ـ برای تأمین هزینه های مربوط به کفن و دفن همسر درگذشته اش به او رجوع می کند . اما ” پدرو پارامو ” از کمک به پسر ، خودداری می کند و پسر ـ که به شدت مست است ـ پدر را می کشد ( ۴ ) .
ساختار متن از رهگذر یک رشته قطعات از هـــم گسیخته ، با این دو داستان به هــم می پیوندد . با وجود این ، خواننده به سادگی می تواند از رهگذر صداهای روایت ، این دو خط داستانی را دنبال کند . ” خوآن پرسیادو ” در موارد متعدد ، داستان سفر خود را به ” کومالا ” با زاویه ی دید اول شخص روایت می کند که شامل جست و جوی بیهوده بر ای یافتن پدر ، و سرانجام مرگ خودش می شود . ما خوانندگان تا حدّی از طریق رمان ، به یک کشف غیرمنتظره دست می یابیم ؛ یعنی به طور اتفاقی به گفت و شنودهایی گوش می دهیم . همصحبت ” خوآن ” نقش ها را تغییر می دهد و وارد صحنه ای پر از دست انداز می شود ؛ پرسش هایی را مطرح و در مورد داستان ” خوآن ” اظهار نظرهایی می کند . به موازات گفت و شنود ُمرده ، راوی همه دان سوم شخص ، زندگی نامه ی ” پدرو پارامو ” را از روزگار کودکی تا مرگ و تکه تکه دنبال می کند . با این همه ، نظم تاریخی و استمرار زمانی به گونه ای شگفت انگیز به هم می خورد ؛ عبارات کوتاه متن چه بسا مانند همان تغییرات گفت و گویی گاه ادوار تاریخی بزرگ را فشرده و کوتاه می کند . بنابراین ، صدای راوی سوم شخص مرتبا ً بین دو نوع ثبت وقایع ناهمگون تغییر می کند . از یک سو ، عبارات شاعرانه مشتمل بر تک گویی درونی حاکی از عشق ” پدرو ” به ” سوسانا ” و شور و شیدایی اوست ؛ و از سوی دیگر ، توصیفات بیرونی و گفت و گوها ، معرّف ارباب قدرتمندی است که ثروتی هنگفت و املاکی وسیع دارد .
در درون این تناوب و نوسان میان صداهای اول و سوم شخص ، خوانندگان باید به صدای دیگری گوش بدهند و داستان سومی را بازسازی کنند که همان داستان ” سوسانا سان خوان ” است . ما برحسب اتفاق بخش هایی از داستان او را از طریق ” خوآن پرسیادو ” می شنویم و به شکوه ها و ناله های او گوش فرامی دهیم و سپس با مرگ بی امان او تا هنگامی که در گورستان ” کومالا ” دفن می شود ، آشنا می شنویم . خواننده قطعات پراکنده ی سرگذشت ” سوسانا ” را از رهگذر حسب حال ” پدرو پارامو ” به هم می پیوندد و از روابط میان ” سوسانا ” و پدرش آگاه می شود . ” سوسانا ” امیدش را به آینده و نیز عشق خود از دست داده است . بخش های شاعرانه ی رمان حاکی از عشق او به مرد دیگری به نام ” فلورنسیو ” ۱۹ است ، اما ” پدرو پارامو ” اصلا ً مورد توجه ” سوسانا ” نیست .
