نگاهی به مجموعه چاپ های فرانسیسکو گویا تحت عنوان فجایع جنگ
درسا ترکمنی
بسیاری از افراد هنر و زیبایی را به هم پیوند می دهند. وقتی سخنی از هنر می شود عموم توقع تابلوی نقاشی زیبا یا خوش لعاب بودن اثر هنری را دارند اما آیا زیبایی شرط هنر است؟ هنر وسیله ایست برای بیان احساسات هنرمند از جهان پیرامون به گفته ی تولستوی «هنر یک فعالیت انسانیست بدین معنی که شخص با استفاده از نشانه های خارجی، احساساتی را که تجربه کرده است به دیگران القا می کند.» احساسات و پیرامون هنرمند همیشه زیبا نیستند و گاهی اتفاقات ناخوشایند الهام او برای خلق اثر می شود. جنگ یکی از اتفاقات ناخوشایندیست که بشر بر خود تحمل کرده .وظیفه هنرمند در زمان جنگ، بیان ماهیت جنگ و تغییر نگرش جنگ خواهان است. فرانسیسکو گویا از جمله هنرمندان جنگ دیده است که تجربه های خود را در زمان جنگ بین اسپانیا و فرانسه (۱۸۱۵-۱۸۰۸) در مجموعه فجایع جنگ بیان کرده است. نوشتار حاضر نگاهی به این مجموعه از آثار گویا انداخته است.
فجایع جنگ را می توان از تاثیرگذارترین آثار گویا و همچنین شاهکارهای هنری قرن نوزدهم دانست. این مجموعه شامل ۸۲ گراوور است. شخصیت پردازی های ناب و صحنه های خشن و گزنده این تصاویر کیفری بصری علیه جنگ و دهشت های آن است. شورش اسپانیا و جنگ سهمگین آن با فرانسه در دوران ناپلئون گویا را به خلق این مجموعه واداشت. وی که خود شاهد نبرد خونین و و قحطی هولناک مادرید بود، از ۱۸۱۰ تا ۱۸۲۰ در مجموعه آثار چاپی اش صحنه هایی از این وقایع را خلق کرد.
تصاویر به تلخی عنوان مجموعه است. این گراوورها در ابتدا قرار بود یک آلبوم میهن پرستانه تشکیل دهند اما با پیشرفت کار گویا موضوعات را برای پرداختن به انواع بدبختی ها و رویدادهای جنگی از هرطرف گسترش داد. او حتی در آخرین نسخه های چاپی خود به وضعیت سیاسی پس از جنگ اشاره کرد. او قصد داشت همه نخوت، زشتی و پوچی ها در آثارش منعکس شود.
گویا هیچ وقت نتیجه کار خود را ندید. فجایع جنگ در سال ١٨۶٣ یعنی ۳۵ سال پس از مرگ او برای عموم انتشار یافت. زمانی که التهابات عصر ناپلئون فرو نشسته بود و آثار هجوآمیز گویا دیگر کسی را نمی رنجاند.
گویا
گویا در ۳ مارس ۱۷۶۴ در فوئندتودوس ساراگوسای اسپانیا متولد شد. نقاشی را از ۱۳ سالگی زیر نظر خوزه لوزان آموخت. در سال ۱۷۷۱ به ایتالیا سفر کرد و پس از بازگشت به اسپانیا تعدادی نقاشی برای کلیسای ساراگوسا کشید و در سال ۱۷۷۵ در مادرید اقامت گزید۱.گویا خود را مدیون ولاسکس رامبرانت و طبیعت می دانست و شیوه ی کارش از باروک ونیزی تیپولو تا اکسپرسیونیسم متاخری که کژ و معوج نمایی های تاریک و نیرومندش، پیش درآمدی بر خوشونت، رنج و کشمکش های روانی هنر سده ۲۰ به شمار می رود در نوسان بود. دامنه و تنوع کارش از لحاظ موضوع و شکل، او را در وجهی تعرف ناپذیر قرار می دهد. آثار او ضمن دگرگون کردنِ سنت، نمایش زمانِ حال همچنان آینده ی هنر تصویری را پیش بینی می کند. آن ها غالبا با صداقتی بی مانند بر واقعیات ناگوار زندگی پای می فشارند.
