سایۀ عنوان بر کنش آثار
تحلیلی بر نمایشگاه رضا عابدینی با عنوان طراحیخط
آرمان خرمک
تذکر: متن زیر پیش از این در مجله ی تخصصی «هنرآگه» به چاپ رسیده است و بنا به انتخاب تحریریه ی حضور، به خوانندگان عزیز تقدیم می گردد.
در دریافت شخصیت هرکس یا هر چیز اسم آن تصویری در ذهن مخاطب ایجاد میکند. این قضیه درباره اسمگذاری بر متن ادبی یا هنری قابل تعمیم است با این تفاوت که در اکثر مواقع در حین انجام یا اتمام اثر، مؤلف یا منتقد بنابه برداشتی که از آن دارد و به تأثیر از شرایط زمانی و مکانی اسمی برای آن انتخاب میکند که این با اسمگذاری بر نوزاد تازه متولدشده که هنوز شخصیتش شکل نگرفته متفاوت است. در واقع در حالت دوم (البته در مواقعی که فرد در سن بلوغ اسم خود را تغییر میدهد شرایط فرق دارد) برحسب شرایط ظاهری نوزاد و ارزش های والدین اسمی برای آن در نظر گرفته می شود در صورتی که اسم گذاری در هنر براساس ادراک صورت گرفته رخ می دهد. با این تعریف در پی ورود به دنیایی هستیم که رضا عابدینی در نمایشگاه خود با عنوان “Callidrawing”خلق کرده که هشت آبان تا پنج آذر گالری آبانبار میزبان هشتاد و نه اثر از مجموعۀ کاری او بوده است. «اینها نوشتههایی برای خوانده نشدن هستند» این را در خط دوم استیتمنت نوشتۀ او میبینیم، متنی که پس از عنوان نمایشگاه به عنوان عاملی هدایتگر برای ادراک آثار، بر دیوار طبقۀ اول گالری خودنمایی میکند. اما اجازه دهید پیش از بررسی استیتمنت، بر عامل مقدم که همان اسم نمایشگاه است تمرکز داشته باشیم. معادل فارسی عنوان نمایشگاه طراحیخط برگردان شده، نگاهی ریشهشناختی به این عبارت تازه ساخت (که موجودی آن در هیچ فرهنگ لغتی نیست) خط مشی بر فهم آثار ارائه شده ایجاد خواهد کرد. ابتدا لازم است کلمۀ اصلی یعنیCalligraphy که متحمل تغییر شده با فرهنگهای لغت «چمبرز» ۱، «آکسفورد» ۲ و «میربام»، «وبستر» ۳ واکاوی شود.
کالیگرافی که ریشۀ خود را از kalligraphia یونانی اخذ کرده از دو کلمۀ kallos به معنای زیبا و graphein به معنای نوشتن تشکیل می شودکه در مجموع به فارسی همان خوشنویسی است. در نمونه های موجود همواره kalli یا همان kallos دلالت بر امر زیبا داشته اما نکتۀ قابل توجه پسوند چند وجهی آن یعنی graphy است، بنابراین بررسی ریشۀ اصلی آن برای پیشبرد مطلب ضروری به نظر می رسد. همانطور که به حافظۀ هشیار خطور می کند graph در پسوند نام های موجود حیطه های علمی و هنری دیده میشود. به عنوان نمونه می توان در Seismography، (به معنای زلزلهنگار)، Geography (به معنای علم توصیف زمین: جغرافیا)، Photography (ثبت عکس: عکاسی)، Autograph (به معنای دستخط) و در Graphic (وابسته به طرح نقشی که وضوح بسیار دارد) حضور آن را رویت کرد. آنچه در موارد ارائهشده از کالبد معنایی graph استخراج میشود به این قرار است: نوشتن، توصیف کردن، رسم کردن، صریح نشان دادن و ثبت کردن. حال مجدد به عنوان نمایشگاه یعنی Callidrawing برمیگردیم. در اینجا drawing جایگزین graphy شده است. حال drawing چیست؟ این کلمه در فارسی طراحی و رسم کردن معادل شده و آنچه که آن را با هم معنای خود یعنی design متفاوت می کند نبود نقشه و برنامه ریزی معین در ماهیت خود است. drawing با لحن سروکار دارد، به¬دنبال ثبت نیست و توصیف بر چیزی ندارد، یعنی همان چیزی که graphy داراست. با واکاوی این عبارت بر ما محرز میشود که آثار پیش رو قرار نیست بر پایۀ ثبت واقعیت یا روایتی باشند، اما calli که در عنوان جاخوش کرده باقی می ماند و در کل «طراحی زیبا» معنا می دهد. بنابراین معادل Callidrawing، طراحی خط نیست و این ابهام برانگیز می نماید که آیا صرفاً عنوان اشتباه برگردان شده یا آثار نمایشگاه در مسیری متفاوت با عنوان خود قدم برداشته است؟ گام بعدی بررسی استیتمنت صاحب آثار است؛ «سعی نکنید که این نوشتهها را بخوانید! آنها را ببینید» در نتیجه می بایست با لایۀ غیرزبانی نوشتارها مواجه شویم. در توضیح این نکته باید اشاره شود که هر نوشته دارای سه لایه است؛ لایۀ زبانی (آنجا که زبان نوشتار خوانده میشود)، لایۀ پیرازبانی (آنجا که علامتهای سجاوندی رفتار خوانشی نوشتار را تعیین میکند مثل «بلـــــــــند، بلــــــــــند صحبت کردن» و لایۀ غیرزبانی (آنجا که شکل نوشتار دیده می شود). در سطر سوم، طراح کتاب هایی معرفی میکند تا در صورتی که مخاطب اصرار به خواندن لایههای زبانی آثار دارند آن ها را بخوانند. حال پس از بررسی عنوان و استیتمنت به سراغ آثار ارائه شده که در چهار طبقه چیدمان شدهاند (زیرزمین، طبقۀ اول، دوم و سوم)، می رویم. با نگاهی به چیدمان متوجه چهار مجموعه به نام های خط دور (Outline)، عکس (Photo)، سیاه (Black) و غیره (۳۶ Series) می شویم. همانطور که از عنوان و استیتمنت میشد حدس زد محوریت آفرینش آثار بر پایه نوشتار شکل می گیرد. نخستین پرسشی که ذهن نگارنده با آن مواجه می شود، ارتباط عنوان با رفتار نوشتاری موجود در آثار است. همانطور که پیش از این اشاره شد در drawing، طراحی بر پایه هدف مشخص و توصیفی روشن نیست بنابراین براساس مشاهدات موجود، جایگزینی graphy با آن به منظور توجیه شیوۀ برخورد حروف درست صورت گرفته اما چیزی که ایجاد سردرگمی می کند باقی ماندن پیشوند calli به معنای زیباست، یعنی همان چیزی که عابدینی در پی آن نبوده است. مورد دیگر وجوه بیانگر غیرزبانی نوشتار در آثار می باشد که آشنایی مخاطب با کتابهای معرفیشده برای خوانش زبانی را غیرموجه می کند. عدم استفاده از رنگ و خلاصهشدن آن به سفید و سیاه تأکید طراح بر فرم نوشتار را آشکار میسازد. حال برای بررسی بیشتر از مجموعه خط دور شروع می کنیم؛
در آثار این مجموعه حروف دفرمه شده نه به عنوان نوشتار بلکه خطوط نامنظم آمیخته به هم دیده میشوند که شکلی پویا و در حال حرکت را به نمایش می گذارند، همچنین گونهای گفتمان بین نظم با بینظمی یا روباط بین آشفتگی ها دیده می شود. در حالت نخست یا از ساختار منظم بیرونی به بینظمی درونی منجر میشود (تصویر ۱) یا از سطح بالا به مثابه ساختاری منظم در حال ریزش به سمت بی نظمی است. در حالت دوم یا آشفتگی بیرونی با درونی به تلاقی میرسد یا تماسی همچون انگشت خالق و مخلوق در فرسکو آفرینش آدم ۴ میکلآنژ در بین دو کی آس ۵ پدید میآید. (تصویر ۲)
تصویر ۱
تصویر ۲
در مجموعۀ بعدی یعنی عکس ادامۀ روندی را شاهدیم که در آثار گرافیک دیزاین عابدینی وجود داشت. یعنی آنجا که کالبد انسانی به مثابه هویت و هستی او بستر قرارگیری نوشتار است. تحولی که در آثار دیده میشود به سبب رسانۀ متفاوتی است که ایده در آن متفاوت با آثار گرافیکی مجال بروز می یابد. در اینجا دیگر نیازی به ارائۀ مفهومی صریح به مخاطب نیست بلکه بیانگری متأثر از کنشی است که میان مخاطب و اثر رخ می دهد. رویۀ گفتمان بینظمی و نظم که در مجموعۀ پیشین وجود داشت در این بخش هم ادامه داشته با این تفاوت که این بار انسان در پسزمینه است و نوشتار به عنوان لایۀ رونما در تعامل با آن قرار می گیرد. گاهی نوشتار آمیخته با پرترههای از روبرو کلاژشده در چارچوب فضاسازی نگارگری ایرانی لایه های پیشین و گذشتۀ چهره یا همان هویت «در ظاهر» زیرین را نمایش میدهد (تصویر ۳) یا با کالبد فانی اش همراه و در چالش با اوست.