” خوآن پرسیادو ” ، ” پدرو پارامو ” و ” سوسانا سان خوآن ” همگی مورد تسخیر اشباح قرار می گیرند و به نوبه ی خود ، اینان خود به صورت ارواحی درمی آیند و به سراغ دیگران می روند . ” آوری اف. گوردون ۲۰ در مقاله ی موارد شبح گونه : تسخیر و تخیل جامعه شناختی ۲۱ به این نکته پی برده است که رمز شبح و روح و تجربه ی زنده و فعال شدن آن ها در رمان ، باعث گسترش شبکه ای جهت پیوند میان تجربه های زیبایی شناختی ، اجتماعی و نیز تجربه های خواننده می شود . او می نویسد : ” شبح به سادگی همان ُمرده یا شخص از دست رفته نیست ، بلکه یک رمز اجتماعی است و می تواند ما را با تاریخ و ذهنیتی آشنا کند که حیات اجتماعی را می سازد . شبح یا روح ، رمزی از چیزی است که گاه از دست رفته ، یا به گونه ای آشکار مشهود است ، یا برای کسی که چشم بصیرت دارد ، با ظاهر شدن خود ، نکته ای را به ما می گوید . ” مهم تر از همه این که ، مشاهده ی اشباح به ما تجربه تسخیرشدگی را می آموزد و تسخیرشدگی ، شیوه ی خاصی برای آگاهی از آن چیزهایی است که رخ داده یا در حال اتفاق افتادن است . تسخیرشدگی گاه ما را به گونه ای مؤثر به جایی می کشد که خواست ما نیست و
همیشه به گونه ای جادویی احساس و عاطفه ای را از یک واقعیت بیان می کند . این گونه شناخت ، شناختی خشک و بی روح نیست ، بلکه شناختی متفاوت و عاطفی است (۵) . خوانش پدرو پارامو شناختیدگرگونه از حرکت مکزیک به سوی مدرنیته در آغاز قرن بیستم به ما می دهد ؛ این شناخت به مراتب بیش از شناخت تاریخ اجتماعی و فرهنگی است . این رمان ، ساختاری عاطفی در اختیار خواننده قرار می دهد و او را در تجربه ی تسخیرشدگی غرق می کند .
اشباحی چون ” پدرو پارامو ” و ” خوآن ” به بافتی اجتماعی در مکریک اشاره می کنند که دارد مدرنیزه شدن خود را تجربه می کند آن هم در حالی که نظام اجتماعی پیشین هنوز کاملا ً از میان نرفته و نظم اجتماعی تازه نیز جایگزین نظام قبلی نشده است . تصرف و غصب زمین از جانب ” پدرو ” ناظر به گرایشی در میان اربابان مکزیک بود که به انباشت سرمایه در روزگار ” پورفیریو دیاز ” ۲۲( ۱۹۱۱-۱۸۷۶) مربوط می شد . او کوشید کشور را از رهگذر توسعه ی عوامل زیربنایی و سرمایه گذاری ، مدرنیزه کند . این سیاست به ناموزونی هایی در سیاست اقتصادی اجازه داد که ” پدرو پارامو ” در مزرعه ی خود ، ” مدیا لونا ” ، با استفاده از قدرت محلی خود به عنوان کارگزاری در جهت منافع طبقه ی نخبه عمل کند و نظام اجتماعی نیمه فئودالی خود را حفظ کند . در درون چنین بافتی اجتماعی ، دادخواهی ها ی ” سوسانا سان خوآن ” و دیگر کسان را در قبال چنین وضعی می شنویم . در واقع به یک اعتبار ، ” رولفو ” قصد داشت نام رمان خود را عریضه ها ۲۳ بگذارد . به هنگام سخن گفتن از خیابان های ” کومالا ” ما صداهایی اتفاقی و شکوه هایی را در گورستان می شنویم که در واقع بازتاب واقعیتی است که اجازه ی بروز نداشته اما در روزگار ” پورفیریو دیاز ” طنین انداز بوده است .
انقلاب مکزیک (۱۹۲۰-۱۹۱۰) بازتاب صدای روستاییان سرکوب شده است . هدف مبارزات ۲۴ مکزیک روستایی ، پایان دادن به حکومت ” دیاز ” بود . ” سوسانا سان خوآن ” نیز به سهم خود ، معرّف نقش زنان سرکوب شده در یک نظام پدر سالارانه ۲۵ است . در چنین نظامی ، زنان در حکم گله ای هستند و اربابان می توانند روستا را مملو از فرزندان نامشروع و با اتکا به حقوق اربابی خود زنان روستایی را به وسیله ای برای تولید مثل تبدیل کنند . هم انقلاب های روستایی و هم ” سوسانا سان خوآن ” در اختیار و انحصار ” پدرو پارامو ” هستند . او می تواند بر روند رخدادها اثر بگذارد و آن را به همان وضع سابق خود حفظ کند ، اما قادر نیست مانع از تحقق علایق و مطالبات روستاییان شود . آنان به انقلاب خوش آمد می گویند ، اما پس از آن پیوسته در سال های ۱۹۲۹-۱۹۲۶مورد غارت شورش های روستایی ” کریستروها ” ۲۶ قرار می گیرند . ” سوسانا ” از این همه خطاها رنج می برد و به یاد روزهایی می افتد که با ” فلورنسیو ” روابط عاشقانه ای داشت ؛ مردی که در رمان ناشناخته است ، اما ای بسا یکی از سربازانی باشد که در ضمن انقلاب کشته شده باشد و ” پدرو پارامو ” به خاطر این که بتواند عشق ” سوسانا ” را به خود جلب کند ، او را تباه کرده باشد .
