باور کنید
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
من
مترسکی هستم،
در جالیزاری دور وُ
متروک!
کلاغ های لعنتی،
با سُخره ای فجیع
کنارم می نشینند!
و خیره مىشوند،
به دکمه های پیراهنم
که پر از تنهائی ست!
و منقار می کوبند
بر کلاه پوسیده ی من…
آه…
اگرچه فارغ از چیستی ام،
خرسندم از
معاشرتی هرچند
تمسخرآمیز!
۸ لایک شده