دو شعر از شیرکو بیکس برگردان : محمد مهدی پور پرنده چنار پرسید: این بید مجنون چرا سرش را درون رودخانه کشیده است و سر بلند نمی کند؟ کبکی گفت: هنوز نهالی کوچک بود همیشه پرنده کوچکی می... ادامه متن
«فکر می کردم چشم خورده باشم، حالم بد بود و هر چه بالا می آوردم، یا مردمک بود یا تلسکوپ. از وسطِ ابرها تصمیم گرفتم با آن ها ریخته باشم پایین، از لوله چرخ گوشت ریز ریز و قرمز می شدم حتما. حتا... ادامه متن
من کمی زنم کمی مرد کمی گربه ام اینجا اردوگاه است. همه چیز نامعلوم ساعت تردد آب تردد نان! خمپا... ادامه متن
آقایان سیمانی، خانم های مقوایی توجه فرمایید نگاهی به مجموعه ی شعر «جرح» اثر «کیانا برومند» کیوان خلیل نژاد «کیانا برومند» امسال برای اولین بار مجموعه ای از اشعارش را با عنوان «جرح» توسط « ات... ادامه متن