در ویرایش تازه ی ” مارگرت سیرز پدن ” ۲۷ از ترجمه ی پدرو پارامو به انگلیسی ، تصویرهایی از ” ژوزفین ساکابو ” ۲۸ هست که تأثیرات شبح گونه ی رمان را مشهود و محسوس می کند و به ویژه بخشی از این تصویرها به ” سوسانا سان خوآن ” مربوط می شود . این تصویرها ، از مجموعه ای با عنوان جهان دست نیافتنی سوسانا : سپاسگزاری از رولفو ۲۹ انتخاب شده است . ” ساکابو ” در مصاحبه ای با یک نفر زاده ی شهر ” لاره دو ” ۳۰ ، واقع در ” تکزاس ” ، می گوید که او در پدرو پارامو ، فرهنگ اربابان پدرسالار حتی به تکزاس نیز سرایت کرده ؛ همان فرهنگی که ” سوسانا سان خوآن ” را به جنون کشانده است . ” ساکابا ” ، ” سوسانا ” را به عنوان زنی توصیف می کند که :
” حرف های او ، خاطره و هذیان هایی است که از گور گفته می شود . گفته های او داستان زنی است که به جنون پناه می برد تا از آن به عنوان ابزاری جهت حفظ دنیای درونی خود از آسیب انتقامجویی جهان بیرون استفاده کند : از آسیب دنیایی خشن ، پدرسالار و ددمنش ، و کلیسایی که دیگر نمی تواند به شخص ، رستگاری و آرامش ببخشد ، و از خشونت که با انقلاب عجین است و از آسیب خود مرگ . این عکس ها حاصل کوشش من برای ترسیم جهان از چشم یک قهرمان زن تراژیک است ” (۶) .
” النا پونیاتوفسکا ” ۳۱ می نویسد : تصویرهای ” رولفو ” و : ساکابا ” ، برداشتی از اشباح هستند ، نوعی رویارویی با ظلمت و سایه هایی که نمی خواهند از میان بروند و پیوسته با نور می ستیزند ” (۷) . در همه ی این مجموعه ی عکس ها ، ” ساکابا ” مبارزه ی نور با ظلمت را ترسیم کرده است . این عکس ها به گونه ای کنار هم چیده شده اند که گویی ما خودمان داریم اشباح را به چشم می بینیم . ” سوسانا ” مانند هر بیننده ی دیگری ممکن است تصاویری را ببیند که در هیچ جای دیگری نمی تواند ببیند . همان گونه که ” خوان پرسیادو ” توضیح می دهد که چگونه اشباح بر او ظاهر شدند و او را تسخیر کردند : ” من اصلا ً نمی دانم . من چیزها و آدم هایی را می بینیم که امکان ندارد شما آن ها را در جای دیگری بتوانید ببینید . ” ما هم مانند همین بینندگان از رهگذر مشاهده ی سریع آن اشباح ، به برداشتی شگفت انگیز می رسیم .
