اشاراتی به اعلام برگزیدگان نوزدهمین و بیستمین دوره ی جایزه ی مهرگان ادب در عصر یازدهم خرداد ماه ۱۳۹۹ در دو بخش رمان و داستان کوتاه
جواد اسحاقیان
نخستین نکته ی گفتنی و تازه، در نظر گرفتن “بخش ویژه” ای در کارنامه ی “جایزه ی مهرگان ادب” یعنی قبول و داوری آثاری است که به زبان غیر معیار (زبان فارسی) مانند “کِردی” و “ترکی” آذری به دبیرخانه ی “جایزه ی مهرگان ادب” رسیده است. مطابق ضوابط درج یافته در آیین نامه ی این جایزه، تنها آثاری مورد قبول، مطالعه و ارزیابی قرار میگرفت که به زبان فارسی یا “زبان معیار” نوشته و انتشار می یافت. در این دوره، دبیرخانه و داوران با آثاری برجسته و نویسندگانی ممتاز آشنا شدند که رمانهایی به زبان “ترکی” و “کُردی” نوشته و سپس به زبان فارسی ترجمه شده بود. مطالعه ی این آثار ، دبیرخانه و هیأت داوران را ناگزیر ساخت تا در ضوابط پیشین بازنگری کرده، به جای “زبان فارسی”، به “زبان فرهنگی، ملّی و تاریخی” و میراث مشترک همه ی ایرانیان از هر قومیت، زبان و فرهنگ نظر کنند.
نگاهی به برجسته ترین و ماندگارترین آثار کلاسیک ایرانی از نظم و نثر، نشان میدهد که بزرگترین شخصیتهای ادبی، علمی و هنری، به دو دلیل به زبان غیر فارسی می نوشته اند یا تازگیها به دلایلی دیگر هم. اندبشمندانی مانند “ابوریحان بیرونی” کتاب “تحقیق ماللهند” و “ابوعلی سینا” کتاب “القانون فی الطب” خود را به این دلیل به زبان تازی می نوشته اند که نخست، بر حوزه ی مخاطبان و خوانندگان خود در سراسر جهان اسلام (اعم از عرب و غیر عرب) بیفزایند. در این حال، عرب زبانان مصر نیز همان اندازه از این آثار می توانسته اند بهره ببرند که عرب زبانی در “عِراق” عرب. دوم، این که نخبگان ادب و علم در ایران زمین، زبان عربی را زبان دوم خود میدانسته و آن را میفهمیده اند، چنان که امروز زبان انگلیسی را در وجه غالب. کافی است به “تاریخ بیهقی” رجوع کنیم تا دریابیم “ابوالفضل بیهقی” و “ابونصر مشکان” چگونه نامه های تازی نوشته را به نیکی میخوانده یا می نوشته ند. پس اگر آقای “عطا نهایی” رمان خود را با عنوان “آخرین روزهای زندگی هلاله” به “کُردی” و خانم “رقیّه کبیری” رمانشان را با عنوان “پرنده ها دیگر نمی ترسند” به زبان “ترکی” نوشته انتشار میدهند، به حوزه ی بسیار وسیعتر خوانندگان خود در همه ی کشورهای کُرد زبان یا ترک زبان نظر دارند که بر شناسایی و آوازه ی آنان نیز می افزاید. پس، نوشتن به زبانی که گستره ی وسیعتر و شایسته تری دارد، سنتی است که در تاریخ ادبی و علمی پُر افتخار ما ریشه دارد.