گویا همچون رامبرانت تعداد زیادی گراوور ساخت که بیشتر آن ها را با تکنیک جدید چاپ تیزابیِ سایه دار تهیه کرد؛ روشی که نه تنها خطوط کنده شده بلکه سایه زنی ها را نیز چاپ می کند. مهم ترین ویژگی گراوورهای گویا موضوع آنهاست؛ او مضامین شناخته شده ای همچون کتاب مقدس، موضوعات تاریخی یا زندگی عادی را تصویر نمی کند، بلکه بیشتر چاپ های او تصورات خیالی از جادوگران و اشباح عجیب و غریب هستند. برخی از آن ها به قصد نشان دادن نفرت از حماقت و نادانی خودخواهی و شرارت آدمیان ساخته شده اند۲. مداخله ای ناپلئون در اسپانیا در سال ۱۸۰۸ و درگیری های بعدی در اثر این مداخله موضوع تازه ای را برای هنرمند مطرح کرد که در آن نه تنها حماقت بلکه وحشت ها و رنج جنگ نشان داده شد. تجربه گویا از دیدن بی ارزشی زندگی انسان، مرگ و رنجی که در جنگ پدیدار می گردد، با تلخی تمام در یک مجموعه گراوور به نام فجایع جنگ بیان شده است.
گویا در گراوورهایش بی آن که تسلیم پیش داوری های ملی بشود( با آن که خود یک میهن پرست بود ) و بی آنکه توجهی به عواطف تماشاگران داشته باشد شرارت هایی را که آدمیان بر یکدیگر روا می دارند به نمایش گذاشت۳.
روش گویا زمخت و افراطیست. هنر پالوده او با بهره جویی از طنز بی امان و ترکیب بندی های نوآورانه، همچون تازیانه ای بود که بر پیکر خودخواهی های آدمی فرود آمد. سرچشمه قدرت گویا به عنوان یک هنرمند ترسیمی، صرفه جویی حیرت آور وی در استفاده از ابزارها و وسایل کار است. وی با عناوینی شامل عبارات کوتاه گاه، تنها یک کلمه، فقط پاره ای سر نخ در اختیار تماشاگر می گذارد و با مختصر و ساده کردن حرکات، قدرت و معنی را بر آن ها پدیدار می کند. آنچه گویا را با نقاشان و هنرمندان گرافیک پیرواش همانند دومیه هم تراز می کرد همین خصوصیت و مهارت بود. حماقت ها و درنده خویی های که گویا شاهدش بود و ضعف های روز افزون جسمانی اش ( ناشنوایی ) به غلبه ی یاس بر نگرشش انجامید و باعث گرایش وی به سبک تاریک و صحنه های خیالی آکنده از عناصر مخوف و ستمگرانه در آخرین سال های زندگی اش شد. وی سرانجام در ١۶ آوریل ۱۸۲۸ در ۸۲ سالگی در بوردوی فرانسه درگذشت. بسیاری از هنرمندان نظیر دلاکرونا ، کول ویتس، پیکاسو و مانه از گویا تاثیر گرفتند۴.
فجایع جنگ
در گراوورهای اولیه این مجموعه به نظر می رسد که گویا همدردی خود را با مدافعان اسپانیایی نشان می دهد. این تصاویر معمولا وطن پرستانی را نشان می دهد که با مهاجمان ناشناس و غول پیکر روبرو هستند. مهاجمان در این آثار با ظلمی شدید علیه وطن پرستان رفتار می کنند. با پیشرفت گراوورها تمایز بین اسپانیایی ها و فرانسوی ها محو می شود.
- گراوور های ۱ تا ۴۷ عمدتا صحنه های واقع گرایانه از وحشت جنگ علیه فرانسوی ها هستند. اکثر آنها پیامدهای نبرد را بازگو می کنند. صحنه هایی که شامل شکنجه اسیران اسپانیایی و فرانسوی، مرگ غیر نظامیان و زنانی که قربانی تجاوز جنسی می شدند است. غیر نظامیان اغلب ارتش را برای صحنه های نبرد دنبال می کردند. در صورت پیروزی، زنان و کودکان در میدان جنگ به دنبال شوهران، برادران و پسران خود می گشتند و در صورت شکست، از ترس تجاوز یا قتل فرار می کردند.
- گراوورهای ۴۸ تا ۶۴ جزئیات قحطی که مادرید را از اوت ۱۸۱۱ تا پس از آزادسازی شهردراوت ۱۸۱۲ فرا گرفت را نشان می دهد. گرسنگی باعث مرگ ۲۰ هزار نفر در آن سال شد. در این دسته از مجموعه، تمرکز گویا روی صحنه های کلی کشتار افراد ناشناس در مناطق ناشناس اسپانیا نیست. در این تصاویر مهاجمان و راهزنان راه های ورود شهر را مسدود و مانع تامین غذا شدند. قحطی نتیجه عوامل بسیاری بود. البته گویا بر دلایل کمبود تمرکز نمی کند و فقط به تأثیر آن توجه داشت؛ توده های تاریک از اجساد مرده، سختی کشیدن زندگان، مردانی که اجساد را حمل می کنند و کودکانی که برای والدین از دست رفته خود سگواری می کنند این گروه از گراوور احتمالا در اوایل ۱۸۱۴ تکمیل شده است.
