در هرات توت شیرین است
.
دلتنگ خواب های خانه
دلتنگ عطر درخت توت
از هرجا تا نیمروز
خیابان هایتان را می روبم
سوار بر یال هراتم کنید
تونل هایتان را طاق می زنم و
به دوش می کشم
جاده هایتان را
پنج سال عمرم برای پدرم
پنج سال برای همسری که ندیده ام
پنج سال برای فرزندی که خیال است
پنج سال برای مادری که مرده
پنج سال برای خواهرم که تنهاست
و پنج سال برای جانم که دارد ترک بر می دارد
و پنج سال برای خواب هایم
می روبم خانه هایتان
مغازه هایتان
شیشه ی ماشین هایتان
که با سرعت
مرا به دهنه برسانید
از اینجا
از هرجا
مرا به اسلام قلعه برسانید
دلتنگ توت هراتم
دلتنگ شیرینی خانه
.
محمد زندی