دوره عدالت خواهی در داستان ایرانی
ندا هاشمی
ادبیات داستانی ایران بعد از سال ۱۳۳۲ دارای نشیب و فراز فراوانی بود و از یک طرف اوضاع سیاسی داخل ایران و از سوی دیگر تغییرات بین المللی و پیشروی اندیشه های مارکسیستی در کشورهای جهان سوم تأثیر مستقیمی بر جامعه ی روشنفکری ایران و در کل، جهان داستان داشته است و حتی گاه به صورت ناخودآگاه در ذهنیت نویسندگان ما تاثیر داشته است، به گونه ای که شاید اندیشه های سیاسی مارکسیستی را به سختی بتوان در لایه های پنهان آثارشان پیدا کرد و چه بسا همان گونه که «آلتوسر» می گوید: ایدئولوژی از همان ابتدا در آگاهی نویسندگان رسوخ پیدا می کند و به نوعی نشات گرفته از پایگاه طبقاتی آنان است.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاهد یک دورهرکود فعالیتهای سیاسی بودیم، این رکود در داستان نیز تأثیر مستقیم داشته است و به نوعی مضمون داستان ها را به سمت انزوا، پوچی و بیهودگی کشاند و از هیجان سیاسی در داستانها کاسته شد. بنابراین سرکوب سیاسی نیز باعث درونی شدن داستان شد، همین درونی شدن باعث روی آوردن نویسندگان به مسأله فقر و تهیدستی شد. در این زمان است که داستانها پر شد از «خانوادههایی که بر اثر فقر، بیکاری و نومیدی از هم پاشیده شده اند. خانه های کهنه با سقف های پوسیده و میز و صندلی های شکسته، تصاویر گسترده دیگر که همگی زوال و یاس یک دوره ی دهشتناک و بی حاصل را همراه با آرزوی عدالت اجتماعی، نمایاند.»
همچنین یکی از پیامدهای این دوره و سانسور آثار داخلی، روی آوردن به ترجمه ی آثار خارجی بود و هرکسی که مختصر اطلاعی از یک زبان خارجی دارد به ترجمه کتاب هایی می پردازد… در همین دوره است که ادبیات مارکسیستی ترجمه می شود و اندیشه های چپ گرایانه بیش از پیش در ادبیات داستانی نفوذ می کنند. برای مثال می توان به ترجمه ی کتاب «بازگشت از شوروی» اثر آندره ژید توسط جلال آل احمد اشاره کرد که در سال ۳۳ منتشر شد و در آن به نقد «دیکتاتوری پرولتاریا» پرداخته بود.
پس این دوره را می توان به نوعی بازگشت به درون و آمادگی برای دوره ای دانست که اندیشه های مارکسیستی به وضوح در داستان ایرانی نمود پیدا کرد. «از حدود سال های ۱۳۳۸-۱۳۳۷ دیوارهای خفقان ناشی از کودتا ترک می خورد و حرکت های مردمی خیزشی دوباره آغاز می کند… » از این سال دوره ی جدیدی در داستان آغاز می شود. مجلات ادبی متعددی منتشر می شوند و شکلی جدید از اعتراض در آثار نویسندگان پیدا میشود. از میان نویسندگان جوان این سال ها می توان به افراد زیر اشاره کرد: سیمین دانشور، بهرام صادقی، نادر ابراهیمی، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و… بسیاری از این نویسندگان جوان «به قصد راهگشایی به واقعیت های زمانه، اشخاص داستان هایشان را از میان مردم فقیر انتخاب می کنند و به توصیفی ناتورالیستی از زندگی و حالات روحی آنها دست می زنند و نظر خود را درباره ی مشکل مسکن، گرسنگی وآموزش و پرورش به ساده ترین شکل بیان می کنند… این نویسندگان که «مردم» را در قهوه خانه ها، فاحشه خانه ها و دیگر اماکن عمومیو پَست، جستجو می کنند با ایجاد نوعی ادبیات اجتماع نگار در برابر ادبیات اسطوره ای واکنش نشان می دهند.» یعنی به نوعی ادبیات از آسمان پایین می آید و متوجه آدم های روی زمین می شود.
علاوه بر این ما شاهد این هستیم که داستان نویسان بسیاری عضو فعال گروه های مارکسیستی هستند. از فعال ترین آنان می توان جلال آل احمد، بزرگ علوی که در حزب توده و حتی از نظریه پردازان آن بوده اند و بعدها نیز از صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی نام برد. جلال آل احمد قریب به ۴ سال در حزب توده ایران عضویت داشته و در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران و نمایندگی کنگره درآمد. پس از آن نیز از مؤثران انشعاب در حزب توده بوده است و همراه با خلیل ملکی، حزب زحمتکشان ایران و نیروی سوم را که یک جمعیت سوسیالیستی بود، پدید آوردند.
بزرگ علوی نیز که از اولین اعضای حزب توده و عضو گروه ۵۳ نفر بوده است. و در سال ۱۳۱۶ به جرم داشتن مرام اشتراکی دستگیر می شود. او نیز با تقی ارانی ارتباط نزدیکی داشته است. «ارانی کم کم علوی را به خود جذب کرده و او را در مسیر مسائل سیاسی، فلسفی و نظری قرار می دهد و از طریق دعوت کردن او به خانه و تشکیل جلسات خانگی او را با تعالیم مارکسیستی آشنا می کند.»
صمد بهرنگی نیز از برجسته ترین شخصیت های هسته ی مارکسیستی تبریز بود که تماس ادبی اش با امیر پرویز پویان (از سران سازمان چریکی فداییان) هسته ی تبریز را به گروه احمد زاده – پویان متصل ساخت. «او معلم جوانی از اقشار پایین جامعه بود که در میان کودکان روستایی آذربایجان کار کرده و با رنج و حرمان آن ها آشنا بود. داستان های کوتاه او در دفاع از مبارزه ی مسلحانه خطاب به نسل جدید ایرانیان بود که به عقیده ی او نمی خواستند وضع موجود را بپذیرند.»
و نیز می توان از غلامحسین ساعدی یاد کرد که از ۱۶ سالگی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و در چندین روزنامه ی وابسته به حزب توده قلم می زد و سال ها را در زندان به سر برد..
و اکثر نویسندگان آن زمان که حتی اگر در گروه ها و احزاب مارکسیستی حضور فعال نداشته اند ولی گرایش خودآگاه یا ناخودآگاه به مارکسیست به عنوان یک اندیشه ی نجات بخش و نه تنها حامی فقرا و طبقات پایین جامعه، بلکه حامی تمامی مردمی که در بند حکومت پادشاهی قرار گرفتهاند، توجه داشته اند و رنگ این اعتراض در اکثر داستان ها مشاهده می شود .پس این نسل از نویسندگان را می توان نویسندگان حامی مردم نامید و دوره ای که ادبیات پر شده بود از مفاهیمی همچون عدالت خواهی، تضاد طبقاتی و فقر و تهیدستی.
۳ لایک شده