اشکِ سگ محسن توحیدیان خوب یادم نیست کجای کار بود که فهمیدم خودش است. دست گندهاش را بالا آورد و همانطور که با ریش پرفسوریاش لبخند خجالتزدهای میزد، به من گفت که باید آن عدد به دست آمده ا... ادامه متن
اشکِ سگ محسن توحیدیان خوب یادم نیست کجای کار بود که فهمیدم خودش است. دست گندهاش را بالا آورد و همانطور که با ریش پرفسوریاش لبخند خجالتزدهای میزد، به من گفت که باید آن عدد به دست آمده ا... ادامه متن
تمامی حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به سايت ادبی-هنری حضور می باشد...... طراح گرافیک : آرمان خرمک