دو شعر از شمیسا میراکبری تنم خشت بود تنم خشت بود دستهایش خشت و ناگاه فرو ریختیم بر شانههای نا بارور یک لمس گل در دهان اتاق ماسید بله در دهان من و موهایم آرمیده بر بازوان آفتاب به رنگ خشت ا... ادامه متن
دو شعر از شمیسا میراکبری تنم خشت بود تنم خشت بود دستهایش خشت و ناگاه فرو ریختیم بر شانههای نا بارور یک لمس گل در دهان اتاق ماسید بله در دهان من و موهایم آرمیده بر بازوان آفتاب به رنگ خشت ا... ادامه متن
تمامی حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به سايت ادبی-هنری حضور می باشد...... طراح گرافیک : آرمان خرمک