پرفورمری به نام کرونا از ما چه می خواهد؟
نریمان خلیلی، دانشجوی دکتری پژوهش هنر
نگارخانه جهان در حال مشاهد و اجرای بزرگترین پرفورمنس آرت تاریخ است. در خانه ماندن، مراقبه و نظارت خود خواسته، قرنطینه، شکل دادن و بر سازندگی کرونایی در این مطلب بررسی خواهد شد.
گفتمان پرفورمنس آرت کرونا قدرت است. هماورد می طلبد، از بورکینا فاسو تا منهتن. پرفرمور و ترس مشارکت کنندگان؛ تا بدین جای کار قدرتی بی نقص داشته، حاکمیت بر بدن را به خوبی اجرا کرده، تمکین و مشارکت در بهترین شیوه ممکن. بر چهره مشارکت کننده و تماشاگران ماسک و عینک می پوشاند.
سطح گالری جهان را به همیاری مشارکت کننده ها گند زدایی می کند. بر نوک کفشی یا در گوشه چشمی در هزارتوی ریه ای آنگاه که تو نمی دانی آرام ولی ناجوانمرد وارد شده است. و تو و ما و همه همراه می شویم. متدش، بازیگر می سازد بهتر از استانیسلاوسکی، آدلر و استراسبرگ، بازی می گیرد بهتر از تارکوفسکی و برگمان و کوراساوا. بدون آنکه متن درکار باشد. و ما به عنوان مخاطب در مقابل این پرفورمر چه راحت تسلیم شده ایم؟« ارتباط با پرفورمر از راه حس های دیداری و شنیداری به وجود می آید. به علاوه آن ها تصور می کنند که منبع اولیه ی ارتباط با پرفورمر از طریق نمایش نامه است و به صورت نامرئی تسلیم پرفورمر می شوند».(شریف زاده/کامیابی: ۱۳۹۶، ۵۲ )
نه جنگ ونه خونریزی نه آتش ونه دود؛ نه ناو و نه زیردریایی به میدان آورده،ولی قدرتی دارد که به قول فوکو نیروی محرکه تاریخ است . «پرفورمنس هنری انفرادی است. هنرمند پرفورمر از صحنه آرایی و اسباب اندک و هر لباسی (دربرخی موارد حتی بدون لباس)که برای موقعیت پرفورمر مناسب باشد، استفاده می کند. پرفورمنس به عنوان ابزاری انتقادی و استعاره ی نمایشی از هنر به سمت شاخه های علوم انسانی همچون جامعه شناسی، انسان شناسی، قوم نگاری، روان شناسی و زبان شناسی و… حرکت می کند.»(شریف زاده/کامیابی: ۱۳۹۶، ۴۷) این قدرت خزه پیکره گوش تا گوش جان است[۱]، هیچ گوش شنوایی ندارد، نه به متفق وابسته و نه از متحد ترس دارد. نه در اردوی سرمایه دار نه همراه با داس و چکش کارگر. «عصر جدیدی» با خود آورده است، جدید تر از عصرِ جدید چارلی چاپلین. انسان را چونان «ماشین تغذیه بیلوز[۲] » در فیلم عصر جدید مورد استثمار قرار داده است. «عصر جدید نظریه مارکس را درباره استشمار و بیگانگی یا انفصال کارگر در نظام اقتصادی سرمایه داری تصویر می کند؛ دیدگاهی که جان مایه نقد فلسفی او را از سرمایه داری شکل می بخشد.»( وارتنبرگ:۱۳۹۴، ۷۶). آیا تغییر عصر قدرتها فرارسیده است؟
جنگ سرد و گرم چون یک بازی کودکانه است. این پدیده تعریف ناپذیر اگر هم بر اساس نتیجه تصادف و پیشامد باشد چگونه قابل تعریف است؟ نیچه معتقد است: «تنها آنچه تاریخ ندارد تعریف پذیر است» قدرت نیز پدیده ای تاریخی است که در طول زمان تغییر می کند فوکو می نویسد: قدرت پیوسته در حال تغییر شکل بوده است»(شِرَت: ۱۳۹۴، ۲۰۹) این قدرت نامتمرکز در دست نهاد و کشور خاصی آیا می تواند برساخته باشد و برسازنده؟ این قدرت برسازنده وشکل دهنده در نهاد پرفورمنس آرت وجود دارد«پرفورمنس بر این اندیشه تأکید می کند که در یک مبادله همواره چیزی در حال اتفاق افتادن است و این یعنی مخاطب مجبور نیست لزوما تمام مفاهیم موجود در پرفورمنس را درک کند».(شریف زاده/کامیابی: ۱۳۹۶، ۳ ). مخاطب گالری جهان مبهوت از این کانسپچوال آرت، کرونا پرفومرر چه عملکرد تجسم یافته ای را توصیف می کند؟
