آزاده خانم و نویسنده اش، رمانی متفاوت از نظر فرم و ساختار
نگاهی کوتاه به رمان آزاده خانم و نویسندهاش اثر رضا براهنی
ترانه جوانبخت
آزاده خانم و نویسنده اش
رضا براهنی
تهران، انتشارات کاروان
چاپ دوم، ۱۳۸۱
رمان «آزاده خانم و نویسنده اش» نوشته «رضا براهنی» یک رمان قطعه قطعه شده است که به صورت غیر خطی پیش می رود و نویسنده در بخش هایی از رمان حضور دارد. بنایراین نوشتن این رمان نوشتن قصه نیست بلکه نوشتن قصه نوشتن است و این که نویسنده چطور در متن نوشته این قصه نوشتن را برای خواننده می نویسد. قطعه های رمان از نظر زمانی، مکانی و روایی از هم متفاوت هستند ولی با تشکیل قطعه های جدید رمان به یکدیگر می پیوندند.
شخصیت های مهم رمان عبارتند از: آزاده خانم زن بیب اوغلی، دکتر شریفی، بیب اوغلی، پسر عمه دکتر شریفی و سرهنگ شادان. شخصیت اصلی رمان یعنی آزاده خانم یک تصویر اسکیزوفرن است که در متن رمان به تصاویر قطعه قطعه شده دیگر از جمله ناسنتکا دختر روسی که منتظر فدور است، رقاصه یک معبد و دیگر تصاویر تکثیر شده است. آزاده خانم به عنوان شخصیت اصلی رمان در مرکز رمان قرار ندارد بلکه با تبدیل شدن مکرر به این تصاویر به حاشیه می رود تا مرز خیال و واقعیت در رمان از بین برود و بخش هایی از رمان که واقعیت ندارد جنبه واقعی به خود گیرد.
در بخشی از رمان شعری از براهنی آمده که در آن نویسنده رمان اعضای بدنش از جمله دستها و پاهایش را به آزاده خانم می دهد تا تصویر قطعه قطعه شده او در رمان شکل گیرد. این مورد تلفیق روح نویسنده و شخصیت اصلی داستان را رقم می زند. از آن جایی که در بخش دیگر رمان نویسنده اشاره می کند که در هر شاعری زنی وجود دارد، چه شاعر مرد باشد چه زن و چون شاعرانگی نشانه دیوانگی است بنابراین نویسنده رمان که شاعر این شعر در متن رمان نیز هست دیوانگی را به شخصیت اصلی رمان منتقل می کند.
وجود یک زن در شاعر مرد یا زن مطابق با این تئوری است که هویت جنسی معنا ندارد و جنسیت به صورت زنیت مرد و مردیت زن نمود پیدا می کند. بنابراین جنسیت شخصیت های داستان می تواند تغییر کند و لزومی برای ثابت نگه داشتن آنها در طول داستان نیست. به عبارتی دیگر مطلقا مرد یا زن بودن معنی ندارد و شاعر مرد به دلیل زنیت ای که در درونش است شعر می سراید.
نویسنده رمان در بخشی از داستان شخصیت اصلی داستان یعنی آزاده خانم را در مقابل نویسنده اش یعنی شریفی قرار می دهد. آزاده به شریفی می گوید که از یک مکان خالی عکس بگیرد. شریفی که تعجب کرده ابتدا سر باز می زند اما به اصرار آزاده شروع به عکس گرفتن می کند. او دوازده عکس می گیرد و به دیدن عکس ها می پردازد. هر یک از عکس ها بخشی از بدن یک نفر است. عکس آخر از کسی است که به گفته آزاده شریفی نام دارد و خود شریفی به دنبال این فرد بوده است. شریفی به عنوان نویسنده ای که نویسنده رمان او را نوشته است خودش به عنوان نویسنده آزاده خانم توسط او هدایت می شود و به عبارتی نوشته می شود چرا که تعیین تکلیف آینده او به دست موجود نوشته شده که آزاده است صورت می گیرد و در عین حال این اوست که پایان زندگی آزاده را با نوشتن داستان رقم می زند. بنابراین نمی توان گفت آینده داستان را فقط نویسنده آن نوشته یا شخصیت اول آن چرا که اتفاقاتی که در داستان روایت می شود توسط هر دویشان است و اینجاست که نویسنده رمان نقشی مکمل به این دو نفر داده است.
برگشت آزاده خانم به زمان های گذشته که در تصاویر دیگر داستان از جمله ناسنتکای روس و زنی پیش از هجرت نمود می یابد نفی زمان است. شاعرانگی وی در به کار بردن زبان دیوانگی متبلور می شود زبانی که در متن رمان به صورت کلمات نامفهوم برای خواننده رمان ظاهر می شود. بنابراین زنانگی در رمان نشانه دیوانگی است و به صورت زنی در وجود یک شاعر بروز می کند. شخصیت دیگر رمان مادر دکتر شریفی که در اواخر عمر در یک آسایشگاه بستری است نیز دچار اختلال حواس و دیوانگی است.
در رمان آزاده خانم ونویسندهاش زمانها در هم شخصیتها در هم و حوادث در هم ادغام میشوند. رفت و برگشت از زمان حال به گذشته و از گذشته به حال تکرار می شود و با این تکرار مرز خیال و واقعیت از بین می رود. نماندن رمان در یک زمان، باعث غیر خطی بودن آن می شود و اگرچه بر پیچیدگی روایت می افزاید اما قصه را برای خواننده جذاب تر می کند.
آنچه در این رمان واضح است وحشتی است که در سراسر داستان به چشم می خورد و با تعلیمی سرهنگ شادان نمود پیدا می کند. آزاده خانم با تعلیمی شوهرش بیب اوغلی زخمی و کشته می شود. از او پرسیده می شود که چطور کشته شده؟ و او جواب می دهد: با تعلیمی بیب اوغلی در رحم اش. آزاده خانم در جواب این سئوال که چه کسی او را کشته؟ می گوید: دایاوغلی (یعنی شریفی) با نوشتن داستان او را کشته.
زبان در رمان آزاده خانم و نویسنده اش با زبان دیگر رمانهای فارسی تفاوت دارد. بیب اوغلی یکی از شخصیتهای داستان واژه غیرمحال را می سازد. این واژه نو در قسمت های مختلف داستان به کار می رود. زبانیت زبان که براهنی آن را در این رمان جستجو کرده و به کار برده با معناگیری زبان فرق می کند. این زبانیت در اختلال زبان شخصیت ها از جمله بیب اوغلی و مادر شریفی پدیدار می شود. در واقع با تغییر زبان شخصیتهای داستان از طریق ایجاد اختلال در زبان ها زبانیتی جدید خلق می شود.
ساختارشکنی و پلی فونی (چند صدایی) از ویژگی هایی است که هر دو در این رمان وجود دارد. ویژگی دیگر تصویر اسکیزوفرن آزاده خانم است که در افراد مختلف پراکنده می شود. بنابراین این رمان یک رمان پست مدرن است. با توجه به این موارد در مجموع میتوان گفت که فرم، ساختار زبان و قرارگیری شخصیت ها در این رمان متفاوت از دیگر رمانهای فارسی است.
۵ لایک شده