نگاهی به فیلم لرزاننده چربی
امیر فرخ پیام
«لرزاننده چربی» دومین فیلم بلند داستانی «محمد شیروانی» است. شیروانی قبل از این فیلم، فیلم های مستند و کوتاه داستانی زیادی ساخته بود و جوایز متعددی از جشنواره های مختلف خارجی دریافت کرده بود. لرزاننده چربی علاوه بر دریافت ببر طلایی جشنواره ی فیلم بین المللی «روتردام هلند» در سال ۲۰۱۳، منتخب ویژه ی «جشنواره ی ساندنس» و نیز منتخب «مجله ی فیلم کامنت» به عنوان ۲۲ فیلم خیره کننده ی سال ۲۰۱۳ شد. فیلم لرزاننده چربی در واقع برشی است از زندگی مردی چاق و پسرش که در طول فیلم صحبت نمی کند و زنی عکاس. موضوع فیلم لرزاننده چربی بر اساس ترکیب واقعیت و رویا/کابوس پیش می رود، به گونه ای که تماشاگر همزمان شاهد انگاره های ذهنی مرد چاق و واقعیت های بیرونی زندگی وی می باشد. در لرزاننده چربی فیلم ساز مدام چالش و درگیری ذهنی- عینی مرد چاق با پسرش و زن عکاس همین طور اجتماع پیرامون شان را به تصویر می کشد.
فیلم با تصویر حجامت روی بدن لخت یک مرد چاق و مکیدن خون ناشی از حجامت توسط زالو ها آغاز می شود. در ادامه پسر را در ماشین دخترهای مختلف می بینیم که پدر سعی در تنبیه پسر و به نوعی تهدید دخترها دارد. ترکیب این دو بخش فیلم، تضاد حاکم بر زندگی مرد چاق و در حالت کلی تر اجتماعی را که او در آن می زید به خوبی باز می نمایاند. از طرفی زالوها خون اش را می مکند و از طرف دیگر خود به تهدید و تلکه کردن دختران می پردازد و خواهان اعمال تسلط و قدرت اش بر پسرش می باشد. جالب آن که برای حجامت به زالوها هم محتاج است. شیروانی به نوعی در این فیلم جامعه ای را به تصویر می کشد که قوی تر سعی بر غلبه و تسلط بر ضعیف تر دارد، حال آن که خودش نیز به نوعی خواسته یا ناخواسته توسط دیگران مورد زورگویی، سواستفاده و چالش قرار می گیرد. شخصیت پردازی دختران در لرزاننده چربی یادآور دوگانگی «زن اثیری» و «لکاته» در آثار «صادق هدایت» است. دخترانِ ابتدای فیلم، به گونه ای لکاته هایی هستند که فقط در صحنه هایی حضور دارند و الکی خوش اند، در حالی که زنِ عکاسِ داستان برای مرد چاق و حتا پسرش، حکم زن اثیری داستان های هدایت را دارد. با این حال مرد چاق در عین این که عاشق زن است و از او طلب عشق می کند از طرف دیگر به رابطه ی زن عکاس و پسرش مشکوک است و به آن ها حسادت می کند و خواهان اعمال سلطه بر زن عکاس هم هست اگر چه در این کار موفق نمی شود. رابطه ی مرد و پسرش نیز رابطه ای مملو از زورگویی، تهدید و تحقیر است. مرد مرتب در طول داستان، پسر جوان را تحقیر می کند حال آن که پسر به راحتی قادر است از زیر سلطه ی وی خارج شود ولی بسیار منفعل رفتار می کند. زن عکاس تنها پناه پسر است که از او در برابر پدر حمایت می کند و حتا در سکانسی او را تشویق می کند که در برابر پدر مقاومت کند. جالب آن که پسر براحتی موفق به زمین زدن مرد چاق می شود ولی با این حال در اکثر سکانس ها به گونه ای منفعل عمل می کند که حتا پدرش وقتی از دست اش عصبانی می شود او را در صندوق عقب خودرو حبس می کند.
شیروانی در واقع در این صحنه ها انفعال جامعه در برابر زورگویی را به نقد می کشد. داستان فیلم در واقع نمایش دهنده ی تضاد حاکم بر تفکر مردسالارانه ی سنتی است که از طرفی عاشق می شود و در عین حال می خواهد بر عشق اش اعمال سلطه نماید و در همان حال حتا تحقیر از طرف زن را هم می پذیرد. رابطه ی زن عکاس و مرد چاق در فیلم، رابطه ای مملو از تضاد و تحقیر است. شیروانی به خوبی توانسته تضاد و عدم تعادل ذهنی- رفتاریِ مرد سنتی زورگو که در جامعه ای با ابزار مدرن می زید را در برابر زنی به ظاهر مستقل به تصویر بکشد. شیروانی در فیلم اش از نمادها و استعاره های زیادی استفاده کرده است. از لال بودن و منفعل بودن پسر گرفته تا لرزش لیوان هایی که در پشت مرد چاق قرار دارند و حیواناتی که در سکانس هایی از فیلم ظاهر می شوند. زالو و بوقلمون به واقع بیانگر ویژگی های اخلاقی برخی از افراد اجتماع هست که شیروانی در سکانس هایی از فیلمش آنها را نمایش می دهد. کارکرد دستبند در طول فیلم هم بسیار تامل برانگیز است. در ابتدا مرد چاق از دستبند برای تهدید دختران که در موقعیتی به ظاهر ضعیف تر قرار دارند استفاده می کند در حالی که در قسمتی از فیلم خودش توسط مامور با دست بند تهدید می شود. به واقع لرزاننده چربی نقد ساختار قدرت در ذهن افراد جامعه است. جامعه ای که در آن دسترسی به ابزار قدرت موجب فراهم آمدن فرصت زورگویی و تهدید می شود و طبیعتا هر که زورمند تر، مسلط تر!