و سرانجام ، این اشباح به مدرنیزه کردن پس از انقلاب در مکزیک هم اشاره ای دارند . تاریخنگاران در مورد این نکته نیز به بحث پرداخته اند که آیا جنگ های داخلی مکزیک در فاصله ی ۱۹۲۰-۱۹۱۰″ انقلاب روستایی ” واقعی بوده که در سیمایی مانند ” پانچو ویا ” ۳۲ و ” امیلیانو زاپاتا ” ۳۳ تبلور یافته یا این که این انقلاب ها بیش تر ” انقلابی بورژوایی ” بوده است ؟ گرچه عنصر مردمی در انقلاب بسیار نیرومند بوده است ، ظهور طبقه ی متوسط و روشنفکر نقش بزرگی در پیشرفت سیاسی و اقتصادی بازی می کرد . زیر رهبری انقلاب ، طبقه ی تازه ای از رهبران سیاسی و نظامی نو کیسه ظهور کردند که مهار دولت را به دست داشتند و به حزب سیاسی رسمی شکل می دادند ، و با همدستی با دولت ، بسیاری از به اصطلاح رؤیاهای ” دیاز ” را عملی می کردند . به موازات انباشت سرمایه در ” مکزیکو سیتی ” پس از انقلاب و تبدیل پایتخت به مرکز صنعت کشور و پیشرفت سریع آن ، بقیه ی شهرها از جمله روستای ” کومالا ” به شهر اشباح واقعی تبدیل شد . پس از شورش های خانواده ی ” کریسترو ” در سال های ۱۹۲۹-۱۹۲۶ و بحران های اقتصادی دهه ی ۱۹۳۰ ، فرهنگ های روستایی گوناگونی ، به شهرهای نوساز راه یافت . در ۱۹۵۱ وقتی ” خوزه ای . ایتیوریاگا ” ۳۴ پژوهش نامه ی کلاسیک خود را با عنوان ساختار اجتماعی و فرهنگی مکزیک ۳۵ منتشر کرد ، نخستین فصل کتاب را به جنبش تأسفبار تباهی روستاها و استقرار شهرهای نو اختصاص داد و روند شهرسازی و سیاست روستازدایی را به عنوان نیروهایی عمده ی این دگردیسی توصیف کرد . او متوجه شد که در سال ۱۹۱۰ ـ که سال آغاز انقلاب بود ـ ۷۹ و ۹۹% جمعیت کشور در مناطق روستایی زندگی می کردند ( یعنی در شهرهایی با جمعیتی کم تر از ۲۰۰۰ نفر ) . در سال ۱۹۴۰ درصد جمعیت روستایی به ۶۴ و ۹۱% کاهش یافت که در شهرهایی کم تر از ۲۵۰۰ زندگی می کردند . او انتظار داشت سرشماری سال ۱۹۵۰ مبین چنین گرایشی باشد . آمار واقعی نشان داد که شهرهای کشور در فاصله ی ۱۹۱۰ تا ۱۹۵۰ رشدی اسفناک داشت . در ۱۹۱۰ تنها دو شهر در کل مکزیک بیش از صد هز ار نفر سکنه داشت ؛ در ۱۹۵۰ ده شهر ، بیش از صد هزار ، سه شهر بیش از سی صد هزار ، و یک شهر بیش از دو میلیون نفر سکنه داشت (۸) .
در تقابل با آمار و ارقام غیر شخصی ، ” خوان رولفو ” از تجربه ای می گوید که حاکی از اهمیت شخصی روند روستازدایی ای است که مکریک را تسخیر کرد . ” رینا رافه ” ۳۶ در خود زندگی نامه ی ناوگان جنگی ۳ ماجرای ” رولفو ” در مورد منشأ ” پدرو پارامو ” را در طی سفری از گذشته ی روستایی به شهر نقل می کند :
” اما پدرو پارامو به زمان گذشته تری مربوط می شود . ممکن است کسی بگوید ، رمان بر این مبنا طراحی شده است . در حالی که من مطالب را بارها و بارها در ذهن خود آماده کرده بودم ، حتی نتوانستم یک صفحه هم بنویسم ، اما یک چیز به من کمک کرد که گره کور را در این کلاف بیابم . وقتی من به شهر برگشتم ـ یعنی جایی که از مدت ها قبل و پس از سی سالی که در آن زندگی می کردم ـ متوجه شدم که شهر دیگر مسکونی نیست ؛ شهری که پیش از این ، هفت ـ هشت هزار نفر سکنه داشت . اما وقتی به این شهر برگشتم ، متوجه شدم بیش از صد و پنجاه نفر در آن نیستند . شهر قبلی من با آن همه خانه ، با آن همه مغازه آن هم با هشت یا ده در . اما اکنون که به شهر برمی گشتم در ِ همه ی خانه ها قفل بود و اثری از سکنه ی آن ها نبود . کسی می گفت بابد در طول خیابان درخت کاج کاشت . من یک شب در این شهر بودم . شهر ، در پایین پای ” سی یرامادره ” ۳۷ قرار داشت . باد تندی می وزید و جز صدای گاو و جغد ، صدایی شنیده نمی شد . در این حال و در چنین جایی بود که من متوجه تنهایی ” کومالا ” شدم ” (۹) .
