دو شعر از حسن صانعی
نوشته بر دیوار
نوشته بر دیوار برگردید
من گمشده ام
کتاب ها از الک های شما رد شده است
دسته نوشته ها را آتش زدم
برخی نسوخت
نسوخته ها دادم به آب
آب به درخت داد
درخت به هوا
به هوا شلیک کنید!
نامه
سه از زیر رادیکال
به والامقام نامه می نوشت
نوک مداد شکست
با خود گفت: یعنی ننویسم
مداد تراش نداشت
دندان به یاری شتافت
نوشت حضور آن بی نهایت معروض می دارد
بنده ی ناچیز خوشحال می شوم
با کسر دو درجه از مقام بی مقدارم موافقت فرمایند
دو صباحی نفس بکشم
ندامت نامه می نویسم
فاش می گویم پشیمانم سه آفریده شدم!