وسوسه یی بخاطر یک میلیون دلار
رکسانا حمیدی
جایزه نوبل بار دیگر برنده ی امسال خود را معرفی کرد و نگاه جهان را معطوف به سویی کرد تا نشان دهد که این جایزه بنا به اهداف و اساسنامه خود و شاید با امید تغییر سلایق ادبی جهان تصمیم می گیرد و نه بر اساس سفارش و رفاقت و سلیقه ادبی خاص شایع روز. در کارنامه این جایزه از سال ۱۹۰۰ یعنی شروع قرن بیستم تا کنون اسامی متفاوتی بچشم می خورد از برتراند راسل و وینستون چرچیل گرفته تا چهره های شناخته شده یا کمتر شناخته شده در شعر و رمان و گونه های مختلف ادبی .
امسال جای خشنودی دارد که جایزه به ترانه تعلق گرفته و اثرگذاری این نوع ادبی را به رسمیت شناخته و چهره یی معترض و صاحب سبک را برگزیده است . این موضوع ، نشانگر تلاش داوران این جایزه است برای داشتن نگاهی متفاوت و تغییر رویکرد و ذائقه .
برای من و کسانی که در سنین نوجوانی سلایق مختلفی در موسیقی داشته و آن را دنبال کرده ایم برخی چهره ها از چارچوب پسند در دوره یی مشخص گذر می کنند و در آنها پتانسیل اقناع بخشی در دوره های مختلف به چشم می خورد بخصوص کسانی که در عالم موسیقی به سرایش شعر و ترانه نیز پرداخته ند و از آن بهره برده ند کسانی مثل لئونارد کوهن- گروه پینک فلوید و باب دیلن و دیگران . و امسال باب دیلن برنده جایزه شناخته شد . چنانکه پیداست دیلن با پرداختن به سبک موسیقی مردمی و کانتری رنگ و بویی امریکایی در آثارش دارد .
با نگاهی به کارنامه این جایزه و آشنایی کم و بیش با سلایق و اساسنامه و نگاه داوران آن در دوره های مختلف بنظر می رسد که این جایزه به افراد در حاشیه و تعهد اجتماعی و مسائل حقوق بشری و سلایق خاص خود همیشه وفادار بوده ست و سعی بر آن دارد تا در فضایی آزاد و بیرون از انتظار عمومی به راه خود ادامه دهد . همین می شود که گاهی بخاطر نثر یا بدعت یا اثرگذاری اجتماعی آثار و افراد را بررسی و انتخاب میکند. در این راه شاید پروست و کافکا جایزه نگیرند اما کامو و مارکز از این جایزه نصیب می برند و نامهای بسیار دیگر . اساسا مقوله ادبیات و فرهنگ و هنر مسابقه بردار نیست و برد و باخت ندارد و یک جایزه به مثابه تایید جهان تعریف نمی شود .
نه جوایز سلایق و نیازهای مردم جهان را تعیین می کنند یا تغییر می دهند و نه هنرمند آثار خود را برای جایزه های ریز و درشت می آفریند. فقط در صورت تنوع و تعدد صداها و سلایق و جایزه ها و افراد صاحب صلاحیت برای نقد و داوری آثار هنری، می توان امید داشت که افراد با سبک ها و صداهای مختلف مورد توجه و تشویق جوایز قرار گیرند .
در این جا بیشتر قصد دارم تا درباره مواجهه ی اهالی ادبیات کشورمان با اعلام اسامی برندگان نوبل ادبیات چند خطی بنویسم . چرا گزینش های نوبل ادبیات هر بار در ایران با واکنش های منفی روبرو می شود و هر بار می شنویم که برخی می گویند حق من بوده ست و چرا به من نداده ند ، من که نویسنده تر از خیل کثیری از نویسندگان و برندگان هستم ؟ عده ی دیگر می پرسند چرا به موراکامی و کوندرا و دیگران نداده اند و شاید معنی ضمنی آن این است چرا به ما نداده اند . حالا شوخی یا جدی باید فکر کرد چرا پیش از شناختن برنده و آشنایی با آثارش و دلیل اعلام شده برای انتخاب آن فرد، ما می توانیم اظهارنظر کنیم ؟ آیا استبداد ذهنی ، ما را از تحمل پذیرش یا درک عقاید دیگری ناتوان نساخته ؟ استبدادی که در قالب نام های مختلف به یک عقیده و سلیقه بین اهالی ادبیات ما ختم شده و همه جا صداهایی مشابه شنیده می شود ، موضع گیری های مشابه و حرکات و خلقیاتی مشابه .. آن هم در امر ادبیات که قرار است دربرگیرنده ی آثاری بدیع و متفاوت باشد.
اما سوال اینجاست چرا باید به هر ترتیبی از ایران کسی برنده نوبل ادبیات شود ؟ چون مثلا ترک ها و عرب ها و چینی ها برنده دارند و ما نداریم ؟ چرا نویسنده ایرانی یا اطرافیان بخواهند صلاحیت برندگان را زیر سوال ببرند چون مثلا به ما نداده ند ؟ یا فلان مترجم هر بار اظهار نظر کند که چون ما برنده را نمی شناسیم حق او نبوده یا تا وقتی فلانی هست چرا به آن یکی جایزه داده اند ؟ آیا مساله بر سر مبلغ هنگفت جایزه نوبل است یا مهر تایید جهانی بر کار ؟ چرا ترجمه اثر به زبان سوئدی این همه متداول می شود ؟ چرا در مورد دیگر جوایز این همه هیاهو نیست؟ یا چرا وقتی کسانی در مسند داور به انتخاب هایی ضعیف می پردازند ، انتخاب های دیگران را به بوته نقد می کشند ؟
در امر هنر و ادبیات نه نوبل نه هیچ جایزه دیگری مثلا اسکار ملاک ارزش یک اثر هنری نبوده و نیست و برای هنرمند، این جوایز به مثابه پیروزی یا شکست محسوب نمی شود . شاید این جوایز تنها اهمیت شان ، توجه به آثار ارزشمند کمتر دیده شده باشد مضاف بر کمک مالی به نویسنده یی که به سختی روزگار گذرانده
و دیگرهیچ.
۱۰ لایک شده
One Comment
م.ن
با سلام. از بین تحلیل ها و یادداشت هایی که بر انتخاب امسال جایزه ادبی نوبل نوشته شده، این یکی از بهترین و منصفانه ترین یادداشت هایی است که خواندم. فقط یک اشاره کوچک دارم که این احتمال که گاهی سیاسی گری و یا سعی در اشاعه گرایش بخصوصی ، در انتخاب این جایزه حرف اول را می زند را نباید از نظردور داشت. متشکرم.