در این فیلم، علاوه بر سایه ی صادق هدایت، سایه ی «دیوید لینچ» هم در طول فیلم مشاهده می شود. ساختار فیلم مملو از نماهای بسته، لرزش شدید دوربین روی دست و جامپ کات می باشد که همگی به خوبی در راستای بیان غیر خطی، انتزاعی و سورئال داستان قرار گرفته اند. فیلم از ابتدا تماشاگر را به فضای آشفته ذهنی مرد چاق و فضای مهوع پیرامونش می برد و در سفری ذهنی سورئالیستی تا انتها خودخواسته به نوعی ناخودآگاه، تماشاگر را با استفاده ی درست از تکنیک فیلم سازی می لرزاند. لرزاننده چربی می تواند مثال خوبی از تاثیر غیر مستقیم صادق هدایت و ادبیات سورئالیستی در سینمای ایران باشد.
۴۲ لایک شده
12 Comments
آرزو
چرت بود ،هم فیلم هم توضیحات شما
حکایت شما شعر مهران مدیری در مرد هزار چهره است،
آنجا که با تمسخر برخی شاعران چرت گو! شعر قبض آب به کنار، فیش آب جدا و دیگر هیچ
و تشویق احمق های اطرافش بخاطر شعر چرتش!!! رو نشون سیده
مفهوم مورد نظر کارگردان بهتر از این نمیشد بیان شه!
Dew
افتضاح بود!! فیلمی که مجبور باشی چند صفحه براش اراجیف بنویسی که بیننده متوجه بشه که در نهایت نمیشه (!) دیگه اسمش فیلم نیست!!
سیاه
متشکر از شما بابت توضیحات خوبتون
فیلم متفاوت و خوبی بود.
به نظرم دوستانی که از فیلم های پی رنگ دار لذت می برند این فیلم رو نبینند بهتره، چون فیلم سمبلیکه و فضای ذهنی و عینی دائم در حال تغییره و اینکه «چرا این اتفاق افتاد؟» بی پاسخ می مونه.
بیننده
واقعا افتصاح بود
ناظر
اینگونه فیلم ها در جامعه ای که تماشاچی سریال های ترکی و در بهترین حالت گشت ارشاد و لانتوری هست، مخاطبی ندارد . متاسفانه ، ما همه چیز را سهل و ساده و هضم شده می خواهیم ، دقیقه ای تفکر و دقت و استنتاج برای مردم این دیار حکم شکنجه را دارد !
آینده
دمت گرم
شقایق
فیلم جذابی بود و با توضیحات شما ترغیب شدم که یکبار دیگه و اینبار با تسلط بیشتر فیلم رو ببینم
mohsen
سینمای فقیر ما به این سبک فیلم های اوانگارد نیاز داره اما حیف کسی قدر دان نیس…
اگه کارگردانان این اجازه رو به خودشون ندن که متفاوت باشن بارها باید تکرار اخراجی هارو ببینیم…
toaana
فیلمش که خیلی عالی بود ولی من توصیه میکنم این توضیحات رو زیاد بهش اهمیت ندید و خودتون بدون هیچ فکری از قبل ببنید.چون توضیحات ذهنو شلوغ میکنه.
آدم عاقل
نقد شما بسیار عالی و موشکافانه بود ولی فیلم چرنده. اگه فیلم خوب بود من باید در حد درک و فهم خودم یه پیامی از این فیلم میگرفتم ولی الان که متن شما رو خوندم فهمیدم چی به چی بود. سردرد شدم وقتی این فیلمو دیدم و بیشتر به این فیلم خندیدیم!!!
فاضل فرج پور
از اول تا آخر فیلم همش احساس می کردم که وقتم داره تلف می شه و ولش کنم ولی خو باز تا آخرشو دیدم به نظرم فیلم معنا و مفهوم دار بود و برای درک کردن فیلم بدون توضیحاتی که شما دادید ضریب هوشی فرد خیلی باید بالا باشه و بنظرم تو جامعه ای که کتابخوانی اینقد ضعیف هست و آدما اینقد سطحی این فیلم متقاضی زیادی نداره شاید بهتر بود که نویسنده یه خورده شفاف سازیش رو بیشتر می کرد
مهدی
فیلم جالبی بود ،همچین فیلم هایی وقتی نقدش بخونی میفهمی باید با چه دیدی این فیلمو ببینی