اما سومین دلیل، این است که برخی نویسندگان ما، با دقایق و ظرایف زبان مادری و قومی خود، بیش از زبان معیار و فارسی آشنایی دارند. هر کس به زبان زادگاه و بومی خود، رساتر می تواند بگوید و بنویسد تا زبان رسمی و رایج غالب. افزون بر این، در زبان مادری و قومی، مفاهیمی هست که به آسانی نمی توان برایشان، برابرنهادی دقیق یافت و نوشتن به زبان غیر مادری، نیمی از لطف آن را تباه میکند. من نیک دریافته ام آن که می تواند به زبان “کُردی” و “ترُکی” عالی بنویسد، گاه از بیان مافی الضمیر خود به زبان فارسی، ناتوان است. ترجمه ی فارسی “حیدر بابایه سلام” سروده ی “استاد شهریار” هرگز همان جاذبه های متن “ترکی” اش را ندارد، حتی اگر شاعر خود ترجمه اش کند.
اما چهارمین دلیل، آسیب سانسور است که بسیاری از آثار را مُثله می کند چنان که گاه چون اجساد کشتگان، قابل شناسایی نیست. ” چرا بر خویشتن هموار باید کرد / رنج آبیاری کردن باغی کز آن گل کاغذین روید؟ ” وقتی دریافتم که باید ترجمه ی فارسی و عالی خانم “اکرم پدرام نیا” را از رمان “لولیتا” ی “ناباکوف” از ناشری بخوانم که ناشری در “افغانستان” انتشار داده است، به یاد این مصراع از “محمدتقی بهار” افتادم: “ترکید کدوی سرم از بوی خزینه”.
اما پنجمین دلیل، نگاه اقتصادی نویسنده به اثر ادبی است. در این سرزمین هشتاد و سه میلیونی با چند هزار سال پیشینه ی تاریخی ، شمارگان کتاب گاه میان صد تا هزار جلد در نوسان است و در کشور هشت میلیونی “تاجیکستان” – که پیشینه ی تاریخی اش به عنوان یک کشور مستقل با انقلاب بلشویکی آغاز می شود – از هشتاد هزار کمتر نیست: ” جای آن است که خون موج زند در دل لعل “.
یکی از خوش وقتیهای من در “جایزه ی مهرگان ادب” این بوده که گاه توانسته ام به توانایی ها و ظرفیتهای هنری نویسندگانی پی برم که به ناحق “مظلوم” واقع شده اند و سلیقه های غالب بر جامعه ی فرهنگی ما، آنان را به حاشیه رانده است و خوشبختانه سلامت نفس هیأت داوران در “جایزه ی مهرگان ادب” از آن غافل نمانده است. من در داوری خود در باره ی رمان “آخرین روزهای زندگی هلاله” نوشتم:
” وقتی به عنوان یکی از داوران نهایی “جایزه ی مهرگان ادب” این رمان را خواندم، خود را با اثری استثنایی مواجه یافتم و چه اندازه شاد شدم وقتی دریافتم نویسنده هموطنی “کُرد” و فرهیخته و سرد و گرم دیده ی روزگار و زندگی است. متأسفانه هیچ گونه نقدی بر این رمان برجسته نیافتم. دریغم آمد در برابر انبوه رمانهای بی ارزش، بی هیچ تجربه ی زیسته ی نویسنده و تنها با رنگ و لعاب فورمالیسم سطحی، از چنین اثری ماندگار، به آسانی بگذرم. “
این گونه سختگیری و به جِد گرفتن زبان و ذهن از جانب من در مورد برخی دیگر از آثاری که اینک به دریافت جایزه توفیق یافته اند، نیز قابل ردیابی است. با این همه، من از میان هفت داور نهایی، تنها یک “رأی” دارم و به “اکثریّت آرا” و “خرد جمعی” داوران باور دارم. باری، بر پایه ی سه بیانیه ای که از جانب “هیأت داوران جایزه ی مهرگان ادب” در دوره های نوزدهم و بیستم سالهای ۱۳۹۷-۱۳۹۶ انتشار یافته است، اجازه میخواهم فهرستی از آثار شایسته ی دریافت جایزه را به آگاهی علاقمندان به آثار ادبی برسانم:
(۱)
بخش ویژه ی بیستمین دوره ی جایزه ی مهرگان ادب
” هیأت داوران با اکثریّت آرا، رمان “آخرین روزهای زندگی هلاله” نوشته ی “عطا نهایی” را – که آقای “رضا کریم مجاور” از زبان کِردی به فارسی برگردانده و “نشر افراز” انتشار داده – به دلیل داشتن “انسجام معنایی، رنگ محلّی و بومی برجسته، دفاع از حقوق زنان، چند صدایی، ترسیم گفتمان انتقادی میان فرهنگ ایلیاتی و سنّتی با مدرنیته ی اروپایی و گزینش گفتمان و مبارزه ی فرهنگی بر مبارزه ی خشونت آمیز” به عنوان “بهترین رمان” بخش ویژه ی بیستمین دوره ی “جایزه ی مهرگان ادب” انتخاب کرده، شایسته ی دریافت “تندیس مهرگان ادب”، “جایزه ی نقدی” و “لوح تقدیر” میداند.
