تاثیر تبلیغات در تغییر رویکردها
نگاهی به رمانِ « قلعه ی حیوانات» اثر «جورج ارول»*
و
می دانیم شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هر دوره یی در تکوین یک اثر ادبی و هنری آن دوره، نه تنها نقش تعیین کننده یی دارد، بل به عنوان عناصر شکل دهنده ی محصولات هنری و ادبی مطرح است. در این میان اما، شرایط سیاس و اجتماعی یک دوره یا یک برهه از زمان، می تواند نوع (ژانر) ادبی خاص آن زمان را معین کند. حذف هر یک از این عناصر در بررسی یک پدیده ی ادبی و هنری، آسیبی است برای نقد عملی محصولات ادبی و هنری به طور کلی! چرا که این عناصر در یک رابطه ی تنگاتنگ و دیالکتیکی قابل ارزیابی و بررسی اند. از اینرو، هر اثر ادبی و هنری، خود محصول شرایطی است که خالق آن اثر در آن زیست می کند. شرایطی که نویسنده در آن تولد، پرورش و رشد یافته است.
باید گفت که توجه به فرهنگ عامه و فولکلور و آداب و رسوم مردم در محتوا و عناصری چون تمثیل و رمزنگاری ها و نمادپردازی ها و غیره در این راستاست که مهم جلوه می کند. در این جاست که نویسنده یک مفهوم را می دهد و مفهوم یا مفهومی را می خواهد که بگیرد و در این بده بستان ها، مسلم که هدفی نهفته که مربوط به فردیت اوست و البته جهان بینی او. پس ما چه بخواهیم و چه نخواهیم وارد این جهان می شویم. و لاجرم وارد این بده بستان ها. می خواهم بگویم که در رابطه با برخورد با اثر، همه ی این ها دخیل اند و قابل بررسی. و این هم باید گفته شود که گاه در اثر تبلیغات، ممکن است رویکرد این بده بستان ها تغییر کند.
در همین رویکردهاست که ذهنیت انتقادگر و معترض شکل می گیرد و نمود پیدا می کند. این، جزو ماهیت ادبیات داستانی است. ماهیتی که هر گونه خدشه یی بر پیکر آن، به معنای مثله کردن مفهوم ادبیات است.
حالا باید دید این ذهنیت انتقادگر و معترض، در چه راستایی است. چه قدر جهان شمول است و چه قدر تاریخ مصرف دارد.
«قلعه ی حیوانات» بیش از هر چیز، یک اعتراض است. یک نقد است. اما اعتراض و نقد به چه؟ به جوامع مارکسیستی.
از طرفی نویسنده برای نمایش این اعتراض، از عناصری چون تمثیل و نماد [که گاهی بسیار به هم نزدیک اند] بهره جسته است. یعنی خواسته تا ذهنیت خود را با بهره گیری از صورت هایی غیر از آن چه که در ظاهرند، به مخاطب برساند و نتیجه بگیرد.
از اینرو قلعه ی حیوانات را می توانیم در دایره ی محدوده ی ادبیات تمثیلی قرار بدهیم. و نه نمادین. چرا که تمثیل محدود است ولی نماد اغلب ناخودآگاه و به عنوان وسیله ی تعبیر مقصود. درواقع تمثیل دنیای جدید ابداع می کند اما نماد عناصری برگرفته از دنیای واقعی است برای دنیایی فراتر.
می دانیم شخصیت بخشیدن به اشیاء و حیوانات و نسبت دادن خصوصیات اخلاقی و رفتاری انسان به آنان، معمولی ترین شکل ارائه ی تمثیل است که خب روشی است که از گذشته های دور استفاده می شده است.
در یونان داستان های ازوپ را داریم و در فرانسه افسانه های لافونتن و در ایرانِ خودمان کلیله و دمنه مثلن، هر چند اصل اش هندی است.
ادبیات تمثیلی هم به طور کلی به دو گروه تقسیم می شوند: فکری؛ که شخصیت ها و پیرنگ، فکر نویسنده را می شناسانند؛ و تاریخی و سیاسی؛ که شخصیت ها و اعمال، تجسم شخصیت ها و حوادث تاریخی اند.
رمان قلعه ی حیوانات در این گروه قرار می گیرد. با توجه به اینکه آن بخش تمثیل سیاسی اش می چربد. از اینرو یک نوع طنز سیاسی هم در آن نهفته است. که اتفاقن – و به نظر من- همین نکته، از جهان شمول بودنِ آن می کاهد. چرا که فرضِ داستان بر این است که در نظام سیاسی خاصی، مساله ی دیکتاتوری و عدالت و برابری و غیره را بررسی کند، نه در «انسان» در دید هستی شناسانه.
البته که سعی بسیاری بر آن بوده و هست که مساله ی این داستان را فرارتر از نقد جامعه ی مارکسیستی برده، آن را حتا به نقد دیکتاتوری بکشانند. نقد تمامِ انقلابات و شعارهایی که این انقلابیون داشتند و سپس پس ازانقلاب به ضد خود تبدیل شده اند.
