شجریان نوآور یا مونتاژ کار؟
یادداشتی درباره شیوه خوانندگی محمد رضا شجریان
به مناسبت هفتاد ونهمین سالروز تولد او
علی عظیمی نژادان
از سال ۱۳۴۵ که شجریان نخستین کار جدی خود را با خواندن آوازی در مایه افشاری در برنامه برگ سبز شماره ۲۱۶(با همنوازی سنتور شادروان رضا ورزنده)به سبک و سیاق خوانندگی شادروان حسین قوامی آغاز کرد تا این اواخرکه بیشتر با گروه شهناز (به سرپرستی مجید درخشانی)همکاری داشته است؛هنر آواز خوانی او مانند دیگرخوانندگان ایرانی از گذشته تا کنون دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده که بررسی دقیق آن دراین نوشتار کوتاه به هیچ وجه امکان پذیر نیست.فقط می توان خیلی اشاره وار به برخی زوایای آن پرداخت.اما ذهنیت اسطوره اندیش حاکم بر مردم و اهالی فرهنگ ایران هنوز توانایی و جسارت کافی برای نقد های جدی،جزیی نگر و همه جانبه را پیدا نکرده و همچنان بیشتر با رویکردی کلی،یک بعدی و همراه با تنفر-شیفتگی (حب وبغض) به قضایا می نگرد.به همین دلیل در جامعه فرهنگی-هنری ایران زمین با کمتر نوشته ای مواجه می شویم که به صورت دقیق و موشکافانه، مسایل مختلف را تحلیل کند ودر بهترین حالت اکثر نوشته های نقد گونه ماعلاوه بر آمیختگی شان با نگاه «ابلیس-قدیسی» از برخورد سلیقه محور نویسندگان آنها حکایت دارد؛به عبارت دیگر این نوشته ها در کل ،فرسنگ ها از رویکرد علمی (به مفهوم عا مش) فاصله دارد.پس از این مقدمه کوتاه برآنم که به صورت تیتر وار،مباحثی را درباره سبک آوازی،هنر خوانندگی ونقاط قوت و ضعف شجریان از دریچه ذهن محدود خودم ابراز می کنم،باشد که برخی از این مباحث مطرح شده مورد تحلیل و ارزیابی کارشناسان وعلاقمندان جدی هنر آواز ایرانی قرار گیرد.
۱)اولین مساله ای که در مورد آثار هرهنرمندی می تواند مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد،توانایی آن هنرمند در نوآوری وخلاقیت در شیوه بیان هنری اش است؛امری که در مورد آثار برخی از هنر مندان(در زمینه های گوناگون هنری) اتفاق می افتد ودر مورد برخی دیگر روی نمی دهد یا به صورت ناقص رخ می دهد.در این میان اگر کارهای شجریان را در کلیتش(نه الزاما برخی استثنائات)با آثار آوازخوانان و تصنیف خوانان نوآور و بدعت گذاری مانند:بدیع زاده،بنان،شهیدی،گلپا،ایرج،محمودی خوانساری،گلچین،شهرام ناظری و… مقایسه کنیم متوجه می شویم که گرچه شجریان هم در دوره های مختلف کاری اش تا اندازه ای دغدغه نوآوری در ارایه آواز هایی با سبک و سیاق متفاوت داشته است ودر این راستا کارهای متفاوتیهمچون آواز پر کن پیاله را( درگلهای تازه شماره ۷۷ بر روی شعر زیبا و رویایی ونوین فریدون مشیری و ملودی شهبازیان در دستگاه ماهور)،آواز راست پنج گاه ( اجرا شده در نهمین جشن هنر شیراز)و آواز و تصنیفی در مایه دشتستانی برگرفته از موسیقی مقامی منطقه خراسان در«شب،سکوت،کویر»(با همکاری کیهان کلهر)اجرای تصنیف های متفاوتی چون”گل باغ آشنایی( ساخته درخشان مصطفی کسروی بر روی شعر عراقی) در واجرای تصنیف زیبای” جان عشاق”(ساخته مشکاتیان و تنظیم زیبای محمد رضا درویشی) در بیات اصفهان و… ارایه کرده است وهمگی اینها گواهی بر اجرای کارهای متفاوتی از اوست ولی این اجراهای نوآورانه به نسبت حجم کاری زیادی که وی صورت داده است چندان قابل توجه نیستند و بیشتر تابع ملودی سازو سرپرست گروهی بوده که وی به آنها تعلق داشته است.