بررسی استوره ی اَناهیتا در ایران و ارمنستان باستان
دکتر علی نیکویی
چکیده:
ایران و ارمنستان دارای روابط تاریخی، سیاسی و فرهنگی بسیار گسترده در طی هزاره های متمادی تاریخی بوده اند، ارمنستان از دوران حاکمیت مادها تحت نفوذ شاهنشاهی ایران قرار گرفت؛ این آغاز اثر گذاری هم در عرصه ی سیاست و هم در عرصه ی فرهنگ و باروهای دینی بود. اثر گذاری ایرانیان بر ارامنه از لحاظ دینی تا زمان مسیحی شدن ارمنستان در میانهی قرن سوم به دست “گریگوری روشنگر” برقرار بود، با توجه به همنژادی ارامنه و ایرانیان و نزدیکی جغرافیایی دو سرزمین به یکدیگر چنین به نظر میآید که این دو قوم در زمینه های گوناگون از جمله ادیان و باورها تاثیرات متقابل بر هم داشته اند، با این نگاه در پژوهش حاضر به بررسی جایگاه ایزد بانو اَناهیتا در میان ارامنه و ایرانیان در دوران باستان پرداخته شده و ریشه های اثر گذاری الههی ایرانی بر ایزد ارمنی را مورد بررسی قرار می دهیم.
واژگان کلیدی:
اَناهیتا، ایران، ارمنستان، اردشیر دوم هخامنشی.
فرضیه:
در دوران باستان تفکرات دینی ایرانیان اثرات بسیاری بر باورهای دینی ارامنه گذاشت، از جمله ایزد بانو “اَناهیتا”ی ایرانی که بر “نانه”[۱] ی ارمنی تاثیر گذاشت و آناهیتای ایرانی تبدیل به “آناهیت” شد که خصوصیات ایزد ایرانی را به خود گرفت.
مقدمه:
آناهیتا ایزد بانویی است که در توصیف او صفاتی برجسته و خاص بر وی نهاده شده ؛ در یشت ها او را چنین تصویر می نماید که وی نیرومند، سپید، زیبا و خوش اندام است(یشت۵، بند۲) با کفش های زرین و کمربندی بر میان و جبه ای پُر بها، پرچین و زرین در بر (یشت۵، بندهای ۷، ۶۴، ۱۲۶) او بَرسَم[۲] در دست، گوشواره ی زرین بر گوش و تاجی با یکصد گوهر بر سر دارد (یشت ۵، بندهای ۱۲۷، ۱۲۸) او در میان ستارگان به سر میبرد (یشت۵، بند۸۸) و گردونه ی او را چهار اسب نر می برند (یشت۵، بندهای ۱۱، ۱۳) که باد، باران، ابر و تگرگند (یشت۵، بند۱۲۰). برای پیروزی بر دیوان و دشمنان باید از او یاری خواست (یشت۵، بندهای ۲۳، ۲۶، ۴۶، ۵۰) او صورتی زیبا و بازوان سپید به ستبری شانه ی اسب و سینه ای برآمده دارد و در حالی که کمربندی تنگ به کمر بسته، بر گردونهی خویش سوار است و چهار اسب هم رنگ و هم قد او را حرکت می دهند (یشت۵، بند۱۱-۱۳آناهیتا گوهرهای گران بر خود دارد و تاجی که بر آن صد گوهر تابناک آویخته است بر سر دارد. او کفش های درخشان بر پای دارد و پوستی که میدرخشد به بر کرده است. (بهار،۱۳۸۱: ۸۱) ایزدبانوی اردوی سوارا[۳] آناهیتا یعنی آبهای نیرومند بی آلایش، سرچشمه ی همه ی آبهای روی زمین است. او منبع باروری بوده و نطفهی همهی نرها را پاک می کند و زهدان مادگان را تطهیر می کند و شیر را در پستان مادران پاک میسازد (یشت۵، بند۲) او دانه ها و سرزمین ها را زیاد می کند (بهار، ۱۳۸۱: ۸۱) در فارسی میانه آناهیت به عنوان بانو[۴] شناخته میشود که این عنوان در کتیبه های ساسانی دیده شده است، عنوان بانو در فارسی نو در میان زردشتیان و مسلمانان استفاده شده است؛ برای آناهیت به عنوان یک ایزد مقدس قربانی هایی تقدیم میشده، همچنان که در اوستا در یشت ۵ بندهای ۱۵ و ۲۱ توصیف شده است. برای مثال در معبد بانوی پارس در شریف آباد یزد، گاو قربانی میشده و این احتمالا به اردوی سورا آناهیتا، که الههی آب در جامعه ی زردشتیان شریف آباد بود تقدیم می شده است (Russell,1987:215) یا مردم مسلمان در نیاسر کاشان [که باور های دینی پیش از اسلام در آیین های اسلامی ایشان دگردیسی نموده است] هر ساله در روز عید قربان، کنار چشمه ای که در جوارِ درخت چنار مقابل چارتاقی قرار دارد و نزد مردم بسیار محترم و مقدس است، گاوی را قربانی می کنند[۵].