تصویر ۳
در مجموعۀ بعدی یعنی سیاه شاهد رویه ای مشابه در دو مجموعۀ پیشین هستیم با این تفاوت که ساختار منظم کمرنگ تر شده است. از سویی دیگر کالبد انسانی جای خود را به ریشه های در هم تنیدۀ نوشتار داده، نوشتاری که به سبب سطح بودگی قدرت بیشتری نسبت به نسخه های پیشین دارد، به همین جهت قطع بزرگتری برای ارائه آنها در نظر گرفته شده است. (تصویر ۴) هرچند ماهیت پرقدرت خطوط و نوشتار مجالی برای هنرمند مهیا کرده تا در پی ایجاد اندام وارگی باشد. (تصویر ۵) اما این گونه آثار بیشتر به مثابه حرکت تجربی میماند تا ادامهای از آثاری که صحبت از آن ها به میان آمده است.
تصویر ۴
تصویر ۵
اما این عدم پیوستگی تنها به این مجموعه ختم نمیشود بلکه با نگاه به دستهبندی آخر اینطور انعکاس مییابد که گویی هنرمند مجموعهای از تجربیات گوناگون خود را صرفأ به قصد سهیم شدن با مخاطب به نمایش گذاشته و اثری از فرآیند و ذهنیت موجود در مجموعههای دیگر مخصوصأ «خط دور» و «عکس» دیده نمی شود. (تصویر ۶)
تصویر ۶
حال با نگاه کلی به عنوان، استیتمنت و آثار نمایشگاه می توان به این تحلیل دست یافت؛ از آنجا که تأویل متعددی از کلمۀ آشنا بنا به قرارگیری اش در بافت زمانی و مکانی مختلف صورت میگیرد، دامنۀ معنازایی آن در اثر همجواری با موضوع نمایشگاه یا هر متن دیگر، محدود و مشخص تر میشود. ولی زمانی که قصد ابداع کلمه یا عبارت نو وجود دارد، میبایست با حساسیت بالا ریشۀ معنایی هر بخش از آن مورد کاوش قرار گیرد تا آنچه که به دست میآید نقض کنندۀ آنچیزی نباشد که در متن موجود است. در مورد جایگزینی drawingانتخاب با دقت لحاظ شده ولی چیزی که در تعارض با رسالت آثار به نمایش درآمده قرار میگیرد واژۀ calli به معنای زیباست. یعنی آنچه که آثار این نمایشگاه همچون هنر مدرن و پسامدرن در پی آن نبود. دومین مسئله گزینش و چیدمانی است که در برخی مجموعهها موجه مینماید ولی در سمت دیگر صرفاً به عنوان افزودهای به نمایش درآمده است. با درنظر گرفتن اینکه گالری آب انبار وسعت نسبتأ زیادی دارد انتظار آن بود تا آثار چیدمان منتخبتری داشته باشد. اما در آخر باید به نکتۀ حائز اهمیت و روشن نمایشگاه یعنی قرارگیری آثار در قالب رسانۀ تصویری درست (طراحی) اشاره کرد. در اینجا وجه غیرزبانی حروف به مثابه تصویر به نمایش درآمده است، قابلیتی که پیش از این کمتر به آن بهعنوان عنصر بیانگر مجزا توجه میشد. بنابراین چیزی که در Callidrawingوجود داشت نه برای خواندن، بلکه برای دیدن بود.
۱. Chambers
Oxford .2
Merriam-Webster .3
۴.The Creation of Adam
۵.Chaos
فهرست منابع:
– سجودی، فرزان، نشانهشناسی کاربردی؛ مجموعه نشانهشناسی و زبانشناسی-۱، ۱۳۹۰، ویرایش دوم، تهران، نشر علم
– متقالی، فرشید، مقدمهای بر گرافیک دیزاین، فرشید ، ۱۳۸۹، تهران، نشر نظر
– نصری، امین، تفسیر و ضدتفسیر جستارهایی در فلسفه هنر معاصر، ۱۳۹۱، مقاله تثلیث جسم، تصویر و رسانه؛ انسانشناسی تصویر از منظر هانس بلیتنگ، تهران، پژوهشکده هنر
– Merriam-Webster’s Collegiate Dictionary, Tehran, Behdid/ 2001
– Oxford English Dictionary, Second Edition, Volume II
– Chambers; Dictionary of Etymology
۶ لایک شده