هیأت داوران همچنین با اکثریّت آرا، رمان “پرنده ها دیگر نمی ترسند” نوشته ی خانم “رقیّه کبیری” را – که “حمزه ی فرهتی” از زبان ترکی آذربایجانی به فارسی برگردانده و “نشر نشانه” آن را انتشار داده – به دلیل “کاربست درستِ سازه های داستانی، پیوند خلاقانه میان دو مقطع تاریخی، صداقت در پرداخت شخصیتها و روابط میان انسان در بستری از رخدادهای اجتماعی” به عنوان “رمان تقدیر شده” ی بخش ویژه ی بیستمین دوره ی “جایزه ی مهرگان ادب” انتخاب کرده، شایسته ی “لوح تقدیر” مهرگان ادبی میداند.
(۲)
بخش رمان، نوولت و داستان بلند
” هیأت داوران جایزه ی مهرگان ادب با خواندن و ارزیابی ۱۰۲۴ عنوان رمان، نوولت و داستان بلندِ منتشر شده در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ در ایران، برندگان نهایی جایزه ی مهرگان ادب را در بخش رمان برگزیده است.
در بخش رمان، نوولت و داستان بلند از میان هفت رمان راه یافته به مرحله ی نهایی، هیأت داوران با اکثریّت آرا رمان “خَم” نوشته ی “علیرضا سیف الدینی” را از “نشر نیماژ” به دلیل ” تلفیق خلاق میان محتوا و فورم و ادبیّت اثر از یک سو و تلفیق میان زندگی روزمرّه، تاریخ، ادبیات، طرح زوایای پنهان تر گذشته و اکنون به زبان تمثیل از سوی دیگر و کشف زوایای پوشیده ی ذهن کسان رمان ” انتخاب کرده، شایسته ی دریافت “تندیس مهرگان ادب”، “جایزه ی نقدی” و “لوح تقدیر” دانسته است.
هیأت داوران با اکثریت آرا رمان “آتش زَندان” نوشته ی “ابراهیم دَمشناس” را از “نشر نیلوفر” به دلیل ” نقیضه سازی موفق در ترسیم سیمایی تازه از یک شخصیت حماسی در وضعیت تاریخی تراژیک، بومی سازی مقبول از کسان و محیط، خلاقیت در پیوند میان رفتار حماسی پهلوانان خراسانی در خوزستان، گفتمان متون و تعلیقهای برجسته” به عنوان نخستین رمان “تحسین شده ی هیأت داوران” انتخاب و شایسته ی دریافت “لوح تقدیر” جایزه ی مهرگان ادب میداند.
هیأت داوران با اکثریّت آرا رمان “شکوفه ی عنّاب” نوشته ی “رضا جولایی” را از “نشر چشمه” به دلیل ” ارائه ی زبانی روان و آمیخته به تخیل در بازنمایی فضای استبداد زده ی دوران مشروطه، نمایش سرگشتگی انسان با عبور از دل تاریخی که مدام تکرار می شود، انتخاب زاویه ی دیدهای گوناگون و مناسب برای روایط تاریخ، خلق شخصیتهای باورپذیر و نمایاندن استبداد مذکّر با لحنی متفاوت ” به عنوان دومین رمان “تحسین شده ی هیأت داوران” انتخاب و شایسته ی دریافت “لوح تقدیر” جایزه ی مهرگان ادب میداند.