(جوادی،۱۳۸۶: ۱۶) به احتمال زیاد بسیاری از مکان های مقدس که در کوهها و در نزدیکی چشمه سارها قرار دارند و «دختر» یا «بی بی» خوانده می شوند روزگاری وقف آناهید بوده اند. زردشتیان یزد امروزه دختر را “آب ناهید” میخوانند. (Boyce,1985:1006). ایزد بانو آناهیتا با تمام اقشار جامعه پیوند داشت شاهان و زورمندان برای آناهیتا معابد زیبا و باشکوه میساختند، همچون معبد آناهیتا در بیشاپور که نیایشگاه سلطنتی بوده و به دستور شاه ساسانی ساخته شده است؛ مردم عادی نیز برای خود اماکِن یا بناهای مقدسی داشتند که آناهیتا را میستودند و به او متوسل می شدند؛ اتاقک هایی با سقف و ستون چوبی و گاه با مصالح دیگر که در کنار مزارع بوده و مردم برای طلب باران و فراوانی محصول در آنجا به نذر و نیاز میپرداختند، نیایشگاههای اَناهیتا بوده که در منطقهی مازندران به سقاتالار مشهور است و بدین گونه اقشار مختلف الههی باروری را میستودند.[۶] (برگرفته از: جوادی،۱۳۸۶: ۱۳)
آناهیتا در ایران باستان:
آناهیتا، ایزد زردشتی اساتیر ایران باستان است. آناهیتا an-ahi-ta به معنی ناآلوده، پاکیزه(قلی زاده،۱۳۹۲: ۹۳) لقب آن در اوستا aredvu sura است؛ اردوی[۷] نام رودی افسانه ای و سورا[۸] به معنی نیرومند است که صفت اردوی است و در بیشتر موارد با صفتی دیگر همراه است و آن آناهیتا[۹] میباشد به معنی پاکیزه و در پهلوی آناهید[۱۰] (عفیفی،۱۳۸۳: ۶۳۴) و در پارسی ناهید می شود. اردوی به معنی پربرکت و حاصلخیز است. (بهار،۱۳۸۱: ۸۰) نام سه تایی کامل آناهیتا، اردوی سورا آناهیتا به معنی مرطوبِ نیرومندِ بی گناه به روشنی به سه کارکرد اشاره دارد. (دوشن گیمن،۱۳۸۱: ۲۳۶) آناهیتا ایزد باروری بوده و ظاهرا با ایزد بانوی بابلی یا عیلامی نانه و بعدها با آرتیمیس[۱۱] یونان، همانند است.( دوشن گیمن،۱۳۸۱: ۲۳۶) اردویسور آناهید الههو مظهر آبهاست که پیوسته نزد ایرانیان مقدس بوده است. یشت پنجم و یسنه ی شصت و پنجم دربارهی او و آب هاست. وجود او با تکیه بر همین یسنه و یشت در امر زادن مردان موثر است. هرمزد او را میستاید، هوشنگ، جم، اژدی هاک، فریدون، گرشاسب، افراسیاب، کاووس و دیگران برای او قربانی میکنند و از او برآوردن نیازهای خود را میخواهند. (یشت پنجم، بند۱۷ تا ۴۷). در کتیبه های داریوش و خشایارشا نامی از این ایزد بانو دیده نمیشود؛ این دو شاهنشاه اهورامزدا را برترین سرور، بزرگترین خدایان میدانستند؛ اما وجود دیگر خدایان را انکار نمیکردند. در دورهی داریوش وجود دیگر خدایان را افزون بر سرور دانا به رسمیت میشناسند. داریوش آنها را «دیگر خدایانی که هستند» خطاب می کند. خشایارشا، اهورامزدا را خالق زمین و آسمان و انسان و شادی می دانست،… “خدای بزرگ است اهورامزدا، بزرگترین خدایان است؛ که این زمین را آفرید، که برای مردم شادی را آفرید، که خشیارشا را شاه کرد، یکی از میان شاهان بسیار، یگانه فرمانروا از میان فرمانروایان بی شمار. من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، دارای ملل بسیار؛ شاه این سرزمین بزرگ دور دست پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی.”(شارپ،۱۳۸۴: ۸۵) اما از زمان اردشیر دوم (۳۵۹-۴۰۴ پ.