دو شعر محمد زندی
تنها ترین آدم
.
کرکره بی صدا
می آید پایین
فقط مژه ها بیرون زده
چیزی
پلک هارا می خواباند
با آخرین انرژی
یا جاذبه پایین می آید
دیگر کسی نیست
کرکره از بالای مژه و
پایین ابرو شروع و
تا پایین پلک پایینی
بسته که شد
تنهای تنها خواهد بود
هیچ صدایی
هیچ تماسی به او نزدیک نیست
پایین که می آید
تنها ترین آدم است
***
لبخندپُر
.
بادست های بی تفنگ
ودهانی از هوای تو
باگرمای یک لحظه آزادی
ویگ گیلاس لبخند پُر
برای تو
زندگی می کنم
۱۲ لایک شده