حالا او رفته و من اینجا تنها شدم. کاش می شد با او برم. این تنها چیزیه که در این لحظه می خواستم که دو روز کامل رو با او در جنوب و زیر آفتاب می گذروندم. بعد هر روز او رو می دیدم. کوه ها رو و دریا رو… اما در عوض اینجا موندم. و او حتی نمی فهمه که چرا باهاش نرفتم. نمی فهمه که در این لحظه فقط سی کوپک پول تو جیبم دارم… خواستم زندگی ام را به شیوه خودم بسازم اما تنها کاری که کردم تکه تکه کردن اونه. شماها همه به سبک عادی زندگی تون رو ادامه می دین…اگه می تونستم از اول شروع کنم می دونم که همه چیز فرق می کرد.
و این جاست که جستجوی ایوان اوسوکین آغاز می شود و زندگی عجیب او شکل می گیرد، زندگی ای که در جهت یافتن دوباره زینایدا و بازسازی بسیاری چیزهای مربوط به گذشته است.
اوسوکین لب پنجره طبقه اول می نشیند و به خیابان خیره می شود. همه چیز مانند قبل است.. اما از خودش می پرسد:«اما بالاخره بعد از همه این حرف ها این رویاست یا واقعیت. چه چیزی می تونه رویا بودن این وضعیت رو ثابت کنه.. اون داستان چطور شروع می شه.»
و کابوس ایوان اوسوکین نیز از همین سفر آغاز می شود. کابوس زندگی در دوگانگی…
کتاب زندگی عجیب ایوان اوسوکین نوشته پیتر دمیانویچ اسپنسکی بیان این جستجو از سرآغاز و بازگشت به بنیادهاست و به دنبال آن پیامدهای چنین سفر خطرناکی.
کتاب زندگی عجیب ایوان اوسوکین با ترجمه مهناز دقیق نیا در زمستان سال جاری توسط انتشارات علم روانه بازار کتاب شده است.