سروده هایی از آرین رضازاده
رگ خواب واژه ها
من همه مشق هایم را در خواب مینویسم
رگ خوابم که بزند بالا ….دنیا واژه کم می اورد
لج یک بند زندگی
زندگی لجباز شده….
ادمها لج مییکنند…
بی اهمییت شدم
کاغذ با من لج کرده
و
قلم خطم را نمی نویسد
و
زندگی ام پر شده از کاغذ لجباز
واژه بی انحصار
نگاه کن به من که سرپا در بزنگاههای زندگی اسیر شدم…
آنهم وقتیکه بغض کال خاطره میترکد…
هنوز در التماس آن وجدان به خواب رفته ات هستم …
بیا خروارهای دروغت را از روی خرده های سادگی دلم بردار…
و کاش بتوانی یک واژه را برایم تداعی کنی…
چه ساده به یک واژه دلخوشم
اما…!!!
آسمان رویایی من
سنگفرش کوچه هم تبعیض مارا فهمید وقتی کنار هم راه میرفتیم و
قسم به همون چشمای خیسم که نتونستم مرگ نحس رو تو فنجون قهوه ات ثانیه ایی تحمل کنم
و من اینبار با قلم رویایی ام در آسمان بی ستاره امید را نقاشی میکنم
ترسم از آنست که دستم به آسمانم نرسد….
اعتماد پوسیده
من در استفاهمی ساده گیرمو
واژه های ترک خورده هم از بیرنگی تکرار خسته اند….
فاصله حرف اول را میزند
وقتی ماهی عید ما دلتنگ حوض همسایه میشود..!!!
ترس هوس های بی نفس
امشب به اندازه فواره های اتشفشان روشن به عظمت نعره گرگ تا انتهای کوه بغض فریاد دارم…
ترا گم کردم در همان ساعاتی که تلاشم برا عزیزماندنت بود نه چیز دیگر…
مرا ترس خواندنت هست مبادا ته دل کسی رابخوانی و من بی تو شوم..دیگر هیچ چیزی برایم فرق نمیکند مثل راهی که تو همیشه ان را با چشمان بسته از غرور بالایت میروی..
“ترسم از پر شدن جای هنوز خالی نشده من است”
۳ لایک شده
One Comment
حبیب
درود آقای رضازاده
تصاویر قابل تاملی در اشعارتان هست آفرین
فاصله حرف اول را میزند
وقتی ماهی عید ما دلتنگ حوض همسایه میشود..!!!