دیکتاتوری در سطرهای ابری منتشر شد.
مجموعه شعر دیکتاتوری در سطرهای ابری سروده ی زینب فرجی منتشر شد.
بدون کوچکترین حرکتی
به چشم های گود رفته ی من
زل بزن
و شلیک کن به تاریکی
که من از این روشنی چیزی ندیده ام
جز گلدانی شکسته پشت پنجره،
می خواهم
تو را نفس بکشم
اما زخم های این قلب عمیق تر از آن است
که طلای سیاه در آن کشف شود
بدون کوچکترین واکنشی در شعاع باران
ورا در بغل بگیر
و شک کن
به کُتی پاره که روی مبل افتاده
و خون می چکد از آن،
ما به تفاهمی زیبا خواهیم رسید
در برابر دیدگان قاتلان سریالی
زینب فرجی در این دفتر، با مضامینی چون عشق، حسرت، تنهایی، مرگ و… سادگی زبان را گاه با تصاویری شاعرانه گره زده است، تا به معنای عمیق تری دست یابد.
در بخشی از شعر «راس ساعت ۹ شب» می خوانیم:
خودم را
در سطل زباله ریخته ام
و آن گونه به هوا می نگرم
که به ماه،
سالی چند بار
به حکم قاضی خودم را
در«خش خش» برگ های پاییزی احساس می کنم
و نومیدانه
برای دلخوش کردن دیکتاتورهای جهان دیگر
ترانه ی آزادی می خوانم
و با صابون زدن شکم هاشان
کاری می کنم
که هر شب به فکر یتیم یا مظلومی عاصی از این شهر باشند.
«دیکتاتوری در سطرهای ابری» سروده ی «زینب فرجی» در صد و دو صفحه به تازگی از سوی نشر سیب سرخ روانه ی بازار کتاب شده است.
۲ لایک شده