ابر می جوشد
آب از سر نخل گذشته
قنات، رگ بریده
راه افتاده
دنبال تکه های پراکنده ی ابر
دمامه
خون می خواند
با دست های مرد
زن
با دو رطب
می بارد می بارد
و شب
همه
شب می شود
شور گرفته
دمامه با مرد
شرجی کرده شب را
شروه های زن
آبستن شو
داد بده
دهان بی مصرف
بیا
خاک را پس بزن
ساقه ی نازک
ای ترد
بیا
شب را پس بزن
دمامه را
تا ماه
بالا ببر
زن را
خوشه کن بر سر نخل
با دهان زمین
کل بزن
غلغل بزن
….
قنات
از ابر می جوشد
مه آ محقق
۱۵ لایک شده