داستانکی از آفاق شوهانی سه روز از زلزله می گذرد، از دیروز تا حالا هیچی نخورده ام. سرم گیج می رود، مردی می دود و داد می زند: صبر داشته باشید به زودی بسته های خوراکی توزیع می شود. دیگر نای ندا... ادامه متن
داستانکی از آفاق شوهانی سه روز از زلزله می گذرد، از دیروز تا حالا هیچی نخورده ام. سرم گیج می رود، مردی می دود و داد می زند: صبر داشته باشید به زودی بسته های خوراکی توزیع می شود. دیگر نای ندا... ادامه متن
تمامی حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به سايت ادبی-هنری حضور می باشد...... طراح گرافیک : آرمان خرمک