تاثیر و تاثر هنرمندان معاصر ایرانی در شکل گیری هنر (قسمت سوم)
هنر معاصر ایران و تاثیر انجمن خروس جنگی و مکتب سقاخانه ای ( پهلوی اول و دوم)
ملیحه طهماسبی
تاریخ نگاری همان امکان عرضه روایتی قابل فهم از رویدادهای جامعه و تغییر و تحولات آن در بستر زمان است. معمولاً تغییر در شکل گیری آثار هنری در ایران، در بسیاری از موارد ناشی از اتفاقات سیاسی و اجتماعی بوده است. اگر نگاهی به دو قرن گذشته بیاندازیم با تغییر قدرت ها تعداد بسیاری از هنرمندان نیز به خلوت می روند و تعداد زیادی کار خود را آغاز می کنند.که در این میان بسیاری از داشته ها دست خوش تغییراتی می شود که گاه مثبت و گاه رویه ای منفی را در بر میگیرد. در سال های پس از انقلاب مشروطه، آشوب و بدبختی، ناتوانی شاه قاجار، تقسیم ایران میان نیروهای روس و انگلیس، فقدان مجلس مقتدر، و خطر دائمی شورش های وسیع در نواحی مختلف، ایران را دچار ضعف سیاسی کرده بود. احمد شاه، آخرین پادشاه سلسله ی قاجار، در سن دوازده سالگی تاجگذاری کرد و در دوران حکومت او نخستین جنگ جهانی (۱۹۱۴-۱۹۱۸م) به وقوع پیوست. پس از پایان جنگ، تعدادی از روشنفکران ایرانی مقیم کشور آلمان نظیر سید حسن تقی زاده «انجمن ایران و آلمان» را تأسیس کردند. تأسیس این انجمن نقش مهمی در غربی شدن و گرایش جوانان ایرانی به غرب داشت. با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی (۲۱فوریه ۱۹۲۱م)، رضا خان بر تخت سلطنت نشست.در آن زمان اعزام دانشجو به دو کشور آلمان و فرانسه، شدت گرفت. بسیاری از روشنفکران، هنرمندان و کارگزاران فرهنگی بر این باور بودند که آرمان شهر، برای جبران عقب ماندگی ها، پیروی از فرهنگ غرب است و می خواستند با آثار خود در حوزه های شعر، داستان، روزنامه نگاری و تأسیس مکان های هنری جامعه را به سمت و سوی هنر مدرن رهنمون کنند.ازآن جمله؛ در داستان، جمالزاده با کتاب «یکی بود یکی نبود»(۱۳۰۰ش)؛ میرزاده عشقی و انتشار روزنامه «قرن بیستم»(۱۳۰۰ش)؛ نیما یوشیج با انتشار منظومه بلند «افسانه» در روزنامه قرن بیستم (۱۳۰۱ش)؛ صادق هدایت با «بوف کور» (۱۳۱۵ش)؛ و در زمینه ی ساخت و تأسیس مراکز فرهنگی می توان اشاره داشت به؛ تأسیس دانشگاه تهران (۱۵بهمن ماه ۱۳۱۳ش)، تأسیس فرهنگستان ایران و انتصاب محمد علی فروغی (ذکاء الملک) به ریاست آن مرکز (۱۳۱۴ش)، تأسیس موزه ایران باستان در تهران (۱۳۱۵ش)، تأسیس کتابخانه ملی در تهران(۱۳۱۶ش)، تأسیس موزه پارس درشیراز(۱۳۱۷ش). این مسیر جریان تازه ای به خود گرفت. در این زمان عناصر آشنای هنر ایران باستان در معماری به کار گرفته می شد. اما در عرصه ی صورتگری و هرجا که شبیه سازی اهمیت داشت، بهره گیری از میراث گذشته منتفی بود. بدین سان دو گرایش متمایز در هنر رسمی زمان رضاشاه پدید آمد: از یک سو پیروی از شیوه های هنر آکادمیک اروپایی و از سوی دیگر کوشش برای احیای نگارگری قدیم در قالبی باب سلیقه روز (که پس از گذشت بیش از نیم قرن هنوز هم این دو گرایش را در بخشی از هنر