م) بود که نام ایزد بانوی آناهیتا در کتیبه ها به همراه اهورامزدا و میترا آورده شد….” اردشیر بزرگ، شاه شاهان، شاه مردمان، شاه روی این زمین، پسر داریوش شاه، داریوش پسر اردشیر شاه، اردشیر پسر خشایارشا شاه، خشایارشا شاه پسر داریوش شاه، داریوش پسر وشتاسپ هخامنشی. او اعلام می دارد که به خواست اهورامزدا و ناهید و میترا، من این کاخ آپادانا را ساختم. اهورامزدا و ناهید و میترا مرا از تمام بدی ها بپایند؛ آنچه که من ساختم از میان نبرند و به آن آسیبی نرسد”(شارپ،۱۳۸۴: ۱۳۹) گویند هنگامی که اردشیر دوم میترا و آناهیتا را به اهورامزدا مرتبط ساخت، در واقع گرایش توده های مردم را دنبال کرد؛ گریشمن در این باره مینویسد: دانشمندان بر آنند که دخول آیین آناهیتا به وسیله ی اردشیر دوم صورت گرفته است و پَرَستِش پیکره های او در معابد شوش، تخت جمشید، هگمتانه، بابل، دمشق، ساروس و بلخ میبایست به اتحاد همه اقوام تحت یک آیین مشترک که آثار آن تا مدتی دراز در میان ملل آسیای صغیر زنده میماند، یاری کرده باشد.(گریشمن،۱۳۴۹: ۲۳۲) مری بوس آغاز پرستش آناهیتا در دوره ی اردشیر دوم هخامنشی را نوآوری پارسیها میداند. اردشیر دوم در کتیبه ای که در شوش دارد بیان می کند که ساخت قصرش به لطف اهورامزدا، آنائیتیس[۱۲] و میترا است و از آنها می خواهد که او را از شر دشمن محافظت کنند. اردشیر دوم رسما آناهیتا را در کتیبه هایش میخواند. بروسوس[۱۳]، مورخ کلده در این باره می نویسد: اردشیر دوم نخستین کسی بود که تندیس هایی از آفرودیت- آنائیتیس را در بابل، شوش، اکباتان، پرسپولیس، بلخ، دمشق و سارد برپا کرد و ستایش او را در آن ممالک برپا نمود؛ پس از او اردشیر سوم هم در کتیبه هایش از آناهیتا به همراه اهورامزدا و میترا نام میبرد. (ویدن گرن،۱۳۷۷: ۱۷۶) در شمال تخت جمشید یک مجموعه بزرگ ساختمانی موسوم به «پرستشگاه فرتداره» متعلق به روزگار اردشیر دوم وجود داشته است و گمان می رود که این مجموعه یکی از بناهای شاه برای آناهیتا بوده است.(بویس،۱۳۸۶: ۹۰)
اشکانیان نیز همانند هخامنشیان به پرستش اورمزد، مهر و آناهیتا به عنوان اصلی ترین ایزدانشان پرداختند. نام آب-ناهید نخستین بار در دوران پارتیان به جشم می خورد، در دوره ی پارتی آناهید بسیار محبوب بود، از زمان اردشیر دوم اعتقاد به ناهید در میان ایزدان دیگر اهمیت فزونتری یافته بود و ایزد ناهید در زمان پارتیان هم در درجه ی اول قرار داشت. (گریشمن،۱۳۴۹: ۳۲۱) در میان اشکانیان عناصری مانند آب، آتش بسیار مورد ستایش بودند، آنان آب و رودخانه ها را ستایش میکردند و از مسافرت های دریایی به شدت پرهیز مینمودند زیرا بیم آن داشتند که آب را آلوده کرده و ایزد آناهیتا را آزرده خاطر نمایند. (خدادادیان،۱۳۷۹: ۲۵۶) پرستش آناهیتا در دوره ی ساسانی نیز همچون دورهی هخامنشی و پارتی از رونق بسیار داشت، اما در زمان ساسانی برای ایزد بانو تندیسی ساخته نمیشد و به جای آن در بناهای مقدس آتش مقدس را مینشاندند بدین سان کیش شمایل پرستی که اردشیر اول ساسانی وارد آیین زردشتی کرده بود سرانجام به پایان رسید. (بویس،۱۳۸۶: ۱۳۶-۱۳۷) اردشیر بابکان بینانگذار سلسلهی ساسانیان نگهبان و پریستار معبد آناهیتا در شهر استخر بود که یکی از جایگاههای ورجاوند[۱۴] در آن زمان به شمار میآمد (آورزمانی،۱۳۹۳: ۳۷) یا در نقش رستم، نرسه نقس برجسته ای دارد که در آنجا خود را سرسپردهی آناهیتا اعلام می کند، او در این نقش برجسته در حال دریافت حلقهی سلطنت از این ایزد بانو که آراسته به تاج و ردایی کامل است تصویر شده است. (برگرفته از:جوادی،آورزمانی،۱۳۸۸:۴۴) در تاق بستان کرمانشاه، خسروپرویز آخرین نقش برجسته ی ساسانی از صحنه ی اعطای منصب را ساخته، وی در حال دریافت حلقهی سلطنت از اهورامزدا است در حالی که ایزد بانوی آبهای روان و باروری و برکت که پشتیبان این سلسه است آب را به صورتی نمادین از کوزه ای میریزد. در دورهی ساسانی آتش های مقدس را به نام ایزدبانوی مقدس آناهید برپا میکردند به عنوان مثال آنان در استخر آتشی نشانده و آن را به آناهید تقدیم کرده بودند. در زمان بهرام دوم موبد بزرگ “کرتیر” خود را صاحب اختیار آتشکدهی آناهید اردشیر و آناهید بانوگ معرفی میکند.(یزدانی،۱۳۹۳: ۱۱۵) در زمان بهرام دوم دو آتشکدهی بزرگ در استخر پارس قرار دارد به نامهای آتشکدهی آناهید اردشیر و آتشکدهی آناهیتا بانو که سرپرستی این دو آتشکده در اختیار موبد بزرگ آن دوران یعنی موبد کردیر قرار دارد.(Back,1978:411) شاهپور اول آتشکده ای در بیشاپور ساخت که به سبب ویژگی منحصر به فردش آن را آتشکده ای از آن آناهید میدانند. نرسی در کتیبه ی خود در پایکولی چنین می نویسد: «… آناهید که بانو خوانده میشود.»(یزدانی،۱۳۹۳: ۶۷)