هیأت داوران همچنین با اکثریت آرا رمان “کوچِ شامار” نوشته ی “فرهاد حیدری گوران” را از “نشر آگاه / بان” به دلیل ” ترسیم ریزنگارانه و رازورانه ی زلزله ی کرمانشاه و تأثیرش بر ذهن و تلاشی شخصیت کوچنده به پایتخت، برخورداری از روایتی چند لایه در زمانها و مکانهای استعاری و آیینی، بهره جویی از “فرامتن” یا فضاها و تواناییهای شبکه های دیداری – شنیداری تازه و خواننده گرا به عنوان اولین رمان “تقدیر” شده انتخاب و نیز رمان “ط” نوشته ی “زاهد بارخدا” را از “نشر افراز” به دلیل ” انتخاب هوشمندانه ی کلمات و تطابق صورت و محتوا به منظور کشف جهانی دور از عادت، پیوند اثر با ریشه های زیست شناختی انسان و تفسیر پذیری بر اساس گفتمانی ناشی از درخود ماندگی (اوتیسم)، ایجاد فضایی بینا-متنی به منظور تغییر شناخت مخاطب نسبت به امری در حاشیه، خلق اثری متفاوت و نوآور با بهره گیری از صنایع بیانی ” به عنوان دومین رمان “تقدیر شده” انتخاب و شایسته ی دریافت “لوح تقدیر” جایزه ی مهرگان ادب میداند.
(۳)
بخش مجموعه داستانهای کوتاه
هیأت داوران در بخش “مجموعه داستان کوتاه” از میان هفت مجموعه داستانِ راه یافته به مرحله ی نهایی با اکثریت آرا، مجموعه داستان “آه ای مامان!” نوشته ی “احمد حسن زاده” را از “نشر نون” به دلیل ” تأثیر پیرامتنهایی مانند عناوین داستانی و فصل بندی در خوانش اثر و ایجاد روایتی ناگفته به منظور فعال کردن نقش مخاطب، شباهت ساختار و معنا به لحاظ دستور زبانی و مفهوم سازی – که نمایانگر ارتباط اثر با هستی شناسی انسان است – انتخاب دقیق واژه ها و دلالتمندی آنها در ساختار کلی اثر، رابطه ی بینا-متنی با آثار کلاسیک جهان، ایجاد تغییر شناختی به واسطه ی هنجارشکنی های زبانی و مفهومی ” به عنوان “بهترین مجموعه داستان کوتاه” انتخاب کرده، شایسته ی دریافت “تندیس مهرگان ادب، جایزه ی نقدی و لوح تقدیر” دانسته است.
هیأت داوران همچنین با اکثریت آرا مجموعه داستان “او” نوشته ی “محمد کلباسی” را از “نشر چشمه” به دلیل ” پیرنگ محکم و منسجم داستانها، پرداختی مناسب و قابل باور جهت ساخت جهانی رآلیستی و همچنین نثری استوار و بی پیرایه، پایبندی به زبان و ادبیات کهن ایران زمین، به کارگیری هوشمندانه و دقیق عناصر توصیف، تصویر و رویداد ” به عنوان اولین مجموعه داستان “تحسین شده” ی هیأت داوران انتخاب کرده، شایسته ی دریافت “لوح تقدیر” مهرگان ادب دانسته است؛ و مجموعه داستان “خاطرات یک دروغگو” نوشته ی “نسیم وهّابی” را از “نشر مرکز” به دلیل “شکستن هنجارهای داستان نویسی و پیشنهاد ساختاری نو در روایت، استفاده از امکانات ادبیات تجربه گرا برای ساخت داستان موفق بدون پیرنگ – که در ایران سابقه ی چندانی نداشته است – ایجاد روایتهای چندگانه برای انعکاس زیرساخت فرهنگی به واسطه ی تمرکز بر امورِ به ظاهر بدیهی و ساده مانند خوراک، استفاده از زبانی موجز برای ساخت روایتهای تودرتو و متراکم” به عنوان دومین مجموعه داستان “تحسین شده” ی هیأت داوران انتخاب کرده، شایسته ی دریافت “لوح تقدیر” مهرگان ادب دانسته شده است.