معاصر ایران می توان باز شناخت.) از میان نمایندگان گرایش اول باید به اسماعیل آشتیانی، حسنعلی وزیری، ابوالحسن صدیقی (مجسمه ساز)، علی اکبر یاسمی، علی محمد حیدریان و رسام ارژنگی اشاره کرد. هادی تجویدی، حسین بهزاد، حسن مصور الملکی و سوروگین نیز نام های معتبرتری در میان نگارگران وابسته به گرایش دوم به شمار می آیند. در این جا لازم است از نقاشی قهوه خانه هم نام ببریم که در این زمان، خارج از حوزه ی هنر رسمی، شکوفا شده بود. در حیطه هنرهای تجسمی، این گرایش و تغییر از زمانی شدت گرفت که کمال الملک در سن۹۳ سالگی در گذشت(۲۷مرداد ماه ۱۳۱۹ش) و در مهر ماه همان سال اسماعیل مرآت وزیر معارف وقت، دانشکده هنرهای زیبای تهران را پس از شش سال از تأسیس دانشگاه تهران تأسیس کرد. دوره ی دوم حکومت پهلوی، جریان های جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پدید آمد که نقاشی ایران نیز متأثر از همین جریان ها بود. درحیطه فرهنگی می توان به؛ تأسیس دانشکده هنرهای زیبای تهران اعزام فارغ ا لتحصیلان دانشکده هنر به کشورهای اروپایی و آشنایی آنان با مکتب های هنری مختلف، گشایش نگار خانه ها نظیر تالار ایران (۱۳۴۳ش)، نشریه خروس جنگی (۱۳۲۸ش)، آغاز فعالیت بی ینال تهران(۱۳۳۷ش)، اشاره کرد. در دانشکده رشته های نقاشی،مجسمه سازی و معماری تدریس می شد و با استادان فرانسوی و تعدادی از هنر آموختگان مکتب کمال الملکی هم چون علی محمدحیدریان و ابوالحسن صدیقی به سرپرستی آندره گدار(Andr Godard ، ایران شناس فرانسوی) اداره می شد. روش تدرس در دانشکده بر اساس الگوهای مدرسه هنرهای زیبای پاریس (Beaux Arts) بود و اسلوب مکتب های امپرسیونیسم (Impressionism) و پست امپرسیونیسم (Post-Impressionism) آموزش داده می شد. مکتب های نقاشی که در غرب بیش از پنجاه سال از پیدایش آنها می گذشت. البته نه با وفاداری کامل به اسلوب آن مکاتب بلکه نوعی امپرسیونیسم که در اصطلاح آنرا «قلم آزاد» می خواندند و در واقع کلاسی سیسمی (Classicim) بود که اندکی مسامحه درآن راه یافته بود و چندان ربطی به نوآوری های امپرسیونیست های اروپایی نداشت. اولین هنر جویان فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا برای آشنایی و درک بیشتر آثار هنری مدرن به اروپا اعزام شدند و به فراگیری پرداختند و دربازگشت به وطن، به ترویج برداشت های خود از هنر مدرن اقدام کردند و اولین جدال جدی میان هنرمندان سنتی، نگارگران سنتی، مکتب کمال الملکی و هنرمندان مدرن در محافل و مجالس هنری در گرفت. توجه و نظر دانشجویان اعزامی به اروپا، به مکتب های کوبیسم (Cubism) و اکسپرسیونیسم (Expressionism) جلب شد. اما این تأثیرپذیری از هنر غرب درظاهر، قالب و تکنیک آثار بود و نه در محتوا و مضمون و اندیشه آنان، بنابراین آثار هنرمندان از اروپا بازگشته، در ظاهر تقلیدی از قالب و شکل مکتب غربی بود و در محتوا، ذهن گرایی هنر ایرانی را با خود داشت. به عبارت دیگر، هنرمند نوگرای ایرانی از یک سو با جذب