آناهیتا در ارمنستان باستان:
بنا به گفتهی ژاک دومورگان نشانه هایی در دست است که بیندیشیم ارمنی ها نیز مانند بسیاری از همنژادان هند و اروپایی خود دینداری را با پرستش طبیعت آغاز کرده باشند، پس این مذهب ابتدایی نوعی گرایش به یکتاپرستی ملی در آنان ایجاد کرد که بسیاری از خدایان زن و مرد مقتبس از اساتیر یونانی و رومی و شماری از خدایان اساتیری ایرانی در آن داخل شدند، باورهای قدیم ارمنیان یعنی دین، پرستش ایزدان، مجموعه ای بسیار نامفهوم و متنوع است. ایزدان و ایزد بانوان ایرانیان، آشوریان و یونانیان که از نظر روابط فرهنگی – تاریخی و تمدنی آن دوران بسیار مهم بودند و تاثیر فراوان در زندگی روانی- اجتماعی ارمنیان داشتند تاثیر بسیاری در باورهای ارمنیان داشته و همچنین خدایان ارمنی با دگردیسی در ایزدان ایشان راه تکامل خود را پیمودند. (ایوازیان،۱۳۹۱: ۷۷تا۷۹) پیش از آغاز تعاملات فرهنگی ایران و ارمنستان در دوران پیش از هخامنشیان، ایزد بانوی مقدس ارامنه “نانه” نام داشت که سومین ایزد بانو از میان ایزدان ارمنی بود، او دختر “آرمزد” بود که والاترین مقام در میان استورههای ارمنی را داشت، نانه خواهر “آستقیک” ایزد بانوی ارمنی عشق، آب، غم بود، (باغدارمیان،۱۳۸۰: ۵۳) “نانه” را “نانی” و “نان” نیز می خواندند به معنی مادر و مادر بزرگ میبود، او همچنین الهه ی حکمت و فضیلت، روح زایندگی و عروس جاودانگی لقب داشت[۱۵]، به اعتقاد محققین “نانه” از الههگان سامیِ سومر و آکد بود (نوری زاده،۱۳۷۶: ۲۵۹) که در آنجا به نام “نانایی”[۱۶] شناخته میشد، او در اعصار پیش از تاریخ به ماورالنهر رفته و در آن مناطق ستایش شده؛ در معبد “نانای” رسم کهن روسپی گری مقدس وجود داشته است.(بهار،۱۳۷۶: ۱۰۳) تا دورانی که ارمنستان تحت تاثیر فرهنگی ایرانیان قرار نگرفته بود ایزد بانوی “نانه” می بایست به مانند خاستگاه سامی خود باشد، یعنی “نانه” و همچنین دیگر خدایان سامی تبار چون “ایشتر”[۱۷] زنی اغواگر باشد نه نماد پاکدامنی و عفاف. اما با افزایش نفوذ اهمیت آناهیتا در ایران هخامنشی آوازه و تاثیرات آن به خارج از مرزهای ایران نیز رسید، ناهید گرایی که در دوران اردشیر دوم هخامنشی به شدت در حال رشد بود و حمایت شاهنشاه ایران را نیز به همراه داشت، باعث گردید در مناطق دیگر شاهنشاهی ایران ترویج یابد؛ یکی از این مناطق ارمنستان بود که پرستش آناهیتا در آن نفوذ و اهمیت خاصی پیدا کرد، از این رو شاهد حضور ایزد بانویی با نام “آناهیت” در اساتیر ارمنی میباشیم که در تعریف آن رونق بخش میوهها و فزونی دهنده ی زایمان و سمبل و نشان مادر و نماد بهترین ارزشها و ارجمند ترین الههها در میان ایزدان ارمنی میگیرد. (باغدارسیان،۱۳۸۰: ۵۳)
با نفوذ هرچه بیشتر ایران در ارمنستان باستان شاهد ارجمندتر شدن مقام این ایزد بانو میشویم، به گونهای که “آناهیت” ارمنی به یکی از دختران “آرمزد” مبدل می گردد و خواهر دو ایزد بانوی کهنتر یعنی “نانه” و “استقیک” میشود و به مرور می بینیم نقش دو ایزد دیگر کمرنگتر و در شخصیت “آناهیت” هضم گشته و صفات سامی آنها جایگزین صفات ایرانی برای “آناهیت” می گردد.