در واقع می توان گفت که شجریان بیش از آنکه یک نوآور و بدعت گذار به مفهوم دقیق کلمه باشد یک ترکیب کننده و بهتر بگوییم مونتاژ کننده خوب برخی از سبک ها وشیوه های بیانی آوازی وسازی دوران پیش از خود است که به عنوان مثال توانسته ترکیبی از شیوه بیانی آوازی استاد طاهرزاده، شیوه نوازندگی استادان جلیل شهناز، عبادی و حبیب الله بدیعی،شیوه آواز خوانی استادان تاج اصفهان، بنان، ادیب خوانساری، قوامی،دادبه،جواد ذبیحی و حتی تا اندازه ای شیوه خوانش جمال وفایی را در خود جمع کند.ما اگر در یک نگاه کلی بخواهیم به دستاوردهای بسیاری از نوآوران عرصه آواز و تصنیف خوانی در تاریخ معاصر توجه کنیم متوجه می شویم که به عنوان مثال مرحوم بدیع زاده مجری و مبدع شیوه بیانی بابا شملی یا کوچه باغی یا بیات تهران بخصوص در زمینه تصنیف خوانی بود؛غلام حسین بنان پایه گذاررویکردی جدید در شیوه بیان آوازی تهران محسوب می شد و می توان گفت که وی به شدت تحت تاثیر مکتب نوین کلنل وزیری بود؛منوچهر همایون پورنیز در خواندن تصنیف بخصوص تصنیف های محلی دارای رویکرد متفاوتی بود و در خواندن آواز هم شیوه بیان متمایزی داشت که بنا به قول خود آقای شجریان صدای او بیشتر از سینوس هایش خارج می شد)؛یا در موردعبدالوهاب شهیدی می توان گفت که ایشان پایه گذار شیوه بیانی ای به نام «قول وغزل » بودکه در حد فاصل شیوه آواز خوانی اصفهان و تهران قرار داشت،ایرج و گلپا نیز با وجود تفاوت مشربی ای که با هم داشتند در ارایه شیوه بیانی بزمی و اجرای تحریر های متنوع مسلسل وار، مبدع سبک جدیدی در آواز خوانی شدند؛محمودی خوانساری هم با اجرای تحریرهای متفاوتی که به جای حنجره به کمک زبان و حرکات حساب شده فک و لب اجرا می کرد،مبدع شیوه بیانی جدیدی در آواز خوانی شد؛نادر گلچین هم با ارایه خوانشی شفاف و واضح در شعر خوانی همراه با اجرای غلت ها و تحریر های ساده اما زیبا توانست به مرز موسیقی پاپ نیز نزدیک شود و ترانه های نوینی هم در موسیقی سنتی خواند که به مرز موسیقی پاپ هم نزدیک شدند،بخصوص در اجرای ترانه هایی از عماد رام؛شهرام ناظری هم با ارایه شیوه بیانی عرفانی حماسی وار و بخصوص در اجرای اشعار مولوی و حتی فردوسی و آمیختگی آن با موسیقی آوازی برخی نواحی چون کردستان(مثل آواز هوره) موفق به اجرای شیوه کاملا نوینی در اجرای آواز ایرانی شدو در نهایت محسن نامجو توانست با تلفیق زیبا و متفاوت بخش هایی از آواز ایرانی با موسیقی راک اند رول و حتی استفاده جالب توجه از اشعاری با ساختار سپید،به یک گسست زیبایی شناسانه ای در حیطه آواز خوانی دست پیدا کرد.