کنسرت پیانو
نزار قبانی
برگردان: عبدالرضا قنبری
*
همه چیز ممکن است..
درآن شبی که صدای باران آنرا می شکافد
همه چیز ممکن است..
آن هنگام که با این شراب شسته شده باشد
وبا حزن غسل داده شود در جایی که ناشناخته مسکن گزیند
وزمانی که انسان نپذیرد که سنگ بماند..
بنابر این چرا؟
با فنجان ها مشورت می کنی؟(فال قهوه می گیری؟)
می پرسی..
وچرا؟
به طرف دریا می روی،
اگر از سفر می ترسی..
**
همه چیز ممکن است..
مابین تشرین اول ودوم
و آنچه که در درون سینه هایت رخ می دهد عادی است
به مانند این شهد که از درون میوه خارج می شود..
به خدا توکل کن..وبخواب
…دنیا می آیند با سرنوشت
ومی میرند با اراده وسرنوشت..
***
عشق در زمان خود (به میعادگاه خود)خواهد آمد..
پس قفطان مصری خود را بپوش
نمی دانم چرا..
اکنون دشت های پنبه دلتا را به یاد می آورم..
وآفتاب قاهره..
پس هر جا یی که دوست داری بنشین
کنسرت پیانو
وقت را می کشی..
ترا همچنین ..
و مرا همچنین..
و همچنین تمام عقده های نخستین که از کودکی به دوش می کشیم را از بین می برد.
عشق در وقت خویش خواهد آمد..
…در زمان خود خواهد آمد..
کنسرت پیانو
چیز ها را با کافور وروغن پاک می کند
یخ روی دریاچه ها را آب می کند
وپروانه های عجیب وغریب
ودشت ها را با خود را با خود می آورد
پس همه چیز را عادی وآسان بگیر
کنسرت پیانو
پیدا کردن آن را به عهده می گیرد
عشق در زمان خود خواهد آمد
و پیانو..
ما را به طرف اتاقی که به شکل آب است دعوت می کند
ونمی دانم چه خواهد گفت
****
همه چیز ممکن است
در آن شبی که صدای باران آنرا می شکافد
همانا چایکوفسکی..
به مانند گنجشکی از میدان های پترزبورگ می گذرد
از راه های کوه های آلپ می آید
و به مانند یک رویای سبزی از محله ی مونپارناس جاری می شود
چایکوفسکی..
همین الان از خاطره گل می گذرد
برگ های زرد را از جنگل های اروپا جمع می کند
ودر ایا صوفیا نماز می خواند..
ودر محراب نجف اشرف گریه می کند
در میان آینه ها وگنبد های طلایی.
*****
هر چیزی ممکن است
در آن شبی که صدای باران آنرا می شکافد
قفطان کردی خود را بپوش
نمی دانم چرا..
موصل را در روز های بهار به یاد می آورم
ونی زار آبی هور،
نمی دانم چرا..
اکنون باغ های رصافه به یادم می آید
و شناشیل پر می کند رود عظیمه را
و نوشته هایی که خدا آن ها را …با گل و طلا می نویسد
در لحظه های غروب
بالای موی نخل ها در شط العرب..
******
صبح تو چون گل باشد..خوبی؟
همانا کنسرت پیانو
آتش را برایمان بر افروخت و…سپس رفت….
۳ لایک شده