هیأت داوران، مجموعه داستان “دوازده نُت برای سکوت” نوشته ی “کیوان صادقی” را از “نشر نیماژ” به دلیل “بازنمایی رنجهای ناشی از مهاجرت در ابعادی انسانی و گسترش یافته، زبان و روایتی هماهنگ با زیست انسان معاصر و دغدغه های او، استفاده از تکنیک روایی ساده و هماهنگ با ضرباهنگ زندگی و روان شخصیتهای درگیر در داستانها، تأمین وجه ادبی و زیبایی شناسانه ی اثر با فضاسازی عالی داستانی در کنار بازنمایی ساده ترین عواطف انسانی؛ و نیز مجموعه داستان “بوطیقای شیطان” نوشته ی “علیرضا لبش” را از “نشر هیلا” به دلیل “تخیلی خلاقانه و به کارگیری امر غریب همراه با آغازهایی فرامتنی، جذاب و متناسب با اتمسفر هر داستان، استفاده از طنزی عمیق – که علاوه بر انسجام ساختاری در پایان بندی، مسیر معنایی اثر را نزد مخاطب معکوس می کند- به عنوان مجموعه داستانهای “تقدیر شده” ی جایزه ی مهرگان ادب انتخاب کرده، شایسته ی دریافت “لوح تقدیر” مهرگان ادب میداند.
هیأت داوران جایزه ی مهرگان ادب
دهم خرداد ماه ۱۳۹۹
جواد اسحاقیان هلن اولیائی نیا حسین آتش پرور پروین سلاجقه
سیاوش گلشیری لیلا صادقی ابوالفضل حسینی
۱ مرتبه لایک شده
One Comment
علی عظیمی نژادان
من با تمام احترامی که به آقای اسحاقیان به خاطر تلاش ها و روحیه پژوهشگری دقیق و جدی ایشان در امر نقد ادبی دارم این گونه تبلیغات غیر دقیق برای جایزه ای که متاسفانه باند بازی ها و غیر حرفه ای بودنش دیگر کم وبیش مشخص شده است را نمی پسندم.درست است که ایشان یکی از داورهای این جایزه است اما خود ایشان بهتر از همه می داند که نگاه ایشان در همین جایزه چندان خریداری ندارد و آقای زرگر و رفقا اجازه عرض اندام به امثال ایشان را نمی دهند. به عنوان مثال خودشان بهتر می دانند که در جایزه گذشته خود ایشان با دو نفر از داوران اصلا رمان آقای کشکولی رانخوانده بودند اما این رمان برنده بهترین رمان شد و خودشان به خوبی می دانند که ساختار جایزه امثال کاملا خانوادگی قبیلگی و بیشتر شبیه دورهمی خانوادگی بود که داوران دور اول آن همسر گرامی آقای زرگر و دو سه نفر از فک و فامیل زرگر بودند که در عمرشان اصلا داستانی نخوانده اند و طفلکی ها اصلا نمی دانند رمان و داستان چیست؟حال جایزه ای که فیلتر اولیه اش چنین داورانی است اصلا خداییش جای بحث دارد آقای اسحاقیان نازنین.چقدر دوست داشتم که شما به عنوان یکی از منتقدین مورد علاقه من اصلا وارد این باند بازی ها نمی شدید و نام خود را خراب نمی کردید دوستدار شما علی عظیمی نژادان