در حالی که شجریان با وجود تمامی تلاش های خود موفق نشد به یک بدعت گذار کامل در عرصه آوازخوانی تبدیل شود درعین حال باید توجه داشت که در اجراهایی از شجریان که وی در مقام ملودی ساز و سرپرستی گروه انجام وظیفه کرده است نه تنها کوچکترین نوآوری دیده نمی شود بلکه ملاحظه می شود که این دسته از کارها به سنتی ترین شیوه ممکن اجرا شده اند مانند تصنیف صنما جفا روا کن در آلبوم «پیام نسیم» و تصنیف:« در دل و جان خانه کردی عاقبت»… اجرا شده در آلبوم آسمان عشق)بنا براین از برخی استثنا ئات که بگذریم،شجریان بر خلاف هنر مندان نامبرده نتوانسته است گسستی جدی از شیوه مسلط سنت تعزیه ای(چه در لحن آوازی اش و چه در شیوه بیان خوانندگی اش) ارایه دهد.همچنان که گفته شد شیوه بیانی آواز خوانی شجریان تلفیقی از سبک آواز خوانانی چون طاهر زاده،بنان،ادیب،تاج،دادبه و دیگران قرار دارد و به لحاظ وابستگی به مکتب های آوازی می شود گفت که آواز خوانی او در حد میانی شیوه آواز خوانان وابسته به مکتب آوازی تهران و اصفهان قرار دارد که البته تفصیل آن مسلما در اینجا امکان پذیر نیست).او گرچه در دوران پیش از انقلاب در رقابت با خوانندگانی چون گلپا،ایرج و جمال وفایی بیشتر در جهت ارایه تحریرهای متنوع و به اصطلاح،دهن پرکن قدم برمی داشت و در بیشتر مواقع به اوج خوانی(زیر خوانی) بیش از بم خوانی گرایش داشت ودر بسیاری از مواقع کلام(شعر) را به پای تحریرها قربانی می کرد؛در دوران پس از انقلاب رویه اش متفاوت شد وتحت تاثیر شیوه آوازی اصفهان به بم خوانی،تحریر های متعادل وتلاش در اجرای واضح اشعار بیشتر اهمیت می داد؛هر چند که در این زمینه هیچ گاه به حد متعالی نرسید و می شود گفت که در بیشتر مواقع دراین دوران در اوج خوانی خود موفق به بیان شفاف و واضح از اشعار نمی شود ودر خیلی از مواقع از جمله در کار درخشان دستان(به سر پرستی و ملودی سازی مشکاتیان)صدای او در اوج خوانی به جیغ تبدیل می شود.(مقایسه شود با بزرگانی چون نادر گلچین وحتی ناظری که به خوبی شعر را دکلمه می کنند)
۲)از جمله ویژگی های شیوه ارایه آوازی در شجریان(بخصوص در دوران پس از انقلاب)،الهام گیری واستفاده نسبتا زیاد اواز شیوه تلاوت قاریان قرآن است ودر اصول می توان گفت که لحن آوازی او در حد میانه ای از لحن آوازی عربی و ایرانی است واین به آن دلیل است که تربیت اولیه او درزمینه تلاوت قرآن و زیر نظر پدر انجام گرفت.او همچنین از سن ۱۲ تا ۱۸ سالگی عضو انجمن پیروان قرآن در مشهد به سرپرستی حاج علی اصغر عابدزاده بود و بنا به گفته خودش در اجرای موسیقی های آوازی مذهبی(مثل مناجات خوانی و خواندن دعاهای گونا گون)
به سبک و سیاق امثال جواد ذبیحی آواز می خواند.یکی از کار های در خشان او در این زمینه اجرای دعای ربنا است( که در نوار به نام پدر آمده است) وی برای اجرای این کار درخشان از دستگاههای قرآنی مدد گرفته است ویک مدولاسیونی(مرکب خوانی)از دستگاه راست به دستگاه عجم(شبیه ماهور)صورت می دهد وبه نظر می رسد که در این زمینه وامدار کسانی چون شیخ “نصرالدین طوبی” و”شیخ طه الفشی “است.به عنوان بخش پایانی این نوشتار بار دیگر تاکید می کنم که که به نظر من در مجموع شجریان با وجود دانش فراوان در زمینه آوازی وارایه بسیاری از کارهای جاویدان در موسیقی اصیل ایرانی،چندان نو آور نیست و بیش از آنکه در صدد گسست از سنت دیر پای آواز ایرانی و شیوه بیان تعزیه ای باشد در عرصه های دیگری چون ساختن سازهای جدید،ملودی سازی،موضع گیری های اجتماعی-سیاسی؛خوشنویسی،پرورش گل،شناخت پرندگان و…فعالیت های هنری و اجتماعی خویش را گسترش داده و البته بخصوص در عرصه سیاسی-اجتماعی نیز فعالیت هایش دارای فراز و نشیب و زیگزاگ هایی بوده که پرداختن دقیق به آنها مجالی دیگر را می طلبد.