فریدون نجات بخش
نگاهی نماد شناسانه به نگاره ی «از تخت به زیر کشیده شدن ضحاک به دست فریدون»
نوشین دلفانی
( نگاره از تخت به زیر کشیده شدن ضحاک به دست فریدون – شاهنامه تهماسبی – قرن ۱۰ قمری )
این نگاره از نظر ساختاری دارای ترکیب بندی خلوت و نسبتن آرامی است. با این حال همین ترکیب بندی خلوت چندین فرم نمادین را در خود جای داده است. از تخت به زیر کشیده شدن ضحاک به دست فریدون ” با این که تصویرگر اوج نبرد قهرمان است اما از نظر ترکیب بندی نگاره ای خلوت و دارای فضایی نسبتن آرام و کم تنش است.
تنش و هیجان موجود در نبرد اما، به شکل موتیف وار در تزیینات اندرونی کاخ – که میدان اصلی نبرد قهرمان است – به تصویر در آمده است. توجه به این نکته ضروری می نماید که موتیف های نبردِ شیر به عنوان نقوش تزیینی، تنها در همین نگاره دیده شده و در هیچ جای دیگر از نگاره های مربوط به این داستان نشانی از آن ها یافت نمی شود. حتی صحنه پر تنش و پر پیچ و تابی همچون نگاره ی “کابوس دیدن ضخاک ” نیز، خالی از چنین نقوشی بوده دیوارهای کاخ، یا لباس ها و فرش ها و هر جای دیگر نگاره، تنها با نقوش زینتی گیاهی مزین شده اند.
شیر گاهی می تواند نماد خورشید باشد که مظهر نیروی زندگی و تندرستی است. قابل درک است که چرا این نماد دارای نوعی درون مایه ازلی، نیرو و انرژی آن جهانی، زندگی و مرگ و سیر و سفر رازآموزانه به عمق جهان روانی است.
نقش شیر غالبن خود نویدی است بر پیروزی قهرمان و تاکیدی بر آن که او هم بر اهریمن بیرونی غلبه یافته و هم زین پس تمامیت روانی شخصیت خویش را زیر سلطه خواهد داشت.
اولین فرمی که به نظر می رسد فرم غالب نگاره را تشکیل داده و در جای جای نگاره به شکل های گوناگون حضور دارد فرم دایره است. هر چند دایره بسان مطلق ترین شکل در طبیعت، همواره نظر نگارگر ایرانی را که در جستجوی کمال و هماهنگی است به خود جلب کرده اما معنای نمادین آن را در این نگاره نباید از نظر دور داشت.
دایره در نماد شناسی یونگ به معنای خود و تمامیت روانی انسان است و مفاهیمی چون کمال، بی نهایت و جاودانگی را نشان می دهد. لایه های معنایی گوناگون به سبب جنبه نمادین و شناور بودن دایره پیرامون آن شکل گرفته است و همین ویژگی باعث شده دایره در هر زمان در کسوت های گوناگونی آشکار شود. (بیگدلی – اکبری – محمدی،۱۳۸۶ :۸۱)
” الیاده دایره ساختن و دایره زدن را به گونه ای رمزی ایمنی بخش و مانع هجوم ارواح خبیثه می داند. به عقیده او دایره های بسته شده بر گرد مقابر مانع از سرگردانی ارواح می شود و موجب باقی ماندن ارواح در فضایی مقدس است.” (دوبوکور، ۱۳۷۶ : ۹۳)
“می توان گفت دایره از آن رو که فاقد آغاز و پایان و فراز و فرود است نوعی کمال و تمامیت و کلیت را القا می کند.”(کوپر، ۱۳۷۹ : ۱۴۰ و ۱۴۱)
فون فرانس دایره و یا کره را نماد خود –self- نامیده است. این شکل تمامیت روان و همین طور رابطه ی انسان و کل طبیعت را بیان می دارد. کارکرد دایره در اسطوره ها، رویاها، ماندالاها، آیین های پرستش خورشید و نیز نقشه قدیم شهرها، بیانگر توجه به تمامیت به عنوان اصلی ترین و حیاتی ترین جنبه زندگی انسان است.(یونگ و همکاران، ۱۳۹۲ : ۷۸)
( تصویر ۱ )
چیدمان فیگور های موجود در نگاره تشکیل دو دایره روبرو و نسبتن هم اندازه را می دهند که یکی کامل و دیگری ناقص و شکسته است. این دو دایره در مرکز نگاره با یکدیگر تلاقی می یابند.این بخش، همان محل قرار گیری چهره ی قهرمان و همین طور یکی از دو خواهر است به گونه ای که با وصل این دو نقطه به یکدیگر محوری عمودی در نیمه ی پایین نگاره تشکیل می شود. (تصویر ۱ )
بدین ترتیب صورت فریدون به عنوان قهرمان داستان در هر دو دایره ی روبروی حضور دارد چنین حرکت فرمی را می تواند تاکیدی بر طی شدن سیر تکامل درونی قهرمان در راه دستیابی بر تمامیت روان خویش دانست. زیرا در این بخش از داستان فریدون از تمامی منازل و آزمون ها عبور کرده، در آستانه ی پیروزی نهایی قرار گرفته است.
