صندلی مرا محکم گرفته است، نخستین مجموعه ی شعر مهرداد شهابی توسط نشر ایجاز منتشر شد. مهرداد شهابی برای پشت جلد این اثر بخشی از شعری با عنوان لبخندِ تلخ را برگزیده است. لبخندِ تلخ حرف هایم را... ادامه متن
ماجرای غزل چه قصرهای گِلی که گُسل به باد دهد! و رازِ کندوها را عسل به باد دهد مرا همین ابیات، در عمل به باد دهد «بعید نیست سرم را غزل به باد دهد و آبروی مرا در محل به باد دهد» ... ادامه متن
جُنون مهرداد شهابی جسدم مونده توی وانِ حموم همه دنبالم دارن میگردن وقتی پیدام میکنن میبینن دست و پاهام دیگه خیلی سردن روی کاشیای خیس، کنارِ دوش ردِ انگشتای خونیم مونده از شکافِ پیش... ادامه متن
جشنواره چشم ها به تماشا ایستاده اند روى پنجره فیلم هاى جشنواره پخش مى شوند با هر اُفت و خیز قلب هاى خسته مى تپند با فریاد قهرمان، زبان هاى بسته به خروش مى آیند و با مرگ قهرمان، بغض ها... ادامه متن
گلوله دخترى بود گلوله تمام زندگى اوست مادرش که برایش اسم مى گذاشت گلوله راه افتاده بود. در یک زندگى دیگر گلوله دخترى بود و پوست او پسرى با لبخندى تلخ بر لب آنها مى گویند خودش خ... ادامه متن
وصیتنامه ، شعری از مهرداد شهابی وصیتنامه نگاه میکنمت با دو چشم تنگ شده و قلب منقبضی که شبیه سنگ شده صدای تلویزیون که:” دوباره جنگ شده!” چقدر حوصله داری که پای اخباری... ادامه متن