شدن به جدیدترین پدیده های هنر غرب ضرورت پیوستن به دنیای مدرن را توجیه می کرد، که این امر حاصل یک روند تاریخی و معمول تجربیات تاریخی هنرمند نبود بلکه نتیجه مشاهداتی بود که به راحتی می خواست به هر صورت ممکن معاصر زمان خود باشد. از سویی دیگر برای نمایش دادن هویت و تشخص فرهنگی – ملی خود، به عناصر سنتی و تجربه های ذهنی نیز متوسل شد. این فعالیت ها باعث پیدایی جنبش« نوگرا» در نقاشی معاصر ایران شد. در دهه بیست شمسی هنرمندان نوگرا آثاری خلق کردند که سابقه ای درحافظه تاریخی ایران زمین نداشت و شگفتی جامعه را در برداشت. این هنرمندان سعی داشتند با سخنرانی، چاپ کتاب و مقاله درباره هنر مدرن، فضایی را ایجاد کنند تا هنرشان برای عموم قابل فهم شود. دراین میان جلیل ضیاء پور (۱۲۹۹-۱۳۷۸ش) نقش قابل ملاحظه ای را ایفا می کرد. ضیاء پور درباره چگونگی تشکیل انجمن و نشریه خروس جنگی می گوید: وقتی که من در سفر اول (۱۳۲۷ش) از فرانسه برگشتم با دو نفر دیگر از همفکرانم که پیشنهادهای مناسبی در پیشبرد هنر داشتند انجمن هنری خروس جنگی را در آتلیه ام بنیاد نهادیم. هدف ما بر این بود که با الهامات ملی هنر نو ملی را وجهه برداشت های مان درسه رشته هنرهای تجسمی،ادبیات و تئاتر قرار دهیم. من می خواستم هویت ملی مان را با الهام گیری از مواریث خود، به دنیای نو وارد کنم، بی آنکه مقلد باشم و یا اینکه بگذاریم مقلد باشند. نام خروس جنگی را غلامحسین غریب پیشنهاد کردند. خروس از نظر ظاهر اندام، موجودی قرص و مهاجم و از نظر رنگ آمیزی جلوه گر، از نظر هویت (در ادبیات قدیم ما) نماینده فرشته بهمن و به عنوان طلایه، وظیفه اش بیداری مردم بود. دوره نخست از فعالیت انجمن هنری خروس جنگی را ضیاءپور به همراهی غلامحسین غریب، حسن شیروانی و مرتضی حنانه رقم می زنند که گرچه حنانه کمی پس از تاسیس انجمن به دلیل اختلاف سلیقه از فعالیت در آن کناره گیری می کند. انجمن که محیط جدیدی برای رشد تفکرات نوی هنری بود به سرعت در میان طالبان هنرمدرن جا باز می کند و به مرکزی برای تبادل اندیشه بدل می شود. ضیاءپور با ایراد دوازده سخنرانی و کنفرانس و چاپ تعدادی مقاله و نیز برگزاری کلاس های هفتگی پیرامون مشاهدات و آموخته هایش از هنر مدرن در اروپا، به فردی شناخته شده و تاثیرگذار به ویژه در میان نقاشان و هنرمندان هنرهای تجسمی بدل می شود. اولین دوره مجله در پنج شماره و با نام خروس جنگی در پشت جلد منتشر و هدف آن بالا بردن سطح معرفت عمومی مطرح می شود. می توان از انجمن خروس جنگی به عنوان اولین انجمن تخصصی هنر مدرن ایران صحبت کرد. نکته قابل توجه جایگاه انجمن خروس جنگی است. این انجمن از لحاظ پژوهش هنری و دقت نظر در تولید آثار هنری با ویژگی های هنر مدرن و نو در ایران و در دوره خودش بی نظیر است، اما اختلافات تفکری بین سنت و مدرنیته و بخصوص معرفی سبک کوبیسم مشکلاتی را برای این مجله رقم می زند. این بگو مگو میان هنر مدرن و سنتی به صحن مجلس وقت هم کشیده شد. ضیاءپور محاکمه می شود و مجله به دلیل اینکه می پنداشتند تبلیغ توده ای ها را می کند و کوبیسم همان کمونیسم است، تعطیل می شود. تا ۱۳۳۰ و آغاز دوره دوم فعالیت انجمن خروس جنگی این انجمن سه مجله را منتشر می کند که هر کدام پس از دیگری توقیف می شوند. همین باعث می گردد تا فعالیت انجمن به درازا نکشد و عمر آن به تقریبا پنج سال برسد.