چمدان فاطمه حسن پور قارقارکرد ویکهو ویراژ داد، درست کنار سایه ی من که دراز شده بود. خواست ترمزکند، نتوانست تعادلش را حفظ کند. حواسم بود که دخترم را کنار بزنم، بپرم آن طرف جوی. چادرم رفت روی... ادامه متن
تنهایی کیوان باژن تذکر: متن زیر پیش از این در مجموعهای تحت عنوان «فردا اتفاق افتاد» به چاپ رسیده است و بنا به انتخاب تحریریه ی حضور، به خوانندگان عزیز تقدیم می گردد. ... ادامه متن
اولین باران زمستانی نوید نظری اولین باران زمستانی امسال آنقدر طوفانی آغاز شد که دستفروش های خیابان انقلاب مجبور شدند بساط تمام کتاب های دست دوم و خاک خورده خود را جمع کنند و کتاب ها را از خی... ادامه متن
یاورقربان یا شرحِ حالِ بس مختصرِ یک دست نادر هوشمند When we are born, we cry that we come to this great stage of fools (William Shakespeare, King Lear, Act IV, Scene VI) وقتی به دنیا می آیی... ادامه متن
معذوریم… نوید نظری پشت شیشه یک کافه کوچک نوشته شده بود “از ورود افراد بی حجاب معذوریم” و در زیر آن تابلو نسبتا بزرگ با قلم ریز و بد خطی نوشته شده بود “خوش آمدید... ادامه متن
چیزی در این دنیا پوروین محسنی آزاد بسترماهی های لجن خوار رودخانه اززیرپل ازپای اسکله در روگا جاری بود.آن طرفِ روگا تالاب بود با پُشته پُشته جگن خوشه یی ولاله های شناورکه یک ماه روی... ادامه متن