فرضیه
.
آدم عجیبی شده ام
کم تر گریه می کنم
بیشتر عصبانی هستم
و بی جهت هیجان زده می شوم
اگر فرض کنیم ایدز بیماری قرن ما نبود
آبله یکی از بلایای طبیعی محسوب نمی شد
و بم به فاصله ای نزدیک تر از رگ های گردن مان نمی لرزید
بازهم کاپوچینو سفارش می دادیم؟
گزینه ی نادرست وجود ندارد
از کودکی درست قدم بر می داشتم اما پایم را کج می گذاشتم
بدخُلقی ام بر می گشت به عارضه ای مادرزادی
ناشی از ذبح گوسفندی در حاشیه ی اسماعیل
حالا فرض می کنیم عام الفیل است
هیچکس ابرهه نیست
من به دنیا می آمدم با لبخندی از دور
باز هم سنگ مبدا تاریخ خانواده ام می شد؟
حافظه ی نزدیکم شرمنده است
من جزئیات خودم را فاش کرده ام
پرخاش نمی کنم اما عصبانی هستم
زودرنج نیستم
و کاترینا طوفان مورد علاقه ی من است!
.
فرزانه قوامی
۹ لایک شده