بوف هم زنی ست
تازه از استخوان هایم چیده ام
که در آبگیر خانه ام بکارم
و در عمیق ترین چاهِ زمین
به ملکه های برفی برسم
در اضلاع مدفون شده
دورِ لفافی که به سطح رسیده
پیچیده دور چشمهایم
تا در دام تو نیفتم
می خواهم رنگ خاصی از زن باشم
وقتی بی صدا می بارم
حذف تمام دختران کلید می خورد!!!
تمام اقلیم هایم پر از دختر است
جهانِ موازی تو هم پر از دختر است
پر از رنگهایی ست
که از سایه ام بیرون کشیده ای
برای بودنت
و ایستاده ای…..
دور از هیجانی که یگانه است…
و بین دریچه و قلب
هی از تو پر و خالی می شوم
پر از مرگ….
اعتمادم به مرگ کم شده
وقتی ابزار آن را دارم
من از مرگ هم قدیمی ترم
از جهان هم قدیمی ترم
وقتی اقلیم هایم پر از دختر است
در زهدانی که زخم مبدل به قلب می شود
عشق اندوهی ست پر تکرار …..
ضرورتی ست …
آغاز موجودیتی کوچک
اشکی ست آغاز زمان
بوفی ست
که رها از قید و بند
اندوهش را
که نام دیگر عشق است
در دهانم می ریزد
در جستجوی زمان از دست رفته
تا نشانی در گلو باشد
آه …
من از بوف هم قدیمی ترم .
۸ لایک شده
One Comment
بابک پولادی فراز
درود بر قلم نوای همتبار عزیز و بزرگوار🌺💐
فرا دل کنان بمانید و عشق هر اندازه بیاید می بارد ما را…
ارادتمند#بابک_پولادی_فراز