نقدی بر نقد مهدی سحابی
حدیثه اعتقادی
موزه هنرهای معاصر از تاریخ۱۱ آبان مجموعه ای از آثار مهدی سحابی را با کمک بنیاد سحابی و گالری مژده به نمایش گذاشته است. مجموعه ای که جدا از ارزش هنری بالا، از آن جهت که فرم اجتماعی هنر معاصر را شرح می دهد، قابل توجه است. فرم زیبایی شناسی در بیان حیات اجتماعی به کارگرفته شده است و اسلوب لایه لایه جریان زمان خود را در کلیتی بیان می کند که تغییر و تحول اجتماعی زمانه در آن مشهود است. قطعات پازل مفهومی سحابی در نقاشی، آثار حجمی، عکس ها و مجسمه ها کنار یکدیگر قرار می گیرند و در کلیت خود معنا می یابد. معنا از عمق به سطح جاری و خود تفسیر منظومه معنایی خود می شود.
«هر لحظه اکنون تعیین شده به دست جریان های قبلی زندگیست. هر لحظه اکنون نقطه اوج تمام لحظات پیشین است.هر لحظه زندگی قالبیست که کلیت زندگی در آن واقع است. »
زیمل
سحابی پرنده ای است که خبر از سرگذشت واقعه می دهد. و چون منقار پرنده را بسته و کلماتش را کشته اند، آوازش رابا رنگ می کشد.
اما این پرنده کیست و از چه می خواهد بگوید؟
مهدی سحابی بهمن۱۳۲۲ به دنیا آمد. نقاشی و سینما آموخت اما نهایت به حرفه روزنامه نگاری روی آورد. سحابی از سال ۵۱ به صورت پاره وقت به استخدام کیهان درامد. در سال ۵۸، همراه با نویسندگان و گروهی از کارگران سابق کیهان، روزنامه «کیهان آزاد» را منتشر کردند که پس از انتشار ۱۰ شماره تعطیل شد.
پس از تعطیلی «کیهان آزاد» سحابی به همراه گروهی از نویسندگان و کارگران حروفچین کیهان، انتشارات «الفبا» را تأسیس کردند و در آنجا ۶ شماره ماهنامه «پیروزی» را منتشر کردند. ازسال ۶۹ اولین نمایشگاه خود را برگذار کرد و سال ۸۸ از دنیا رفت.
می خواستم از چنین شخصیت بزرگ، چند وجهی و تاثیرگذار هنر و مطبوعات معاصر بیشتر بدانم. از چند سردبیر جوان سوال کردم. پرسیدند: کی هست اصلا…
سحابی چنینن چیزی را پیش بینی می کرد. خود را در خودنگاره هایی در قالب نقاشی و حجم معرفی کرده است تا سرنخی بگذارد برای آینده ای که به بازخواست اندیشه ها می پردازد. اندیشه-ای که منجر به گم شدن سحابی و امثال او در تاریخ شده است. بدنبال آن باید به استضیاح ایدئولوژی و فلسفه آزادی هنر پرداخت که باشد برای بعد.
خودنگاره های سحابی
به محض ورود در گالری ۹ در موزه هنرهای معاصر، روبروی شش اثر بدون عنوان از خودنگاره های سحابی قرار می گیرید مجموعه خودنگاره هایی بدون عنوان که سال ۷۶_ ۷۷ کشیده شده اند.
نگاه از راست، به صورت آدمک هایی برمی خورد که در پیشانی هر کدام، منقاری بسته بسمت صورت کشیده شده است. رنگ سبز، آبی و مشکی منقارها که با قلم ضربه های مورب، لایه لایه روی هم کشیده شده اند چشم را خیره می کند. پایین تر چشمانی تهی و توخالی و لبانی که بسته یا نیمه باز تصمیم به سکوت گرفته اند. روبروی ما، اندام هایی که در حالت آرامی نشسته اند اما کلیت اثر نشان از تشویش و فریادی خاموش دارد.
