«پس از مرگ بچه ی دوم اش، ماسمن هر چه کرد دیگر بچه دار نشد… جنونِ ساکن، یکی از رایج ترین بیماری های سال ها پیش بود. به طوری که هر ساله تعداد زیادی جوان از این بیماری می مردند. فردی که بدان مبتلا می شد ابتدا در گوشه ای کز می کرد و به یک جا خیره می ماند، حتا از خوردن غذا نیز امتناع می کرد. به تدریج با تحلیل رفتن بدن اش، دیگر قدرت انجام هیچ کاری از او بر نمی آمد. به طوری که برای اطرافیان دیگر، زنده یا مرده بودن اش فرقی نداشت… به نظر برخی، این بیماری نوعی اعتصاب بود. اعتصاب به سرنوشتی که انسان را از زندگی حیوانی اش جدا می کرد. اعتراض به آن هایی که با ارمغان آوردن نفسِ آرزو، آینده را با نفسِ کار امید دادند… مواردی دیده شده بود که بیمار، سالم و مانند حیوانی مطیع دوباره به ده برگشته بود… تصمیم گرفتنند بیمارشان را در همان مراحلِ اولیه ی بیماری در جنگل رها سازند… لیکن بعدها برای پیش گیری از بروز این بیماری، به تجربیاتی نائل آمدند… آن ها سنتی به نام دعا خوانی ابداع کردند و دعاهایی به مردم آموزش دادند… دعای اصلی، دعای صبح بود… دیگری دعای روز بود… که باید برای تک تک فعالیت های روز… خوانده می شد. کلمه ی جادویی شولِم را سه بار پشت سر هم، زمانی به زبان می آوردند که حوصله ی پا شدن و انجام فعالیتی را در خود نمی دیدند… طنین زمزمه در بدن، موجب جرم زدایی عروق و سایر اندام های داخلی می شود… آگاه باشید که خدایانِ آسمان، شاهدان دائمی زندگانیِ ما هستند و همواره صلاح و خیر بندگان را خواهانند. آنان چاره ی دائمی معضلِ مردمان این روستا را در سوزاندن چشمان آن ها می دانند.»
به نظر می رسد که به طور کلی این نسخه در قرون و اعصار مختلف برای بسیاری از انسان هایی که خواهانِ کشفِ حقایقِ پیرامونیِ خود شده بودند تجویز شده است.
کوری، حتا با چشمانِ بار و شیوه های مختلفِ ایجاد اختلال در دیدن، همیشه از شیوه های مورد علاقه ی آنان بوده است که به تداوم زندگیِ گله وارِ انسان در این زمینِ مصیبت زده دامن زده اند.
رمان « شور زدگان » نوشته ی خانم «رویا وهمی» داستانِ زندگی انسان و فراز و فرودهای آن است. کتاب به صورت نمادین، چه گونگیِ پیدایش و در قسمت هایی عمقِ این زخم های دیرینه را به خواننده نشان می دهد.
«شور زدگان» در ۱۲۰۰ نسخه توسط «انتشارات فیروزان» به چاپ رسیده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
۶ لایک شده