“آناهیت” نزد ارمنیان اهمیت بالایی داشته است؛ به شهادت استرابون، پلینی و پلوتارخ، پیش از آگاتانگغوس و خورناتسی، محبوب ترین ایزدان، آناهیت بوده است. بنابر گزارش “آگاتانگغوس[۱۸]” [مورخ ارمنی که منشی تیرداد سوم پادشاه ارمنستان بود و زندگی گریگور روشنگر مبلغ مسیحی در ارمنستان را به نگارش در آورده بود] آناهیت خیر خواه نژاد بشر، ملکه ی بزرگ، مادر همه ی خردها و فره ارمنستان است. (Agathangelos,1976:51) مجسمه های طلایی آناهیت در پایتخت در آرتاگزاتا[۱۹] و آرتاشات[۲۰] و در مرز تارون[۲۱]وجود داشته است. با استناد به این مدارک میتوان گفت آناهیت ایزد بانوی قدیمی در ارمنستان است. او به عنوان محافظ و مشاهده کننده زندگی طلب شده است. Agathangelos,1976:106)) او همچنین مادر طلایی نامیده میشده است، مجسمه های طلایی به او هدیه شده است، دهندهی زندگی است، در میان بچه هایش زندگی کرده، به عنوان مادر بزرگ و ایزد کشت و آب های زندگی بخش رودخانه ها و چشمه ها است. (Russell1987:253)
ارمنیان معابدی در اکیلیسن[۲۲] داشتند، در تیلادامپرادا[۲۳] در اطراف فرات یک معبد آناهیتا نیز وجود داشته است، بنا به نظر آگاتانگغوس، آناهیت معابدی هم در یشتات[۲۴](در شمال غربی وان) داشته است. (Agathangelos,1976:50) گفته شده تندیسی از آناهیت در مرز آنزاواتزس[۲۵] نزدیک سنگ بلک سمیت[۲۶] وجود داشته است. (Alishan:1895:50) جشن آناهیت در روز پانزدهم نوامبر برپا می شده و روز نوزدهم هر ماه به او نسبت داده شده است. (Alishan:1895:143&269) بنا به عقیده ی برخی پرستش آناهیت در ارمنستان از دین رزدشتی آمده است. اگرچه ایرانی ها بت نداشتند و بت پرست نبودند ولی به قول هردوت، اردشیرِ با حافظه (۳۱۶-۴۰۴پ.م) امر کرد که ایرانیها برای آناهیت مجسمه ای بسازند و آن را پرستش کنند؛ زیرا یکی از تاریخ نویسان قدیم یونان (برسوس) روایت میکند که این شاه مجسمه هایی از آناهیتا را در شهرهای دوردست بابل، دمشق، همدان، سارد و شوش برپا کرده بود. (جان هینلز،۱۳۷۵: ۱۳۷) آناهیتا در مقابل آرتیمیس اساتیر یونانی است که الههی عفاف و پاکدامنی بود، این ادعا از کلمات تیرداد پادشاه ارمنستان به خوبی ثابت می شود؛ بانوی بزرگ آناهیت که فر ملت ماست، او مادر همه گونه خرد و هوش است و دختر آرامازد بزرگ و دلیر. (Abrahamyan,1970:100-109)
ایزد بانوان باروری:
توینبی[۲۷] میگوید: مادرکهنترین سوژهی هنری انسان است، (توینبی،۱۳۶۲: ۳۵۰) برخی از انسانشناسان برآنند که در دورههای کهن جامعهی ابتدایی زیر سلطهی زنان بوده است و (مادرتباری) بازماندهی آن دوران یعنی (مادرسالاری) است.(آزادگان،۱۳۷۲: ۲۵) تغییر ساختار جوامع (مادرمرکز) پیش از تاریخ اغلب به سبب یورش بیابان گردان (پدرمرکز) بوده است. این نظام در میان جوامعی که دیرتر پا به دوران تاریخی نهاده اند هم قابل مشاهده است، مثلا در میان بومیان دیری در جنوب شرق استرالیا تا سال ۱۸۶۰م نیز هر فرد نسب از مادر خویش میبرد (ناس،۱۳۸۲: ۲۹) یا در ژاپن تا اواخر قرن ۸م زنان بر ایالات فرمانروایی میکردند و امور سیاسی را در دست داشتند. (روزنبرگ،۱۳۷۸:۷۱۲) بار معنایی اصلی (مادرمرکزی[۲۸]) نه تنها قدرت زنانه، که قدرت زن به عنوان مادر است، قدرت زنانه به سبب جایگاه مادری زن در اجتمـاع بـدوی اعطا مـیشود؛ Bamberger,1974:263))