دایره ی کامل سمت چپ نگاره را چیدمانی از فیگور ها تشکیل می دهند که با زنجیره ای از نگاه به یکدیگر متصل شده اند. در واقع فیگورهای سمت چپ سلسله وار به هم می نگرند. ( تصویر ۲ )
(تصویر دو)
فیگور هایی که دایره ی شکسته سمت راست را – که جایگاه ضحاک و دژخیمانش است- ساخته اند، همگی با نگاهی شرمگین به اهریمن مغلوب می نگرند، بجز فریدون که روی بر گردانده و به سمت دایره کامل می نگرد. ( تصویر ۳ )
( تصویر ۳ )
تمامی فیگور های نیمه ی پایین نگاره در همین دو دایره ی متقاطع قرار گرفته اند. در بالای نگاره نیز فرشته یاری گر یا همان سروش حضور دارد که خود با پیچش اندامش دایره کامل دیگری را ساخته و در مکانی رفیع تر از سایر فیگور ها قرار گرفته است.
در بین تمامی نگاره های این داستان، این حالت دایره گون فرشته تنها در همین صحنه دیده می شود در این جا است که فرشته یاری گر نیز در آسمانی ترین شکل خود قرار گرفت دارد. حضور این فرم گرد در بالای نگاره را می توان گواهی مجدد بر پایان سفر قهرمان و رسیدن او به کمال دانست.
( تصویر ۴ )
دایره ی قابل توجه دیگر همان گرز گاوسر است.این گرز به عنوان سلاح جادویی قهرمان حضوری قدرتمند در جای جای داستان دارد و همواره در صحنه های نبرد در دست قهرمان به تصویر کشیده شده است . از نظر بصری این نماد در نگاره های این داستان همواره دارای فرمی گرد یا دایره گون است. هر چه صحنه های نبرد به نبرد پایانی نزدیک می شود بر گردی فرم افزوده شده و شکل گرز به دایره کامل نزدیک و نزدیک تر می شود. ( تصویر ۴ )
بجز فرم گرزگاوسر در شکل و جنس آن نیز می توان جنبه های نمادین را مشاهده کرد
در این جا گاو به شکل گرز گاوسر یا ابزار برتر قهرمان نمود پیدا کرده است. ” هندرسون می نویسد : این کیفیت عمومی حیوان به عنوان سمبل تعالی است. این مخلوقات که مجازن از اعماق مادر زمین بیرون می آیند ساکنان سمبلیک ناخودآگاه جمعی هستند. آن ها با خود یک پیام زیرزمینی را به حوزه خودآگاهی می آورند.” (یونگ و همکاران ، ۱۳۹۲ : ۲۳۸)
بدین قرار اگر گاو را به عنوان نمادی از رشد و تعالی بدانیم، در این داستان هم شاهد رخ نمودن او به شکل گرز گاوسر – که سلاح مینوی قهرمان است – هستیم و همچنین با گاوی به نام برمایه مواجهیم که همراه فریدون زاده شده و نقش گاو_دایه را کودکی او ایفا کرده، حامی دوران کودکی فریدون بوده است.
در مورد جنس فلزی این گرز و تصور قدس فلز در فرهنگ پارسی نیز باید گفت:
” در باور زرتشتیان اورمزد امشاسپندان را جوری قرار داد که در نبرد با اهریمن هر یک با دشمن مخصوص خود مبارزه کند. یکی از این امشاسپندان شهریور است که نگهبان فلز به شمار می رود. او برای نابود کردن و به دام انداختن اهریمن از فلز استفاده می کند. بنابر کتاب “روایات پهلوی” در پایان جهان تنها شهریور توان مبارزه با اهریمن و نابود کردن وی را دارد. او با فلز گداخته به جنگ اهریمن می رود و بر او پیروز می شود.”
(بیگدلی – اکبری – محمدی ،۱۳۸۶ : ۸۱)
این روایات به فلز جنبه تقدس آسمانی بخشیده همچنین پیوند آن را با حوادث پایان جهان و در نتیجه با جاودانگی روشن می سازد. نا گفته نماند که آسمان نیز در بینش اسطوره ای فلزی و دایره ای شکل است.
منابع
بیگدلی،سعید و اکبری، هیبت الله و محمدی،علی رضا (۱۳۸۶) تحلیل و بررسی نماد دایره در متون دینی و اساطیری ، شماره یک، نشریه علمی پژوهشی گوهر گویا.
دوبوکر، مونیک (۱۳۷۶) رمزهای زنده جان. ترجمه جلال ستاری، تهران، نشر مرکز
کوپر، جین (۱۳۸۷) فرهنگ مصور نمادهای سنتی. ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران، نشر فرشاد
یونگ و همکاران (۱۳۹۲) انسان و سمبل هایش. ترجمه محمود سلطانیه، تهران، نشر جامی
۴ لایک شده