اعضای انجمن اما تلاش خود را با انتشار مجله ای با نام کویر پی می گیرند. اولین تابلوی کوبیسم آبستره ضیاءپور با نام «حمام عمومی» و نیز مقاله اش با نام نقاشی در این مجله منتشر می شود. مجله ی بعدی نیز «پنجه خروس» نام دارد که همانطور که از اسم گذاری اش پیداست رویکردی عصبانی تر نسبت به قبل دارد. در انتشار این مجله سهراب سپهری و بهمن محصص جوان نیز همکاری می کنند. دوره دوم انجمن خروس جنگی البته دوره پر تنش تر و به زعم بسیاری از منتقدین تاثیرگذارتر از دوره اول پیش می رود. اولین شماره از مجله جدید به همراه یک بیانیه تند و آتشین منتشر می شود که شاید بتوان آن را ناشی از شور جوانی و نیز کم تجربگی اعضای انجمن دانست. این موضوع بعد ها باعث می شود تا کار انجمن نیمه تمام بماند. نام بیانیه «سلاخ بلبل» است که ظاهرا اعلان جنگی به دسته بزرگی از هنرمندان آن روز است. گرچه می توان گفت نفس فعالیت خروس جنگی نوعی اعلام برائت از هنر غیرمستقل و واپسگراست، اما چاپ بیانیه آن هم در پشت جلد اولین شماره دوره جدید فعالیت، مهر تاییدی بر آن است. این بیانیه در سیزده بند به طور کلی اعلام می کند که حق حیات هنری تنها از آن هنرمندان پیشروست. این شکل از مبارزه جویی هنری باعث و بانی اتفاقات مهمی در زمینه هنر مدرن ایران می شود. نیما یوشیج «شعر صبح» می گوید و هوشنگ ایرانی «جیغ بنفش». این دو را می توان اتفاقات تاثیر گذار بر آینده شعر نوی ایرانی دانست. انتشار سه مجله با نام های «موج»، «آپادانا» و «هنر نو» و چاپ ترجمه هایی از تی اس الیوت و اشعاری از سپهری و رحمانی و نیز آثاری از نیما یوشیج، هانری میشو و جلیل ضیاءپور گنجینه ای را برای هنرمندان جوان آن سال ها فراهم می کند تا بارقه هایی از هنر نو دوباره با مکاتب و دوره هایی هنری در میان سال های دهه چهل تابیده شود. نمی توان از تاثیر فعالیت این انجمن بر دوره های بعدی هنری ایران در همه زمینه ها چه هنرهای تجسمی و چه شعر و نثر یاد نکرد. فعال ترین نقاشان این دوران را می توان به سه دسته ی نوگرا، سنت گرا و میانه رو تقسیم کرد. حسین کاظمی ، جلیل ضیاپور، هوشنگ پزشک نیا، جواد حمیدی، احمد اسفندیاری، عبدالله عامری، محمود جوادی پور، مهدی ویشکایی، صادق بریرانی، سودابه گنجه ای، مارکو گریگوریان و سیراک ملکونیان در دسته ی نوگرا جای داشتند. علی اصغر پتگر، رضا صمیمی، جعفر پتگر ، بهزاد، ابوطالب مقیمی، علی مطیع، محمدعلی زاویه، علی کریمی، حسین الطافی به اضافه ی وفادارترین شاگردان کمال الملک به دسته سنت گرا متعلق بودند. حال آن که علی اکبر صنعتی، محسن مقدم، علی رخساز، محمود اولیا ، مارکار