بسیاری از باورها، جشنها و مراسم دینی در ارتباط با نیازهای اقتصادی بشر شکل گرفته مانند نیاز به محصول و رمهی بیشتر برای سیر ماندن، و فرزند بیشتر برای یاری در کاشت و حراست از زمین و نیرو بخشیدن به خانواده و قبیله در هنگام جنگ. بخشی از این مناسک در میان تمام تمدنهای باستانی مشترکند، مانند رقصغله که در هنگام کاشتن بذر با افشاندن خون قربانی حیوانی یا حتی انسانی و دفن جسد او در زمین بایر انجام میگیرد یا تقدیم اولین محصول نوبر از میوه یا غله یا فرزند به خدایان، مراسم نمایشی ازدواج خدایان با خدایبانوان حاصلخیزی به وسیلهی هنر پیشگان انجام میگیرد.(ناس،۱۳۸۲:۱۷)
در اساتیر یونان نخستین الههی باروری “گایا” خدایبانوی بزرگ زمین است که جای خود را به پسر و همسرش اورانوس خدای نرینهی آسمان میدهد، در نسل بعدی خدایان، رئا همسر کرونوس وظیفهی حمایت از باروری و حاصلخیزی را به عهده دارد.( روزنبرگ،۱۳۷۸: ۷۰) پس از اینکه تیتانها خدایی را به زئوس و خواندانش وا مینهند، هرا ملکهی آسمان میگردد، کوهستانیانقدیمی یونان هرا را میپرستیدند و روایات مادرپرستان باستانی در بارهی او فراوان است، در حالی که زئوس خدای قبایل مهاجم شمالی (پدرپرست) بود و برای اینکه مکان خود را در کشور مغلوب مستحکم سازد هرا را به عقد ازدواج خود درآورد (ناس،۱۳۸۲:۸۱) از میان فرزندان زئوس، آفرودیت، ارتمیس، اتنا و ایلیثیا[۲۹] به نوعی با باروری و حاصلخیزی در ارتباطند؛ آفرودیت در فنیقیه و آشور به شکل هرمی که دورادور آن مشغلهای فروزان قرار داشت ستایش میشد و در مصر همذات با هاثور بود. آیین آفرودیت توسط فنیقیان به یونان آورده شده بود که با لقب اورانیا نماد عشق آرمانی بود. (فضائلی،۱۳۸۳: ۷۱) آفرودیت بیش از هر ایزدی مورد ستایش هنرمندان قرار گرفته و به عنوان الگوی زیبایی زنانه الهام بخش جمال پرستان و دست مایهی آفرینش بسیاری از آثار هنری تا امروز بوده است. آرتمیس بانوی وحوش و میرشکار خدایان و مراقب کودکان نوزاد بود (همیلتون،۱۳۸۳: ۳۶) چندین ایزد بانوی مختلف از خاستگاه شرقی باهم آمیختند تا اسطورهی ارتمیس به وجود آید؛ آناهیتای پارسی، بندیس تراکیه، دوکرتونای کرتی و…. از او برای باروری رمهها و زنان استمداد میشد، اما خود ارتمیس مغرور به بکارت ابدی خود بود و شکار و جنگ را بر ازدواج ترجیح میداد (فضائلی،۱۳۸۳: ۴۰)
سِرِس[۳۰]، در اساتیر رومی الههی کشاورزی و رستنیها و همینطور الهه زراعت غلات و نباتات بود، و از سویی الههی باروری و روابط مادرانه به شمار میآمد. آیینهای پرستش او، دارای اشکال مختلفی بود. او خدای مرکزی در تریاد یا سه گانه رومی که اصطلاحا تریاد پلبیان یا سه گانه آونتین خوانده میشد، به شمار میآمد، و بعلاوه همراه با دخترش پروسرپینا[۳۱]، جفتی را تشکیل میدادند که رومیان آن را به عنوان «آیینهای یونانی مربوط به الهه زراعت و رستنی» توصیف میکردند. او در ازدواجهای رومیان و همینطور در مراسم مربوط به تشیع جنازهی آنان نقش اساسی را ایفا میکرد. هفت روز از روزهای ماه آوریل، به وی تعلق داشت که در آن جشنواره معروف به سرآلیا برگزار میشد. او در ماه مه، و در جریان جشن یا جشنواره آمباروالیا، که در زمان برداشت محصولات کشاورزی برگزار میشد نیز، گرامی داشته میشد. اعمال و وظایف او و همینطور آیینهای پرستشش، شبیه معادل یونانی او، دمتر میباشد و این الهه یونانی، در بسیاری از جنبههای اساتیری با سرس، مشترک است. (پرون،۱۳۸۱: ۴۷)