ولی آیا به واقع چنین است؟ شاید! اما فقط شاید! چون در داستان، ازهمان ابتدا، آن قدر «نماد» های تبلیغاتی وجود دارد که ذهنِ منِ مخاطب را همسو کند به یک چهارچوب خاص، و اجازه ی فراتر فکر کردن به مساله را- به طور ناخودآگاه و البته خودآگاه ازسوی نویسنده- از من می گیرد.
به نظر من، فرقی نمی کند ادبیاتی، طرفدار یک ایدئولوژی خاص باشد یا ضد یک ایدئولوژی خاص. هر دو تبلیغاتی اند. هدف شان تبلیغ یک چیز است. آشکار است که ایدئولوژی ها زمینه ی مسخ کردن استان را در نظامی که این ایدئولوژی ها را تحمیل می کنند، دارد و نقد آن ها و نظامی که ساخته و می سازند می تواند اذهان را در بسیاری موارد روشن سازد، اما بلافاصله باید گفت که هدف این کتاب، جز این است.
در مقدمه، من از دو مساله یاد کردم: اعتراض که جزو خصلت ادبیات است؛ و بده بستان ها.
در این جا تقلیل دادن اعتراض، به نقد یک نظام سیاسی از سویی، و بده بستان نویسنده با یک هدف خاص، این اثر را از جهان شمول بودنِ آن خارج کرده است. توجه داشته باشیم که همه ی این دو، در نهایت و در بطن خود- البته با توجه به پیشینه ی نویسنده- به نوعی به سخره گرفتن مفاهیمی چون عدالت، آزادی و در کل آرمان و آرمان گرایی و انقلاب و این ها هم هست.
اما
جدای از این مسائل، روابط و مسائلی هست در متن رمان، جدای از آن پوسته یا چهار چوب تبلیغاتی، که چون جزو خصلت ادبیات تمثیلی و نمادگونه است، جنبه ی هنری و ادبی اثر را رقم زده است.
چرا که تمثیل اساسن دنیای جدید و فکر تازه هم ابداع می کند. این دنیای جدید، دیگر ازخارج از قدرت تبلیغات و ایدئولوژی و چهار چوب فکری نویسنده است. و در ذهنیت مخاطب شکل گرفته و رشد می کند. و همان طور که گفته شد احتمالن همین خصلت، سبب تاویل های گوناگون از این اثر شده و می شود.
در قلعه ی حیوانات هر حیوانی، نمادی از یک گروه یا گروهی از خصلت های انسانی است. بهره گیری از این نمادها، کمک کرده تا بررسی طبیعت انسانی و خصلت هایی که انسان به هر حال درگیر آن است، نمود عینی یابد و سپس تاثیراتی را در رفتار و روابط شان ببینیم. در این متن یا بهتر بگوییم در بطن این قصه هست که مخاطب میل به زورگویی و جاه طلبی و میل به چسبیدن به قدرت برای ابراز وجود خود، و در یک کلام تبدیل «خیر» به «شر» را حس می کند. و نقد استبداد، فساد قدرت را در تاویل خود و نه در داده های نویسنده، استنتاج می کند. یعنی بررسی خصلت انسان یا رفتارهای انسان که می دانیم درصد بالایی اش، اکتسابی است. از «یونگ» کمک بگیریم. او در کتاب اش، «خاطرات، رویاها، تاملات» نوشته:«ما از آن جهت در برابر نازیسم و بلشویسم، مات و مبهوت شده ایم که چیزی از انسان نمی دانیم. یا آن چه می دانیم تنها تصویری کج و معوج و مخدوش از آن را ارائه می دهد.»
او در همین کتاب نظر داده که امروزه ما برای ادامه ی حیات خود به روان شناسی نیاز داریم.
شاید بتوان گفت و نیز ادبیات داستانی!
البته ادبیاتی که تبلیغی، ایدئولوژیکی و در جهت یک فکر خاص و جهت بندی شده نباشد، بل در ذاتِ خود «انسان» را بررسی کند. چرا که به قول دکتر«فتحعلی مقدم»، استاد روان شناسی:
«شکی نیست که افرادی که دیکتاتور می شوند، مانند هیتلر و استالین، به معنای کلاسیک و هم چنین دیکتاتورهای مدرن، شخصیت هایی دارند که آن ها را برای دیکتاتور شدن مناسب می کند؛ اما باید در نظر داشته باشیم که میلیون ها نفر دیگر در سراسر جهان وجود دارند که شخصیت ها و استعدادهای ژنتیکی مشابه آن ها دارند.»
* بخشی از متن سخنرانی در نقد «قلعه حیوانات» که از طرف کانون راز در بیست و یکم آبان ۱۴۰۳ برگزار شد.
۱ مرتبه لایک شده