فقط در پایان می توان گفت که مطرح شدن بیش از اندازه شجریان در عرصه آواز و فرهنگ ایرانی بیش از آنکه ناشی از نبوغ ،نوآوری و بدعت گذاری او باشد از شرایط غیر طبیعی پس از انقلاب اسلامی در حذف صداهای مختلف در عرصه موسیقی سنتی،ملی و پاپ و بخصوص حذف صدای زنان در عرصه آواز و تبلیغات یک سویه حاکمیت برای وی و شهرام ناظری در یک برهه زمانی خاص ناشی می شود که به هیچ وجه اجازه رقابت طبیعی به او و دیگران خوانندگان قدری حذف شده از عرصه آواز را نمی داد.
5 Comments
آریا ایرانی
با سلام و احترام
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
مجید
متنی سراسر غیر تخصصی و صرفاً تکرار سخنان دیگرانی که نتوانستند به جایگاهی مثل شجریان در موسیقی ایرانی برسند. هنر این هنرمند درهمین بوده که سبک ها و سیاق های گوناگون رو درخدمت آواز ایرانی درآورده و کار منحصر به فردی رو به وجود آورده کاری تا قبل از این هیچ کس نکرده البته با سالها شاگردی و تمرین و ممارست که خیلی ها کسر شأن خود می دانند.
بهروز
با سلام. مطالب غیر تخصصی، احساسی، به دور از واقعیت و با غرض ورزی مطرح شده. و با ادبیاتی سخیف (مونتاژکار و…)جانب احترام برای استاد رعایت نشده است. اسطوره اندیشی خاص عوام است، نه جامعه هنری.
استاد شجریان مورد تقدیر و مقبول تمام بزرگان موسیقی است.
حمید فرهودفر
با سلام . در اینکه استاد نوآوری داشته اند یا خیر ،بنده در اینجا نظری نمیدهم، چون با احترام به این متن که در این زمینه دلایلی که مطرح شده قابل توجه است اما باید مفصل به نوآوری در آواز و معنایش پرداخت که فرصت دیگری میطلبد. اما در مورد اشاره به بعضی از کارهای استاد ،مثل دستان ، میخواستم بگم نمیشود از کاری مثل نوا مرکب خوانی گذر کرد و جزو کارهای بزرگ استاد از آن یاد نبرد ، نه از حیث نوآوری ، بلکه اجرای قوی و متفاوت از کارهای آن سالها و اتفاقا فاصله دار نسبت به اجراهای شبیه به قرائت قرآنی و حال و بیانی مرکب از شیوه تغزلی و شیوه کلاسیک و تحریرهای محکم ایرانی و اوج و فرودهای پخته و قوی و بی نظیر و انتخاب اشعار درست و تلفیق درست شعر و موسیقی ، اصلا همیشه هم نوآوری به آن معنایی که مدنظر شما بود با توجه به بعضی مثال ها و مصداقهایتان، هدف آوازخوانی نیست ، هر چند هنرمندانه است و خلق ملودی در آواز میکند که نوعی شاعرانگی است ، ولی اصل آواز تلفیق خوب شعر و موسیقی است که نه در همه آثار استاد مطلقا و کامل ولی در نوامرکب خوانی ، سر عشق ، آستان جانان و در دهه هفتاد در آوازهای آلبوم قاصدک مخصوصا اجرای پاریس ،آوازهای آسمان عشق در سه گاه و در اواخر دهه پنجاه در خلوت گزیده و انتظار دل بسیار بی نظیر است ، هم پایبند ردیف است هم در بند ادای خشک ردیف نیست و هم زیبایی آوازهای ایرانی رو با شعر مناسب منعکس میکند، این هم که گفته شد مونتاژ کار ،بحث طولانی میطلبد که همه آوازهای شجریان مونتاژ کاری نیست ،بله رد پای همه اساتیدی که گفتید در آواز او هست ولی همه جا به شیوه مونتاژ نیست ، یعنی فرق است بین مونتاژی که مدنظر شماست و استفاده آزاد و رها و غیر تصنعی از شیوه اساتید در واقع شیوه اساتید ملکه خیال و ذهن کسی میشود و ناخودآگاه بهره گرفته میشود، در آوازهای خصوصی کاملا بداهه اجرا شده مشهود است .