قرابگیان، آندره گوالویچ ، میناسیان( نقاش مناظر دریایی)، سمبات( آبرنگ کار) ، حبیب محمدی، رضا فروزی و عباس کاتوزیان از جمله نقاشان میانه رو محسوب می شدند. هنر گرافیک از سال ها پیش در ارتباط با بخش های نشر و چاپ و تبلیغ مورد توجه قرار گرفته بود، ولی فعالیت جدی در این عرصه از سال های جنگ جهانی دوم شروع شد. قبلا بعضی از نقاشان آموزش دیده در مدرسه صنایع مستظرفه به کار تصویرگری نیز می پرداختند که از میان آن ها باید به حسین علی مویدپردازی و یحیا دولتشاهی اشاره کرد. ( مویدپردازی از زمان رضاشاه در طراحی تمبر پستی و اسناد رسمی، کاریکاتورسازی و صورتگری مشاهیر فرهنگی دست داشت. ) روش اینان در کار تصویرگرانی چون لیلی تقی پور و تیمور رشدی ادامه یافت، ولی از سوی دیگر محمد بهرامی، بیوک احمری و سیروس امامی تجربیات تازه تری را به خصوص در زمینه طراحی جلد کتاب آغاز کردند. در واقع، روش های جدید تصویرگری، پوسترسازی و طراحی گرافیک نخستین بار توسط شماری از فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای زیبا به کار گرفته شد. اولین بی ینال تهران با همکاری مارکو گریگوریان شکل گرفت و در آن پنجاه وسه نقاش و مجسمه ساز ایرانی شرکت داشتند و با این بی ینال جنبش نوگرایی به رسمیت شناخته شد. برگزار کنندگان اهداف خود را این گونه برشمردند؛ ایجاد امکانات ، بررسی و ارزیابی آثار نو پدید ایرانی، آشنا کردن مردم با شیوه های هنرمدرن و انتخاب چند اثر توسط داوران ایرانی و خارجی برای ارائه در نمایشگاه های بین المللی.در ادامه، بی ینال دوم (۱۳۳۹ش)، بی ینال سوم (۱۳۴۱ش)، بی ینال چهارم (۱۳۴۳ش) و بی ینال پنجم(۱۳۴۵ش) برگزارشد. برپایی و فعالیت بی ینال های نقاشی از چند نظر دارای اهمیت بیشتری نسبت به نمایشگاه های دیگر بود؛ دارای اهداف روشن و مشخصی بودند، از تمام این پنج بی ینال کاتالوگ هایی جداگانه با مقدمه و مشخصات آثار چاپ شد و بر جا مانده است، تقریبا مورد استقبال اکثریت نقاشان مطرح زمان خود قرار گرفت، سهم عمده ای در تحولات بعدی نقاشی ومجسمه سازی نوگرای ایران داشته است. درمدت زمان کوتاهی نقاشی نوگرا به لحاظ موضوع و تکنیک و نحوه برخورد هنرمند با اثرش، تغییرات زیادی کرد از مهمترین آنها می توان از نقاشی سقاخانه ای که درخلال پنج بی ینال ظهور یافت نام برد. در خرداد ۱۳۴۲ (ژوئن ۱۹۶۳) و در روزنامه کیهان اینترنشنال کریم امامی از اولین منتقدان هنری ایران در نوشتاری با عنوان « یک مکتب نو ایرانی» چهار نفر از دانش آموختگان و یا آموزگاران مدرسه تازه بازشده هنرکده هنرهای تزیینی ۱۳۴۰(۱۹۶۱) را معرفی می کند و عنوان می دارد که قدرتمندترین جریان نقاشی ایران را این ها رقم خواهندزد. حسین زنده رودی، فرامز پیلآرام، منصور قندریز و بهزاد گلپایگانی. بعدترها هم امامی اصطلاح مکتب سقاخانه را برای این گروه هنرمندان به کار می برد جنبش سقاخانه در آغاز به نوعی هنر مذهبی عامیانه توجه داشت و حداقل در نخستین کارهای زنده رودی دیده می شد ولی