بدن انسان دیگر کالا نیست. بدن تا مرز هیچ شدن پیش رفته، بدن آخر الزمانی است. مادر از دور فقط نظاره گر دفن بدن فرزند است. بر تابوت نه گیس پریشان می شود نه یقه ای دریده می گردد. ما نظاره گر چه هستیم، واقعیت؟! هیچ هنری به اندازه ای پرفورمنس واقعی نیست. و کرونا پرفورمر هم واقعی است. «ویکتور ترنر(victor Turner ) انسان شناس، با این اظهار نظر تمایز دیگری بین هنر پرفورمنس وهنرهای اجرایی قائل شده: «هنرپرفورمنس واقعی است؛ یعنی هنرمند عملاً به دستش شلیک کرده، شیشه ی ماشین واقعا خرد شده و پوست واقعاً آفتاب سوخته شده است؛ اینها وهم و خیال نیستند، تجربه های جسمانی واقعی هستند. »(شریف زاده/کامیابی: ۱۳۹۶، ۶۳)
حرم و دیر مسجد و بتخانه را تعطیل کرده و براستی شاه و درویش، مفلس ومحتشم و عاقل ودیوانه در ویرانه خرابه کرونا یکی است. تمامی شاخه های علم چونان ایده سراسر بین فوکو در مقابلش تسلیم و خاضع هستند. «کرونا پرفورمر» «سراسر بین» دوران ماست. آیا جهان در عصر کرونایی در یک شبکه نامریی قدرت اسیر و گرفتار شده است؟ بر اساس ایده«سراسر بین» فوکو قدرت کرونا در حالت «برساخته» یا «برسازنده» به دنبال چیست؟ فوکو در سراسر بین(panoptican) می گوید: « این قدرت برای اخذ اعتراف یا شنیدن حقیقت شکنجه نمی کند. بلکه باعث می شودتا هماهنگ با رژیم انضباطی بر خود نظارت کنند، به خود شکل داده و آن را بسازند. قدرت انضباطی به هنجارسازی می کند: زندانیان خود را به هنجارسازی می کنند. این قدرت جز جدایی ناپذیر از علوم انسانی، جزئی رشته و پرکتیس آن است»(شِرَت: ۱۳۹۴، ۲۳۷)
پایان پرفورمنس مشارکت کنندگان می میمرند و بدنمندی است که پرفور مر ومشارکت کننده با هم در خاک می شوند. در گوشه دیگر گالری اجرای جدیدیش در حال انجام است.
پرفورمر قلدر شیوه دفن را از عهد قابیل عوض کرده، اتم بازها، مدیتیشن ها، ذن و بودا را یارای مقابله با او نیست. خاک غم است که می پاشد، قدرتی فراتر از اتم و نفت.
استیلای قدرت کرونا وترس مردم جهان با اجرای یک پرفورمنس در یک شطح نفرت انگیز «بزرگ قویِ کوچک» در نگارخانه جهان مخاطب را به تسلیم وا داشته است؛ و همچنان این پرفورمر از ما چه می خواهد؟
منابع:
ـ شِرَت، ایوُن(۱۳۹۲). فلسفه علوم اجتماعی قاره ای، هرمنوتیک، تبارشناسی ونظریه انتقادی از یونان باستان تا قرن بیست و یکم.مترجم: جلیلی، هادی، نشر نی، چاپ سوم، تهران.
ـ شریف زاده، محمد رضا. کامیابی، بهاره(۱۳۹۶). هنر پرفورمنس. نشر علمی. چاپ اول، تهران.
ـ تامس ای، وارتنبرگ(۱۳۹۴).تفکر بر پرده سینما. مترجم: امیر تیمور، ایمان ، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست، تهران.
-[۱] اشاره به ساختار سبزمانند ویروس کرونا که انگار صدها گوش به پیکره ی او وصل شده است.
[۲] – ماشینی که در فیلم عصر جدید( مصداق کالایی شدن کارگر)،وسیله ای برای ناهار دادن کارگر به جهت افزایش افزایش خط تولید ساخته شده است.
۹ لایک شده