اجرای بیات اصفهان ایشان با ویولن شاپور نیاکان را گوش کنید . اما نوآوری که مد نظر شماست ،بله برای خود هنری است که مثالهایتان نشان میدهد ملودی سازی در آواز بیشتر مورد توجه است ، بله گلپایگانی مثلا در آواز سه گاه با شعر ای ساربان آهسته ران ….ملودی سازی میکند و واقعا هنرمندانه این کار را میکند، در کارهای شجریان کمتر اینگونه هست البته تعدادی هست که به گونه ای دیگر است ، یعنی بیشتر به ردیف وابسته است یعنی ملودی سازی بر اساس یک گوشه ردیف کرده ولی نمیشود گفت فلان گوشه است ،اما آن گوشه را به یاد می آورد ، این شیوه اتفاقا کم هنری نیست و یکی از مهم ترین و محکم ترین شیوه های آواز خوانی است که هم وفادار به ردیف است و هم ردیف نیست ،مثلا این آواز : زهی در کوی عشقت مسکن ای دل ….در آسمان عشق ، خب شنونده آشنا با ردیف احساس میکند گویا مثنوی است ، بله وزن مثنوی دارد و یادآور گوشه مثنوی سه گاه است ولی کسی همان لحظه مثنوی سه گاه را اجرا کند یا مقایسه کند با مثلا آواز سه گاه عزم آن دارم که امشب مست مست در آلبوم جان جان در بار دوم که میخواند در فرود و کاملا مثنوی سه گاه هست ،نه اجرای اوج هدی پهلوی مخالف سه گاه . خب اصلا منطبق نیست و نوعی ملودی سازی بر اساس مثنوی است ، یا آواز مخالف سه گاه در کنسرت آمریکا افتخار آفاق : دلم جز مهر مهرویان طریقی بر نمیگیرد…… یا آواز در دستان : می برزند ز مشرق شمع فلک زبانه ……
یا در آلبوم منتشر نشده انتظار آواز قسمت دوم ، به مژگان سیه کردی ……. با نی کیانی نژاد .
خب در مدلی مثل مثالی که زدم از گلپا ، ملودی سازی آزاد هست از ردیف و این هم خیلی عالی و خوب و زیبا و دلربا است ولی همیشگی نیست و همیشگی آن ضربه به آواز میزند که البته خود گلپا هم همیشه از همین روی این کار را نکرده . در اینکه شیوه آوازخوانی مبتکرانه ای داشته اند شکی نیست ، اما همیشه نوآوری و ابتکار هم به این معنی خلاصه نمیشود، از منظر دیگر که از حوصله اینجا توضیحش بیرون است ، آوازهای از هم متفاوت شجریان در خلوت گزیده نوا مرکب خوانی ، تا قاصدک و بی تو به سر نمیشود، و معمای هستی ، این تنوع حال و هوا و شیوه آوازخوانی ، بیش از اینکه نوآوری به آن معنایی که گفتید باشد ،یک حال زندگی در آواز به رنگ حال زمانه خود هنرمند است و این به غیر از مونتاژکاری تصنعی است ، همانگونه که در شعر حافظ ردپای سعدی را میبینید، رد پای خواجو را میبینید و حتی عراقی ، ولی حافظ مونتاژ نکرده در عین حال که متاثر از آنها هم بوده تا جایی که مستقیما حتی در بعضی ابیات ،خود بیت یا مصرع سعدی را هم تضمین کرده ، بلکه حافظ در هر لحظه که شعر گفته ، وجود خودش را تجلی داده ، البته ظرف خیالش متاثر از اساتید قبلی است ، شاید مثال کاملی نباشد از این رو که حافظ یگانه ای است و تافته جدابافته ای از بقیه است حتی به معنی شیوه و فرم .
