۱
من نیمی کوهم
و نیمی رود
هر بامداد
از خود صعود می کنم
و در پایان روز
بر بلندای خود می ایستم
خود را در اعماق خود می افکنم
و غرق می شوم
۲
از این گوشه اتاق
درست همین کنج
همه دیوارهای جهان
آغاز می شوند
از این گوشه اتاق
درست همین کنج
که همه دیوارهای جهان
به پایان می رسند
من
آغاز می شوم
۳
در فاصله نگاه و پنجره
کودکانی روشنایی پرّان را
تا انتهای ای کاش
دویدند
در فاصله نگاه و دیوار
پنجره، پرنده مهاجری شد
که در هر ای کاش
افقی تازه را بال میگشود
۱۱ لایک شده