روز بعد
راندال جارل
برگردان: مهناز دقیق نیا
اشاره:
«راندال جارل» فرزند «آنا کمپبل» و «اون جارل» در روز ششم ماه مه هزار و نهصد و چهارده در« ناشویل تنسی» متولد شد. «جارل» شاعر، منتقد و رمان نویس، مشاور کتاب خانه ی کنگره و استاد «دانشگاه تگزاس» بود. وی هم چنین در «پرینستون» و «دانشگاه ایلی نویز» نیز به مدت یک سال به تدریس اشتغال داشته است. او رمان های متعددی نوشت که مشهورترین آن ها «زنی در باغ وحش واشنگتن» در سال هزار و نهصد و شصت منتشر شد. «پیتر تایلود» از«جارل» به عنوان استادی برای دوستان اش و دوستی برای دانشجویانش یاد کرده است.
روز بعد
خود را نادیده گرفتم.
از تمام خنده هایم
همین کیسه ی برنج مانده است.
من خردمندم،
اگر خرد تشخیص نادیده گرفتنی هاست.
آن چه هستم،
با چشمان بسته هم، آزارم می دهد.
پسرک، سبزی ها را در صندوق عقب می گذارد.
دنیا با نگاه اش عریان ام می کرد
در خیال اش…
حالا
در خیال ام ،خیال می کنم زندگی کرده ام.
پسرک، سگ را نوازش می کند.
به خانه می روم.
خوبم.
آخرین خوشبختی،
برگ های نخل،
کف صابون و حباب آب.
دلم برای دخترم تنگ می شود.
شوهرم خانه نیست.
از آینه می ترسم.
از صورت ام می ترسم.
از چشم هایم در آینه متنفرم.
از لبخندم بیزارم.
نگاهِ چروک ام،
کشفی خاکستری را در گوشم ام زمزمه می کند.
دیروز دوستم
صورت اش میان گل ها یخ زده بود
و چهره اش پر از نگاه من بود.
خیره مرا می نگریست
در تشییع جنازه اش کنار گورم ایستاده ام.
شب فرود خواهد آمد
و من تنها هستم.
۷ لایک شده