آمار و ارقام ” ایتیوریاگا ” و داستان ” رولفو ” ، هر دو ، نشان دهنده ی تحولات عمیق مکزیک در قرن بیستم است . به همان نسبت که جمعیت روستایی به سکنه ی شهر و رأی دهنگان انتخاباتی در شهرها تبدیل می شوند ، مکزیکو سیتی نیز به توسعه ی اقتصادی و استفاده از فرصت های سرمایه گذاری روی آورده است. در برابر ، امثال ” کومالا ” هم به همان اندازه افزون می شود . خانواده هایی از اهالی شهرهایی بودند که سپس خود به اشباح تبدیل شدند و بقایای شیوه های زندگی به شکل سابق ، نیز از میان رفت . ” خوان پرسیادو ” مانند اکثر مکزیکی های دهه ی ۱۹۵۰ ، در جست و جوی پدر خود ، متوجه سرگذشت تباهی ” کومالا ” و بدبختی و بیچارگی کسانی چون ” سوسانا سان خوآن ” می شود و مجبور می شود با توجه به اوضاع و احوال ، با اشباح و ارواح کنار بیاید و نظام نابرابر اجتماعی موجود را بپذیرد (۱۰) .
با توجه به این چشم انداز ، همان گونه که ” آوری گوردون ” می گوید ، اشباح کارکرد تأثیرگذاری بر زمان حال دارند . قدرت تسخیرکننده ی پدرو پارامو به خاطر انتخاب شیوه ای است که به ما امکان می دهد با خوانش آن به دریافتی تجربی و خاص برسیم . این رمان به گونه ای عینی به توصیف تلاش برای رسیدن به مدرنیته و کسب هویّت در مکزیک نمی پردازد . اما فراتر از آن ، رمان با بهره جویی از پیکربندی قصه ها و شگردهای خود ، ما را با همین مبارزه آشنا و با تضادهایی مواجه می کند که همان سلطه ی گذشته بر ما ست ، گذشته ای که کاملا ً از میان نرفته است و همچنان گران جانی می کند . این امر ، معلول عواملی است که در اختیار ما بیرون است . همانند ” خوآن پرسیادو ” آن که مسخّر ارواح درگذشتگان و وارد ” کومالا ” می شود ، همه چیز را از دریچه ی چشم مردگان می بیند . آنچه چنین کسی می بیند ، همان نیست که در ذهن خود پنداشته است . چنین شخصی انتظار دارد وقتی وارد ” کومالا ” می شود ، شاهد تپه های سرسبز ، دره های خرم و نسیم ملایم باشد . ” خوان ” با توجه به خاطرات مادر و گفته هایش می گوید : ” من با چشم های مادرم به همه چیز نگاه می کردم ، درست همان گونه که او به آن ها می نگریست . او چشم هایش را به من داده بود تا با آن ها به همه چیز نگاه کنم . ” از نظر ” خوآن پرسیادو ” تجربه ی دیدن و شنیدن ِ آنچه اصلا ً وجود ندارد ، باعث حیرت ، بیماری و مرگ می شود . با این همه ، از نظر خوانندگان ، همین حیرت ، بصیرت ایجاد می کند . با قرار گرفتن در متن اشباح چیره بر ” کومالا ” ، رمان پدرو پارامو ، خواننده را به سوی نوعی آگاهی متفاوت با جامعه ی مکزیک و مبارزه ی تاریخی آن هدایت می کند . قطع نظر از محکومیت ” پدرو پارامو ” به عنوان یک ارباب اشرافی ( هرچند رمان ، خود خشونت او را محکوم می کند ) ، رمان همین شخصیت را به عنوان نمودی از همه ی سکنه ی ” کومالا ” ـ که آرزوهایشان نقش بر آب شده است ـ و در جست و جوی ناموفق برای رسیدن به خوشبختی و بهره مندی از نعم زندگی در روی زمین ترسیم کرده است . *
۱.Pedro Paramo
۲. Wuthering Heights