هتاریسم[۳۲] که در آغاز گونه ای آیین پرستش ایزدان اساتیری بود، در یونان، ارمنستان، آشور، بابل رواج داشت. چنانکه ایشتر که ایزدبانوی عشق و جنگ و ایزد بانوی بامداد و شامگاه بوده و با سیارهی ناهید یکی شمرده شده است، در این مقام در پرستشگاه او، روسپی گری مقدس بخشی از آیین ایشتر بوده است و هنگامی که او به زمین می آمد، روسپیها و هرزگان در رکابش بودند. ایشتر را روسپی ایزدان نیز دانستند. مراسم ویژه این باور اساتیری در ارمنستان در پرستشگاه آناهیت برپا میشد؛ اما هیچ اثباتی در این باره وجود ندارد و نویسندگان مسیحی در این باره چیزی ذکر نکرده اند، مراسم مربوط به هتریسم در پرستشگاه های ایزد بانوی باروری در ایران پیش از ورود آریاییان است که به جا مانده از دوران مادر سالاری در ایران پیش از آریاییان بود. (نوری زاده،۱۳۷۶: ۲۶۷-۲۶۸)
تفکر روسپی گری برای آناهیتا شاید بر اثر آمیزش فرهنگ ها و باورهای ایرانی، بابلی و یونانی، خدایان این اقوام با یکدیگر تشابه یافته اند تا حدی که گروهی آناهیتا را با الهگان یونانی و سامی یکی دانسته و همردیف قرار داده اند (امینی لاری؛ محمودی، ۱۳۹۵: ۶۲) بنابراین پیرامون ایزد بانوی ایرانی، حافظ آبهای پاک و روانو ضامن باروری، آئینی آمیخته با هرزگی وجود نداشته و آئین های مربوط به آناهیتا با پاکی، طراوت و برکت آمیخته بوده است؛ ایزد بانوی آبها همواره دوشیزهای پاک بوده و به دور از ، اغواگری، شهوترانی و هوسبازی بوده و هرگز آنگونه که در الهگان یونانی و سامی مرسوم بوده ظاهر نشده است؛ دوشیزه گانی که در این معابد خدمت می کردند تعهد پاکدامنی داشتند.
نتیجه گیری:
ادیان در روزگار باستان همواره از ادیان ملل دیگر اثر میپذیرفتند و اثر میگذاشتند، باورهای ارامنه در دوران باستان بسیار تحت تاثیر همسایه ی قدرتمند خویش ایران بوده است که این اثرر پذیری پس از تغییر دین ارمنیان به مسیحیت آشکار است، چنانکه باور و آیین قدیم با دگردیسی در دین جدید به حیات خویش ادامه داده است. با مقایسهی ایزد بانو آناهیتا در ایران و ارمنستان میتوان نتیجه گرفت، “نانه” در ارمنستان که ریشه در خدایان سامی داشت تحت تاثیر تفکرات ایرانی، مخصوصا در دوران هخامنشی که گرایش به “ناهید” در میان شاهان ایران بیشتر گردید؛ از یک ایزد سامی تغیر هویت داده و به شکل آناهیتای ایرانی درآمده است و کارکرد خداییش بسیار شبیه به ایزد بانوی ایرانی شد.
منابع:
امینی لاری،لیلا؛محودی، خیرالله (۱۳۸۹) ناهید مظهر قدس است یا هوس؟. مجله ی پژوهش های زبان و ادب فارسی، شماره ی ۷،پاییز ۱۳۸۹. از ۵۱تا۶۴
اوشیدری، جهانگیر (۱۳۷۱) دانشنامهی مزدیسنا، واژه نامهی توضیحی آیین زرتشت. تهران. نشر مرکز.
ایوازیان، ماریا (۱۳۹۱) اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی. تهران. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
آزادگان، جمشید. (۱۳۷۲) ادیان ابتدایی. تهران. انتشارات میراث ملل.
