سوگ واره ای
در کوچ احمد رضا احمدی
مجید زمانی اصل
از گوشه ی گور تا گوشه ی گور
یک آه آدمی
فاصله است؛
تا گوش های مرده گان !
اگر شاعر نیستید باشد
حداقل به شاعریت مرگ شاعر شوید
زیر باران چتر را ببندید
تا کتف های شما خیش شوند و شاید
بشدت به یاد گریه های گوشه نشینان متفکر شوید
حالا کمی کنار بروید لطفن
تا به اشک های فرشته گان پیراهنتان آغشته نشود
میخواهم جای گندم پاکتی شعر
برای پرنده گان گورستان پخش کنم!
اکنون در سایه ی درختی در گورستان
با این فکر نشسته ام
که بعد از احمد رضای احمدی
کدام شاعر رویاهای تمام مرجان ها را
به تسلی به خواب ابرها و
پرنده گان به انشای شعر بنویسد
احمد رضا!
بی تو من آن پرنده ای ام
نشسته درد به دو پهلوی ام
که نمی رسم بسترم اشک ها
از دو دیده ی بی سوی ام …
۱ مرتبه لایک شده