۳. Emily Bronte
۴. Comala
۵. Juan Preciado
۶. Carol Clark D’Lugo
۷. gothic
۸. El llano en llamas ( = The Burning Plain )
۹.El gallo de oro y otros textos para cine
۱۰. nouvelle
۱۱. Inframundo: El Mėxico de Juan Rulfo
۱۲. boom
۱۳. myth
۱۴. archetype
۱۵. Dolores Presiado
۱۶. Media Luna
۱۷.Miguel Paramo
۱۸.Abundio Martinez
۱۹. Florencio
۲۰. Avery F. Gordon
۲۱.Ghostly Matters : Haunting and the Sociological Imagination
۲۲. Porfirio Diaz
۲۳. Los murmullos
۲۴. campesinos
۲۵. patriatchal
۲۶. Cristero Revolt
۲۷. Margaret Sayers Peden
۲۸. Josephine Sacabo
۲۹. El mundo inalcanzable de Susana San Juan : Homenaje a Juan Rulfo
۳۰. Laredo
۳۱. Elena Poniatowska
۳۲. Pancho Villa
۳۳. Emiliano Zapata
۳۴. Josė E. Iturriaga
۳۵. La estrucura social y cultural de Mėxico
۳۶. Reina Raffė
۳۷. Juan Rulfo : Autobiografia armada
۳۸. Siera Madre
* این مقاله ترجمه ای است از :
Anderson , Danny J. , The Ghosts of Comala : Haunted Meaning in Pedro Paramo . An Introduction to Juan Rulfo’s Pedro Paramo . An Online Article .
یادداشت ها :
۱. Carol Clark D’Lugo. The Fragmented Novel in Mexico: The Politics of Form ( Austin : University of Texas Press , 1997 ) , 70-81.
۲. یک خط فکری مهم در مطالعات انتقادی در مورد پدرو پارامو ، کشف سبک ادبی ” رولفو ” و کشیدن خط بطلان بر روی قراردادهای بازنمود رئالیستی را به ویژه در دو مطالعه ی زیر می توان خواند :
Emir Rodriguez Monegal , “ Relectura de Pedro Paramo ,“ in Narradores de esta America , 11( Buenos Aires : Edotorial Alfa Argentina , 1974 ) , 174-191, and Maribel Tamargo , “ El poder subversive de la escritura : Una lectura de Pedro Paramo , “ in De la cron ica a la mueva , narrativa , ed. Merlin H. Forster and Julio Ortega ( Mexico City : Editorial Oasis , 1986 ) , 277-284.
۳. Jorge Ruffinelli’s edition of Juan Rulfo’s Obra completa ( Caracas : Biblioteca Ayacucho , 1977 ) and Claude Fell’s edition of Juan Rulfo’s Toda la obra ( Paris : ALLCAXXe, 1992) .
درمجموعه ی اجمالی Colecciòn Archivos بررسی های بسیار جالب و گزیده هایی از نقدهای مشروح همراه با زندگی نامه هایی مفصل آمده است :
Luis Harss and Barbara Dohmann’s Into the Mainstream . Conversations with Latin America Writers ( New York : Harper and Row , 1967 ) and Roffė’s book cited in note 8 below are excellent sources of biographical information about the auther. Leonardo Martinez Carrizales has anthologized the early reviews and reception of Juan Rulfo’s writing in Juan Rulfo , los caminos de la fama publica: Juan Rulfo ante la critica literario-periodistica de Mėxico ( Mexico City : Fondo de Cultura Economica , 1998 ) .
