کارم با ساعت دیواری و زمان تمام شده بود… چشم هایم را بستم… و در آن لحظه آرزو می کردم که یکی از راه برسد و بی مقدمه بپرسد: با زن هایمان چه کنیم؟ … خبری از صدای هاون نبود. نمی دانم چه موقع مادرم کوبیدن هاون را متوقف کرده بود و به جایش صدای لالایی مانند شعله های آتش در معرض باد گر می گرفت و .. اگر اشتباه نکنم در یک عصر غریب بهاری – تابستانی بود که بالاخره مادرم موشی از بیشمار موش های توی انباری را شکار کرد.
قطعات بالا بریده هایی ازرمان مرگ موش نوشته علیرضا بوشش بهروز می باشد.
کتاب مرگ موش نوشته علیرضا بوشش بهروز در سال جاری از سوی نشر افرند روانه بازار کتاب شده است.
رمان مرگ موش نوشته علیرضا بوشش بهروز در دویست و چهار صفحه تنظیم شده است و این رمان در پنج روز روایت می شود.
رمان مرگ موش نوشته علیرضا بوشش بهروز را از کتابفروشی ها بخواهید.
۷ لایک شده