- گراوور ۶۵ تا ۸۲ با عنوان هوس های تاکیدی نامیده شده است که به دوران مطلق گرایی پس از بازگشت فرناندو هفتم اشاره دارد. این بخش سرشار از انتقادات سیاسی-اجتماعی و استفاده از تصویر حیوانات به منظور نماد پردازی است. ظاهرا فضای سیاسی به وجود آمده و رژیم جدید امید لیبرال هایی مانند گویا را خفه کرد. گویا این عنوان را برای توصیف وضعیت و پیامدهای مرگبار فضای به وجود آمده استفاده کرد.
تحلیل هشت گراوور
گراوور ۱۵( کار از کار گذشته )
در مرکز ترکیب مردی با چشم بند به یک میله بسته شده است. صورتی آرام که به سمت زمین متمایل شده و منتظر مرگ است. در کنار پای او جسد دیگری قرار دارد که به تازگی به قتل رسیده است. پشت سر او دو مرد دیگر به میله بسته شده اند که توسط سربازان به آن ها تیراندازی می شود. سه مرحله از اعدام در تصویر دیده می شود: آماده سازی، لحظه اعدام و جسد اعدام شده.
خطوط افقی کوتاه و نزدیک به هم بیشتر فضای گراوور را در بر گرفته است. لوله های اسلحه و سربازان در سمت راست کار باعث شده تا فضای سیاه از یکنواختی در آید. تنها نورمجود در سمت چپ کادر دیده می شود. با امتداد اجزا در صفحه دو مثلت متساوی الساقین و قائم الزاویه و یک نیم دایره تشکیل می شود.
گراوور ۱۷ (به توافق نمی رسند)
دو فرمانده سوار بر اسب درنیمه سمت چپ کادر در حال بحث در مورد حرکاتی هستند که سربازان آن ها باید انجام دهند. به نظر می رسد آن ها نمی توانند درباره تاکتیک های یکدیگر موافقت کنند. همزمان در نیمه سمت راست نبردی بی رحمانه در جریان است هیچ چیز اما بحث فرماندهان را مختل نمی کند حتی جنازه هایی که در کنار آن ها قرار دارند یا رنج و فداکاری کسانی که در میانه میدان در حال بارزه اند. صفحه به صورت مورب به دو قسمت تقسیم می شود. سمت چپ که فرماندهان نظامی در آن قرار دارند تیره است و با استفاده از خطوط افقی بسیار نزدیک و مختصر حکاکی شده . چهره اسب آرام ترین چهره در این صحنه است؛ چهره ای که به بیننده نگاه می کند. مثلثی روشن بر دوش مبارزان سمت راست کادر قرار گرفته است.
گراوور ۳۵ (هیچ کس نمی داند چرا)
گویا همانند گراوور ۳۴، صحنه گاروت ( روشی هولناک برای اعدام در اسپانیا) را به تصویر کشیده است اگرچه در این مورد اجرای چندگانه را شاهد هستیم. صحنه توسط گروهی از اعدام شدگان اشغال شده است. تقریبا همه ی آنها اسلحه ای را که به خاطر آن محکوم شده اند به گردن آویخته اند به جز نفر در سمت راست. عنوان اثر می تواند به همین دلیل باشد. تصویر به وضوح تیره تر از گراوور قبلی است بنابراین می توان گفت که اعدام در سحرگاه انجام شده حتی می توان گمان برد که این اعدام ناعادلانه است چرا که برخلاف گراوور قبلی به دور از دید عموم انجام شده است. می توان حدس زد که این رویداد در یک فضای بسته یا در مکانی که حضور عموم ممنوع بوده رخ داده است. قرارگیری اعدامیان در کادر ضرب آهنگی از خطوط عمودی را تشکیل می دهد.
گراوور۴۴ ( با چشم خودم دیدم )
در حومه شهری که در پس زمینه دیده می شود، چندین شخصیت در روشنایی روز وحشت زده فرارمی کنند. برخی از آن ها فرصت جمع آوری وسایل خود را داشته اند و برخی بر اسب سوار هستند. در سمت چپ مردی اشاره می کند که احتمالا موقعیتی را دیده در آن کسی نیاز به کمک دارد اما مرد کنار او بازویش را گرفته و مجبورش می کند به دویدن ادامه دهد. سمت راستِ پیش زمینه زنی بازوی کودکی را گرفته که به عقب نگاه می کند. به نظر می رسد کودک در برابر ترک خانه مقاومت می کند. در واقع گویا رسم رایج در زمان جنگ را به تصویر کشیده که شامل ترک شهرها برای کم کردن تلفات غیر نظامیان است.
