شطحیات
محمد علی علومی
آلف- «شیر زخمی»
کابوس ماه؛
سور سازِ لاشخوران را
به خدمتگری ایستاده است
شیر زخمی!
ب- «آهو»
گریخت از مهتاب
و گریست در تاریکیِ دره
آهوی عاشق!
پ- «مترسک»
ردیفِ درختان انگور
در لگد کوبِ خزان.
مترسک سر می جنباند
به تاسف
به گریه های هایهای
ت- «شکوفه»
شاید دوباره بردمد
شکوفه ی سیب،
حوضِ خزه بسته را اما
توان دیداری نمانده!
ث- «گرگها»
بیابان
و ساطورِ زمستان؛
آهویی پناه می جوید
در کنام گرگها!
ج- «مادران»
باران خزان است
و اشکهای مادران
که می چکد بی امان
از شاخسار درختان سوخته…!
چ- «اضطراب»
در اضطراب خواب خرگوش
کرکسی گسترده بال
هر شب فریاد می کشد
ح- « رستم»
در برابر بازار
رستم معرکه گرفته است
با سیمرغی شکسته بال
و شیری نیمه جان!
خ- « نقال»
نقال پرده برچید
رستم دلال بورس شده است!
د- «سراب»
از دشنه ی دشنام
عاشقانه های سراب می چکند
بر ارگهای ویران!
ذ- «کبک»
طنین انداز است
قهقه ی کبک سر بریده
در تالار تاریک،
تالار خوفناک!
ر- «مهتاب»
شغالی ماه را می بوید
ستاره ها، لرز لرزان
مهتاب را منکر می شوند
و می گریند زار
در پسِ بوته های خارزار!
ز- «کولیان»
ما کولیانیم
سرود خوانان بیابان
و جویای جویباری
از سرابی
به سرابی…!
ژ- «شرمسار»
لیلی به گدایی نشسته است
در چار راه
و دلیران تفنگ فروخته اند
به شرمساریِ سفرهای تهی
و نگاه مبهوت کودکان…!
۵ لایک شده