کرونا گرفت از ما
عباس صفاری را …
مجید زمانی اصل
دیشب خواب دیدم
به اشیاء می گفتم
اشیاء اشیاء محترم کمی کنار بروید
کلمات ام نفس تنگی گرفته سرفه کنان
سر بر شانه ی هم دارند
و به تسلا از من می خواهند بروم
از هر کوهستانی که شده
سطلی هوای شبنم زده بیاورم
سر و روی آنان را بشویم
دم کرده ی گل گاوزبان بدهم بنوشند
راهی شوند
کت عباس صفاری را عینک اش را
بر کول و چشم های شعر بگذارند
تا با دل و جانی لرزان از باران
سمت ما بیاید
اشیاء اشیاء لطفا کمی کنار بروید
تا بنگرم کلمات ام
چقدر اکسیژن نیاز دارند
برای گریستن خاک سپاری ِ شاعری
به گورستانی غریب
با نیلوفری ارغوانی به سینه
آه چرا درین آسمان کوتاه
دیگر پت پتی ندارد
فانوس خاموش ماه
۴ لایک شده