برای آگاهی از مقدمه ای به زبان انگلیسی بر رمان ” رولفو ” به فصلی از کتاب در مورد ” رولفو ” نوشته ی Joseph Sommersبا عنوان و مشخصات زیر رجوع کنید که شروع مناسبی برای مطالعه هستند :
After the Storm : Landmarks of the Modern Mexican Novel ( Albuquerque: University of New Mexico Press , 1968 ) and Luis Leal’s Juan Rulfo ( Boston : Twayne Publishers , 1983 ) .
۴.Jorge Ruffinelli’s “ Los hijos de Pedro Páramo, “ Texto Critico۱.۱ ( ۱۹۷۵) : ۸۹-۱۰۶,
منبع بالا این سه پسر )Juan Preciado , Miguel Paramo و Abundio Martinez ) را به عنوان اشاره های کلیدی و منبعی برای مطالعه ی اهمیت روان شناختی ” پدرو پارامو ” معرفی می کند .
۵. Avery F. Gordon , Ghostly Matters : Haunting and the Sociological Imagination ( Minneapolis : University of Minnesota Press , 1997 ) , 8.
۶. برای اطلاع از مصاحبه با Sacaba ر . ک .
Jon Newlin , “ Invisible Realities of Dream and Meaning : The Photographs of Josephine Sacab o, “ Photography Quartely ۱۹.۴ (۲۰۰۰) : ۱۰-۱۳.
من وصف ” ساکابو ” را از یک کارت نقل می کنم که همراه نمونه های عکسی به کار کولکسیونرها و نمایشگاه داران می آید . این مجموعه عکس ها نخستین بار در یک گالری به نام Fine Phorography واقع در شهر New Orleans در سال های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ به معرض تماشا گذاشته شده است . مجموعه عکس های El mundo inalcanzab le de Susana San Juan ( دنیای دست نیافتنی سوسانا سان خوآن ) نیز در روزهای ۱۱-۱۸ ژوئن سال ۱۹۹۷ به نمایشگاه بین المللی Art Fair واقع در شهر Basel سویس نیز راه یافته است . گالری عکس معاصر ( Gallery of Contemporary Photography ) نیز در Bergamot Station Arts Centre در شهر Santa Monica در ایالت کالیفرنیا ( اول آگوست تا پنجم سپتامبر ۱۹۹۸ ) ، و ” تئاتر سان مارتین ” ( Teatro de San Martin ) واقع در ” بوئنوس آیرس ” از سوم آگوست تا پنجم سپتامبر ۱۹۹۹ در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است .
۷. نقل از مقاله ی منتشر نشده ی Elena Poniatowska با عنوان ساکابو و رولفو ( Sacabo y Rulfo) ترجمه ی Connie Todd .
۸. Josė E. Iturriaga , La estructura society y cultural de Mėxico, ۱۹۵۱ ( Mexico City:
Secretaria de Educacion pública “ cien de Mėxico , “ ۱۹۸۷ ) , ۱۹-۲۷.
۹. Reina Roffė, Juan Rulfo : Autobiografia armada ( Buenos Aires : Ediciones Corregidor, 1973 ) , 600-61.
ترجمه از من است .
۱۰. مطالعات اخیر در مورد پدرو پارامو بر شیوه ی تازه ای تأکید دارند که رمان ” رولفو ” ، نقد مدرنیته ی مکزیک است . نگاه کنید به :
Charles Boyer’s chapter on Pedro Paramo in “ Revolution and Romance : Social Change and Desire in Mexican N arrative , 1955-1989 “ ( dissertation , University of Kansas , 1999) , explores the relationship between desire and modernization , and Patrick Dove , “ Exigele lo nuestro : Deconstraction , Restitution and the Demand of Speech in Pedro Paramo, “ Journal of Latin American Cultural Studies ۱۰.۱ (۲۰۰۱) : ۲۵-۴۴ ,
در این صفحات ، ارتباط میان تشکیل ملت و مدرنیته مورد بررسی قرار گر فته است .
۳ لایک شده