امتداد بدن مرد و زن حرف v را تشکیل می دهد و امتداد پاهای آنان و کلبه بالای تپه کادر را به قسمت مساوی تقسیم میکند.
گراوور ۵۸ ( فریاد بی فایده است )
این گراوور در پس زمینه فرانسوی های شیک پوش کلاه بر سر را نشان می دهد که در تضاد با استیصال و درماندگی چهره های افرادی هستند که در پیش زمینه درخواست کمک می کنند. یکی از گرسنه ها به دیوار تکیه داده، کلاهی در دست دارد و التماس می کند. در مرکز مردی سرپوشیده نگاه از دست رفته خود را به ناکجا دوخته است. این حکاکی را می توان به حکاکی شماره ی ۵۴ (بیهوده گریه می کنند) ربط داد، زیرا در آن اثر نیز به همین موضوع پرداخت شده است. در هر دو مورد عناوین و تصاویر بیانگر یک پیام هستند: بی فایده بودن التماس و سردی بی تحرک فرانسوی هایی که رنج گرسنگان برای آنها کاملا بی تفاوت است.
امتداد بدن ها به دیگری بدن ها منحنی هایی نرم را در تضاد با محور عمودی مرد ایستاده در مرکز تشکیل می دهند.
گراوور ۶۴ ( نعش کش گورستان )
دو مرد جسد زن جوانی که ظاهرا به تازگی مرده را در گاری می گذارند. آن ها آماده می شوند تا او را روی انبوه جنازه های گاری بگذارند . با توجه به عنوان گراوور «بعدا به قبرستان برده می شود» این صحنه در خیابان اتفاق افتاده است. نمی توان تشخیص داد که کدام شهر است اما گمان می رود مادرید باشد که روزی دو بار اجساد را جمع آوری می کردند تا به گورستان ببرند.
تکرار نیم دایره ،خطوط افقی ،عمودی و منحنی در این تصویر مشخص است.
این حکاکی در راستای دو اثر شماره ۶٢ «بستر مرگ » و شماره ی ۶٣ «جمع آوری مردگان» قرار دارد. با این سه تصویر نقاش، وحشت ها و ویرانی های ناشی از قحطی را می بندد تا جای خود را به مجموعه هوس های تاکیدی بدهد.
گراوور ۷۲ ( عاقبت کار )
این گراوور باید ادامه شماره ۷۱ ( خلاف خیر عموم ) باشد. آنچه در این گراوور اتفاق میافتد احتمالا نتیجه نوشته های کاتب گوش خفاشی گراوور شماره ۷۱ است. او پس از آن که با نوشتار خود فقر و فلاکت را در جامعه تسری داد بر قربانیان اعمال خود نیز رحم نمی کند. گراوور عاقبت کار می تواند استعاره ی مناسبی برای دولتی باشد که مردم خود را ویران کرده و خون آن ها می مکد.
گراوور ۸۲ ( حقیقت این است )
تصویر یک زنی که نور از او تابیده می شود. با تاج گلی بر سر، سینه های نمایان و لباس ظریف.زن می تواند به دو گراوور۷۹(حقیقت مرد است ) و ۸۰ (دوباره زنده خواهد شد؟) مربوط باشد. در کنار او سبد حصیری میوه و گوسفندی دیده میشود. مردی با موهای بلند و ریش پرپشت که در دستش بیلی دارد به چیزی که زن به آن اشاره می کند نگاه می کند. “درختی با میوه های تازه”زن، بیل و درخت سه عنصری هستند که نقش تعیین کننده دارند .ممکن است که زن به کشاورز توضیح دهد با کار، دست آورد خوبی نصیبش می شود.
منابع
تاریخ هنر ارنست گامبریج چاپ دوازدهم / ص ۴٩٣،۴٨٠،۴٧٨
دایره المعارف هنر / رویین پاکباز چاپ سوم / ص ۵٨٣،۵٨٢
هنر در گذر زمان هلن گاردنر چاپ سی ام / ص۵٧٠،۵۶٩
مصائب جنگ فرانسیسکو گویا / مجموعه فرهنگ بصری / انتشارات علمی فرهنگی / چاپ دوم / ص ۱۱،۱۰،۹
۱ . دایره المعارف هنر/ رویین پاکباز / ویراست جدید / ص ۵٨٢
۲ . تاریخ هنر / ارنست گامبریج / چاپ دوازدهم / ص ۴٧٨
۳. هنر در گذر زمان / هلن گاردنر چاپ سی ام / ص ۵۶٩ ، ۵٧٠
۴. دایره المعارف هنر / رویین پاکباز / چاپ سوم / ص ۵٨٣
۲ لایک شده
One Comment
Ali
سلام ،عالی و خواندنی بود