کم کم پایه ای وسیع تر یافت و همه کسانی را که در کار خود از نقش های تزیینی سنتی و از جمله خط فارسی بهره می بردند در بر گرفت بدین گونه سقاخانه ها در عین سادگی مجموعه ای غنی از نماد و تصویر، بودند این ها همان گنجینه هایی بود که هنرمندان ما به دنبال آن بودند، گنجینه ای که فرم های ایرانی را به همراه داشت و این هنرمندان می توانستند هویت گمشده خود را در این فرم ها بیابند و از این طریق هویتی ایرانی به آثار خود دهند. این هنرمندان کسانی بودند که پس از«پیشتازان نقاشی معاصر ایران»، خود را از «نسل دوم هنرمندان نوگرای ایران» می دانستند؛ آن ها جنبش هنری سقاخانه را به وجود آوردند که نوعی واکنش بی اختیار روشنفکران و هنرمندان دهه ۴۰ شمسی، علیه مدرنیسم و گسترش دامنه نفوذ فرهنگ غرب دانست. مکتب سقاخانه از قدرتمند ترین مکاتب هنری ایران است که با رویکرد مدرن و جدید به هنر نقاشی تا به امروز هنرمندانی را پرورش داده که حتی در گالری های معروف امریکایی و اروپایی حرف های بسیاری برای گفتن دارند و از نظر اقتصادی نیز توانسته اند گلیم خود را به خوبی از آب بیرون کشند. این مکتب که در هنر خط و نقاشی و مجسمه سازی هنرمندان به نامی دارد تا به امروز توانسته حیات هنری خود را نه با نام مکتب سقاخانه که با تاثیرگذاری بر شکل گیری مکاتب جدید در زمینه نقاشی و خط و دیگر هنرهای تجسمی حفظ کند. برپایی نخستین دوسالانه ی تهران (۱۳۳۷ خ) را می توان آغاز دوره ای جدید دانست؛ زیرا که این رویداد، به لحاظ نتایج و پیامدهایش، در تاریخ هنر معاصر اهمیتی خاص دارد. در واقع، با گردآوری و معرفی آثار نوپردازان در یک نمایشگاه بزرگ، جنبش نوگرایی به رسمیت شناخته شد.در میان برندگان این پنج دوسالانه به نام هایی چون مارکو گریگوریان، ناصر اویسی، ابوالقاسم سعیدی، سهراب سپهری، بهجت صدر، محسن وزیری مقدم، حسین زنده رودی، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی (در نقاشی)؛ و پرویز تناولی و ژازه طباطبایی (در مجسمه سازی) برخورد می کنیم. ازهنرمندان این دوران می توان به علی آذرگین، علی رضا اسپهبد، آیدین آغداشلو، داود امدادیان، فریدون آو، حبیب الله آیت اللهی، جمال بخش پور، بهمن بروجنی، بیژن بصیری، رویین پاکباز، محمد ابراهیم جعفری، محمد رضا جودت، قاسم حاجی زاده، مهدی حسینی، واحد خاکدان، بهمن دادخواه، ایران درودی، گارنیک درهاکوپیان، عبدالرضا دریابیگی، جعفر روحبخش، سرکیس زاکاریانس، ماری شایانس، چنگیز شهوق، منوچهر شیبانی، کورش شیشه گران، علی اکبر صفاییان، بهرام عالیوندی، کامران کاتوزیان، طلیعه کامران، پرویز کلانتری، بهروز گلزاری، رضا مافی، سیروس مالک، حسین محجوبی، اصغر محمدی، علی اصغر معصومی و مسعود یاسمی اشاره کرد. درمجموع تا سال ۱۳۵۶ در تهران بیست و پنج نگار خانه (گالری) خصوصی و دولتی برپا بود و از مهم ترین آنها «موزه هنرهای معاصر تهران» است که به سال ۱۳۵۶شمسی و با هدف حفظ و نگهداری آثار تجسمی هنرمندان معاصر ایران و جهان افتتاح شد.