آورزمانی، فریدون (۱۳۹۳) هنر ساسانی. تهران. موسسه فرهنگی انتشاراتی پازینه
باغداساریان، ادیک (۱۳۸۰) تاریخ کلیسای ارمنی. بی نا.
بویس، مری. (۱۳۷۵) تاریخ کیش زردشت. ترجمه ی همایون صنعتی زاده. ج۱. تهران. انتشارات توس.
بویس، مری. (۱۳۸۶) زردشتیان باورها و آداب دینی آنها. ترجمه ی عسگر بهرامی. تهران. انتشارات ققنوس.
بهار، مهرداد (۱۳۷۶) از اسطوره تا تاریخ. تهران. نشر چشمه.
بهار، مهرداد. (۱۳۸۱) پژوهشی در اساطیر ایران. ج۴. تهران. انتشارات آگاه
پرون،استیوارد. (۱۳۸۱) اساطیر روم. ترجمهی باجلان فرخی. تهران. انتشارات اساطیر.
پورداوود، ابراهیم. (۱۳۴۰) یشت ها. ج ۱و ۲.تهران.انتشارات فروهر.
توینبی، آرنولد.(۱۳۶۲) تاریخ تمدن. ترجمهی یعقوب آژند. تهران. انتشارات مولوی.
[۱] Nane
[۲] بَرسَم یا بَرِسمَن عبارت از شاخههای بریده درختی که هر یک از آنها را در زبان پهلوی تاک و به پارسی تای گویند. از اوستا برمیآید که برسم باید از جنس رستنیها باشد، مانند انار و گز (درخت) و هوم. شاخهها معمولاً با کاردی به نام بَرسَمچین بریده میشود. در فرهنگهای پارسی آمده «برسم شاخههای باریک بیگره باشد به مقدار یک وجب که آن را از درخت هوم ببرند، و آن درختی است شبیه به گز (درخت) و اگر هوم نباشد، درخت گز والا درخت انار که با نیایش و باژ و زمزمه و با وسیلهی بَرسَمچین میبرند.» گاهی در مراسم برسمهای فلزی از برنج و نقره به جای گیاه به کار میبرند. هر یک از تایهای فلزی به بلندی نه بند انگشت و به قطر یک هشتم بند انگشت است. در اوستا شمارهی برسمها از ۳ تا ۳۵ ذکر شدهاست. دور برسمها را با بندی که از برگ الیاف خرما بافتهاند، میبندند، نظیر کٌشتی و کمربند زرتشتیان، این بند نیز کٌشتی نامیده میشود. (اوشیدری،۱۳۷۱: ذیل برسم)
[۳] Aredvi sura Anahita
[۴] Banug
[۵] برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به: جوادی،شهره. (۱۳۸۶) اماکن مقدس در ارتباط با طبیعت- آب، درخت و کوه- . مجله باغ نظر، شمارهی ۸، پاییز و زمستان۱۳۸۶. از۱۲تا۲۲
[۶] برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به: جوادی،شهره. (۱۳۸۶) اماکن مقدس در ارتباط با طبیعت- آب، درخت و کوه- . مجله باغ نظر، شمارهی ۸، پاییز و زمستان۱۳۸۶. از۱۲تا۲۲
[۷] Aerdvi
[۸] Sura
[۹] Anahita
[۱۰] Anahid
[۱۱] Artemis
[۱۲] Anaitis
[۱۳] Berossos
[۱۴] ارجمند. برازنده . دارای فره ایزدی . خداوند ارج .
[۱۵] نگاه کنید به باغذارمیان،۱۳۸۰: ۵۵ و ایوزیان،۱۳۹۱: ۹۵
[۱۶] Nanai
[۱۷] Istar
[۱۸] Agathange / Ագաթանգեղոս
[۱۹] Artaxata
[۲۰] Artasat
[۲۱] Taron
[۲۲] Akilisene
[۲۳] Tiladamprada
[۲۴] Yastisat
[۲۵] Anzavatzs
[۲۶] Black Smith
[۲۷] Arnold Joseph Toynbee
[۲۸] Matriarchy
[۲۹] Eileithyia
[۳۰] Ceres
[۳۱] Proserpina
[۳۲] Hetaira: Traditionally, historians of ancient Greece have distinguished between hetairai and pornai, another class of Greek prostitute. In contrast to pornai, who provided sex for a large number of clients in brothels or on the street, hetairai were thought to have had only a few men as clients at any one time, to have had long-term relationships with them, and to have provided companionship and intellectual stimulation as well as sex. ( Kurke, Leslie (1997). “Inventing the “Hetaira”: Sex, Politics, and Discursive Conflict in Archaic Greece”. Classical Antiquity 16 (1): 107–۱۰۸.)
۴ لایک شده