آقایان سیمانی، خانم های مقوایی توجه فرمایید
نگاهی به مجموعه ی شعر «جرح» اثر «کیانا برومند»
کیوان خلیل نژاد
«کیانا برومند» امسال برای اولین بار مجموعه ای از اشعارش را با عنوان «جرح» توسط « اتشارات نصیرا» به چاپ رسانیده، او که بجز شعر در زمینه ی نقاشی نیز فعالیت می کند، در شعر همچون نقاشی به بازنمایی تصویر دنیای درونی خویش پرداخته است. به نظر می رسد تصویر دنیای درونی او ، در «جرح» هنگام مواجهه با جهان خارج صورت های فعلی این جهان را بر نمی تابد.
«کشتار گاه نامش نبود
با زُخمِ دائم خون
نه خطی اتوماتیک
سرها جدا
بال ها جدا
ران و سینه و ساتور.»
ادبیات رویارویی این دو جهان در عین دارا بودن جنبه ی اعتراض آمیز با لحنی طعنه آمیز در شعر بیان می شود چنین لحنی فضای متن را به سمت طنزی تلخ و پنهان پیش می برد، طنزی که لبه ی تیز پیکانش به سوی آرمان شهر وعده داده شده ی مدرن است.
«کرج به وقت البرز
نزدیک می شد
و ما با حلق های بریده
جرثقیل های اعدام را تشویق می کردیم
ما در آپارتمان های شخصی
با صدای مردگان عشقبازی می کردیم
مشقی منفجر می شدیم»
یکی از عناصر دنیای خارج که در تقابل با شاعرانگی مجموعه ی «جرح» قرار گرفته شهر است به همین دلیل متن در جهت نمایش فضاهای شهری حرکت می کند، آن چه از شهر بیشتر در این مجموعه تصویر شده، فضاهای آمیختگی شهر با انبوهی انسان ها است.مکان هایی مانند راه آهن، مترو، کافه و هواپیما این المان های شهری در شعر چنان با توده ی بدن های انسانی درآمیخته که صاحب صفات مشخص آدمی شده اند.
«به شکل نهایی تو نزدیک بود کافه
بالاخانه ی دنگال
بی سوی چراغ
ریه نداشت اصلا
و لب که باز می کرد
کوکتلش آماده بود از سرفه و خون»
از امتزاج آدمی با شهر مدرن محل زندگی اش، در این متن موجوداتی چندگانه بوجود آمده اند. «آقایان سیمانی»، «خانم های مقوایی» و شهر انسانی با بدنی مجروح محصولات این آمیختگی هستند. «جرح» تلاش نمی کند تا زخم پیکر این آدم شهر را در فضای خاکستری شهری نمایش دهد بلکه بی رحمانه آن ها را در زیر تازیانه ی آفتاب قرار می دهد. از این رو متن اسیر فضای یاس آور شهر نمی گردد بلکه از رو یا رویی با آن، روایتی متفاوت و انتقادی می سازد.
«برومند» در مجموعه ی «جرح» غالبن از راوی اول شخص (من راوی) برای روایتگری اشعارش استفاده کرده است. در این روش او اشعار را از جایی درون خود (آوای درون) می آغازد « تمام مرزهای تنم/ یک خط آبی باریک است» مخاطب این گونه در همان آغاز شعر با برون ریزی احساس شاعر مواجه می شود «اینبار که بیایم / چاقوها / عصاره ی زخم / بر ترکه های انار / لخته های دلم /» پس از آن آهسته آهسته من راوی با بیان رنج ها، زخم ها و گسیختگی های درونش خود رابر فضای شعر حکمفرما می کند. هرچند این راوی اول شخص گاه نگاهی بازی گوشانه و طناز به دنیا دارد اما غلبه ی نگاه او همواره در مجموعه ی «جرح» به خوبی احساس می شود.شاعر در این متن تلاش کرده است با انعکاس صداهای بیرون از متن از چیرگی گونه ی روایت اول شخص بکاهد، برای این منظور او بخش هایی از متن را در میان علامت نقل قول (کوتیشن مارک) قرار داده، این بخش ها گاه پاسخی مستقیم در برابر راوی اشعار هستند «آبی به تو بیشتر می آید دلکم» اما هنوز صدای مستحکم شاعری که در پشت راویپنهان شده، بر متن حکم فرمایی می کند. ردپای فردیت مسلط این شاعر را می توان حتی از پشت روایت های درهم ریخته ی اشعار این مجموعه نیز مشاهده نمود.
متن در مواجهه با مسئله ی روایت رویکردی احتیاط آمیز بر می گزیند. او در تلاش است تا خود را از دام روایت کلی و جهانی مدرن برهاند در این راه اما تلاشی جدی برای شکستن روایت و برساخت خرده روایت های پست مدرن از خود نشان نمی دهد. در پس واژه های «جرح» همواره سایه ای از روایت دیده می شود این شبح روایت بیشتر از جنس روایت های ذهنی شاعر و حاصل برخورد عریان و حسی او با جهان پیرامون خویش است، جهانی از سویی چندان سخت با تمامی رنج ها، تلخی ها و زخم هایش و از سویی دیگر چندان نرم که با عاشقانه ها و شیرینی های کوچک و گاه به گاهش خود نمایی می کند.
هرچه به سمت پایان مجموعه پیش می رویم شاعر با کاربست بازی های فرمی ، فضای شعری متفاوت تری را در برابر مخاطبش قرار می دهد. کم کم رد پای علامات، اعداد، کلمات انگلیسی، کشیدگی حروف، خط خوردگی ها، تکرارهای طولانی و حتی تصاویر در شعر پیدا می شود این بازی های فرمی بیشتر در بخش انتهایی کتاب که «جرح شهود » نام دارد به چشم می خورند. این بازی های فرمی ، صفحات پایانی مجموعه ی «جرح» را از قالب شعر کلمات بیرون آورده، به ترکیبی از صداها و تصاویر بدل کرده اند. کلمات با تکرار موتیف وار در کنار نشانه های تصویری جنبه ی زیبایی شناسانه ی بصری نیز به اوراق پایانی کتاب بخشیده اند.شاعر بوسیله ی فرم هایی از این دست رندانه به مخاطبش یادآوری می کند که زبان نیز از صورت هایی تشکیل شده که روزی به نشانه هایی ثبت شده بدل شده اند. شاعربر هیچ یک از این بازی های فرمی پافشاری نمی کند این موضوع باعث شده تا تمهیداتی این چنین در حد تجربه هایی تازه باقی بمانند. شاید این بازی های فرمی در مجموعه های بعدی «برومند» به قالب آثار او بدل شوند.
نویسنده: کیوان خلیل نژاد
۹ لایک شده
2 Comments
مرجان
بسیار تبریک میگم آقای خلیل نژاد
خیلی با مهارت و زیرکی تمام بیان شده. دیدی موشکافانه به شعر و حس شاعر. بسیار عالیییی لذت بردم
Maryam
Aghay khalil nejad ,tabrik migam.Movafagh o pirooz bashi.