کتابنامه:
اعتمادی، احسان.۱۳۷۷: سقاخانه، تهران: مطالعات هنرهای تجسمی، ش ۳.
پاکباز،رویین. ۱۳۷۸: هنر معاصر ایران؛ فصلنامه طاووس،تهران:شماره یک، پاییز.
پاکباز، رویین و یعقوب امدادیان؛ پیشگامان هنرنوگرای ایران،محسن وزیری مقدم؛ انتشارات موزه
جهانبگلو،رامین؛ایران ومدرینته. ۱۳۸۰: مجموعه گفتگو؛حسین سامعی، تهران: نشر گفتار، چاپ دوم.
حسینی، مهدی.۱۳۹۵: سقاخانه: یک جنبش ملی، تهران: فرهنگستان هنر، موسسه فرهنگی هنری و پژوهشی صبا.
خلیلی،ناصرو استفان ورنویت. ۱۳۸۳: گرایشبه غرب؛ پیام بهتاش، تهران: نشرکارنگ.
دالوند،احمدرضا ؛جنبش نوپای نقاشی.۱۳۷۰: نشریه گردون، تهران: ویژه نامه هنر نقاشی،بهار.
زادمحسن، فرزاد.۱۳۹۵: نگاهی بازمانده در نیمه راه(تاملی بر ماجرای نقاشان سقاخانه در کشاکش سنت و مدرنیته ی ایرانی) تهران: فرهنگستان هنر، موسسه فرهنگی هنری و پژوهشی صبا.
سمیع آذر، علیرضا.۱۳۹۶: زایش مدرنیسم ایرانی، تهران: موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر.
عابددوست، حسین، زیبا کاظم پور.۱۳۸۹: جامعه شناسی مکتب نقاشی سقاخانه ای، تهران:کتاب ماه هنر، ش ۱۴۴.
کاشفی ،جلال الدین.۱۳۶۶: روند سبک های نو د رنگارگری ایران؛ فصلنامه هنر؛ تهران: شماره ۱۳، زمستان ۱۳۶۵وبهار.
گودرزی،مرتضی.۱۳۸۰: جست وجوی هویت در نقاشی معاصر ایران، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. ۱۳۸۰
مجابی،جواد.۱۳۸۰: پیشگامان نقاشی معاصرایران، نسل اول، نهران: نشر هنرایران.
مجابی،جواد و دیگران.۱۳۸۳: پیشگامان هنر نوگرای ایران، بهجت صدر، تهران: انتشارات موزه هنرهای معاصر و موسسه توسعه هنرهای تجسمی.
معرک نژاد،رسول.۱۳۹۵: نگاه تجمالی به پیدایی مکتب سقاخانه، تهران: فرهنگستان هنر، موسسه فرهنگی هنری و پژوهشی صبا.
موریزی،محسن.۱۳۷۹:بی ینال های تهران؛ نشریه نقش، شماره ۴،تهران: ویژه پنجمین دوسالانه نقاشی معاصرایران،۲۵مهر.