حلیم و حضرت مولانا هوشنگ عاشورزاده چند روزی بود می می هوس حلیم کرده بود. چپ می رفت و راست می آمد، می گفت:«زمستون تموم شد و امسال ما رنگ حلیم رو ندیدیم.» من هی طفره می رفتم. حرف توی حرف می آو... ادامه متن
حلیم و حضرت مولانا هوشنگ عاشورزاده چند روزی بود می می هوس حلیم کرده بود. چپ می رفت و راست می آمد، می گفت:«زمستون تموم شد و امسال ما رنگ حلیم رو ندیدیم.» من هی طفره می رفتم. حرف توی حرف می آو... ادامه متن
تمامی حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به سايت ادبی-هنری حضور می باشد...... طراح گرافیک : آرمان خرمک