اما فرق دارد با کسی که سعی میکند شعر بسازد بر اساس دریافت هایش از شعرای قبل . شاید شجریان درجاهایی بر این سعی تصنعی بوده ، مخصوصا قبل انقلاب . ولی نه همیشه ، مخصوصا نه از چهل سالگی به بعد . مطلب آخری هم که گفتید ، فرض کنید شجریان هیچ نمود اجتماعی و سیاسی و …..نداشت ،کما اینکه سالهایی بود که حداقل ما خبری از این نمودها نداشتیم ،اوایل دهه هفتاد و ….. خب خود بنده به عنوان کسی که در آن زمان کمابیش همه آثار اساتید قبل و همزمان استاد را شنیده بودم ، بدون هیچ اطلاعی از نمود و پیوست های دیگر شجریان ، احساسم این بود که آثار او بعضا در قله است و با استحکام هم در قله است ، او عصاره همه اساتید است و نه به سبک مونتاژکاری .
در مورد اینکه شجریان بخاطر خلا نبود اساتیدی در دهه شصت به شهرت رسید هم ای کاش حوصله ام میکشید مطلب بنویسم ، حرفی است که هم درست است و هم درست نیست !!!!!!
حمید فرهودفر
دلم نیامد این را نگویم ، بی غرض چهار آواز شور شجریان را با هم مقایسه کنید : خلوت گزیده – یاد ایام،آواز ابتدایی آن – معمای هستی ،آواز ابتدایی آن – مرغ خوش خوان ، آواز ابتدایی آن . هر کدام در حالی متفاوت و شیوه ای متفاوت از دیگری .
در ماهور ،البته منظورم در همه اینها آواز است نه تصنیف : سر عشق – سروچمان در دو اجرای متفاوت که این دو هم هر کدام دو جهان متفاوتند – شب وصل – قاصدک و کنسرت یونسکو با رباعیات خیام
در راست پنجگاه : جشن هنر – چشمه نوش – فریاد
سه گاه : انتظار دل – آسمان عشق – رسوای دل قسمت مخالف .
جدا از فضای ثابت صدای شجریان که هر آدمی مختصات صدای ثابتی دارد ، در شیوه و هم در حال گویی چند انسان متفاوت آواز خوانده اند .این در حالیست که اساتید قبلی حتی اگر بعد انقلاب هم فرصت ارائه کار داشتند ، آواز آن ها را میشود گفت یک جمله است . ولی شجریان یک دفتر است ! نه از حیث تعدد و تکثر آثار ،بلکه از حیث خود آواز ، البته کوچک کردن دیگر اساتید نیست چون آن ها یک جمله اند ولی یک جمله عمیق و اثر گذار حتما . ولی به هر حال همان جمله تکرار شده است تا آخر ، گاهی با کمی تفاوت . ولی من مثلا بین آواز شور خلوت گزیده و آواز شور معمای هستی ،تکراری نمیبینم. البته اگر در دام همان مختصات کلی نیفتیم .
اما آواز شور مست مستم گلپا تا ……آواز شور او در اواخر دهه پنجاه : کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را …. همان است با کمی تفاوت در کشش ها و البته پختگی بیشتر . قوامی هم همینطور ، بنان هم همینطور ،ایرج هم همینطور . هر چند این آوازها هم که گفتم از این اساتید در نوع خود بی نظیر و بی رقیب هستند