دو شعر از پل سلان
Paul Celan
۱۹۵۷-۱۹۲۰
برگردان: شاپور احمدی
کیمیایی
ساکت، پخته مانند طلا، در
دستهای
جزغاله.
***
سترگ، شکلی
خواهرانه خاکستری
به سان هر چه از دست می رود:
***
همه ی نامها، همه ی آن
نامهای
سوخته همراه بقیه. چه بسیار
خاکستر تقدیس یافته. چه بسیار
خاک جا گزید
بالای
روشنایی، بس روشن
حلقه های
روح .
***
شگرف، آن خاکستری. بی-
اخگر.
***
تو، در آن هنگام.
تو با آن غنچه ی
گشاده ی صورتییِ تلخ،
تو در شط شراب.
***
(ما نیز، آیا نمی پنداری،
در این ساعت واماندیم؟
***
نیک،
نیک، این گونه که کلامت اینک جانمان گرفت.)
***
ساکت، پخته مانند طلا، در
دستهای جزغاله،
جزغاله.
انگشتان، وهمی همچون دود، مانند هاله ها، هاله ی هوا
در پیرامون-
***
شگرف، آن خاکستری. بی-
نشان.
آن پاد-
شاهانه.
مزمور
هیچ کس دوباره ما را از گل ولای نخواهد سرشت،
هیچ کس غبارمان را برنمی انگیزانَد.
هیچ کس.
***
درود بر تو باد، ای هیچ کس.
به عشق تو
خواهیم شکفت.
روانه ایم
به سوی تو.
***
هیچ چیز
نبودیم، و اکنون نیستیم، و هیچ گاه
نخواهیم بود، می شکوفیم:
هیچ چیز-،
گل سرخِ هیچ کس.
***
با
روح تابان مادگی مان،
پاره-بهشت نرینگی مان،
جام گل قرمزمان
با آن کلام ارغوانی که سر می دهیم
بر فراز، آه بر
فراز خار.
۳ لایک شده