سه نقاشی خود نگاره، بالای دیوار پیش رو قرار گرفته است و در مرکز یک اثر حجمی ساخته شده از ترکیب مواد روی مقوا.
کنارش نوشته شده: بدون عنوان
مشابه خودنگاره های بالا، سحابی با نگاهی خیره و لبانی نیمه باز می خواهد چیزی به ما بگوید. منقار بسته روی سرش انگار با نیروی خارجی به یکدیگر چفت شده است.
نگاه بسمت پایین و بدنه او می رسد. بر بدن بدون دست سحابی، کارت شناسایی، سمت چپ سینه اش قرار گرفته است. کارت شناسایی معارفه خبرنگاران. تصویری از او با دهانی بسته و منقاری دقیقا به همان شکل که دیدیم و در بخش معرفی، اوخود را بارنگ ها معرفی کرده است. سبز، آبی و سفید. رنگها به شکل خطوط مورب، لایه لایه بر روی هم کشیده شده اند. خطوطی که خشونت و تشویش از آنها ساطع می شود. سحابی در رنگ ها می خواهد فریاد بزند اما لبان او در تصویر روی کارت بهم دوخته شده است.
خودنگاره های سحابی شامل مجموعه ی پرسنلی های فوری، آثار هخامنشی و آثار حجمی است. مجموعه ی پرسنلی های فوری با متریال مقوا، کاغذ باطله های بسیاری است که خیسانده و در هم تنیده شده تا تلخندی بسازند. تلخندی به اخبار و اتفاقاتی که در خلال آن سال ها در این کاغذها منتشر شده است.
تعداد قابل توجه آثار خودنگاری های سحابی در جامعه آرمان نگری که فردیت را به شکل امروزی به رسمیت نمی شناسد خود بحث قابل تاملی است که از شخصیت رادیکال سحابی نشات می گیرد.
« عبور زمان از خلال مجوعه تک صورتک ها اشاره ای پررنگ ر یافته است و این یعنی هم زمان و هم انسان قابلیت متغیر را دنبال می کند.»
متن در کنار مجموعه چرسنلی فوری نوشته شده است
اینکه سحابی قابلیتی متغیر را بیان می کند و خبر از نابودی ثبات پیشین می دهد درست است. تغییری بس بزرگ که در هسته مرکزی خود، تحولی زیربنایی را دنبال می کند. اما تنها در خود نگاره های او متجلی نشده است. بعد از خود نگاره به مجموعه ماشین های اسقاطی می رسیم.
«گرچه اندیشه سحابی در عکس ها و دیوار نوشته هایش به صورت کامل تبلور یافته و مکمل دیگر آثار او است اما اندیشه و تحلیل آن به مخاطب و تفکر انتقادی اش واگذار و در متن پیش رو بررسی نمی شود.»
اثر سه بخشی بدون عنوان
اثر اول از سمت راست، گروه مردمانی درهم تنیده را نشان می دهد. مردمان، در فضای خالی سیاهی در حرکتند. هیچ کدام به تنهایی قابل شناسایی نیستند. همه در هیجان قرمزرنگی مشترک و شبح وار در فضای تهی و سیاهی در حرکتند. گاهی به هم و گاهی به نقطه نامعلومی، با ناآگاهی، نگاه می کنند. اثر به ما می گوید فعلیتی در حال انجام است اما سوژه همچنان برای ما گنگ است. به کجا می روند؟
اثر بعدی لاشه کامیونی است که از سمت راست مورد اصابت قرار گرفته است. کامیون دوم و سرنشینان آن برای ما ناپیداست. کامیون رنگ قرمز یکسان با مردمان دارد ولی خبری از مردم، در این اثر نیست. تنها ویرانه اتوموبیلی چنین بزرگ و محکم روبروی ما قرار گرفته است. ویرانه ای که دیگر توان حرکت ندارد.
و باز مردمان در حرکتند
در گوشه راست، لاشه ی کامیون کمرنگ، به تصویر درامده است. صورتک ها هرکدام بسویی نگاه می کنند. بیخبر، ناآگاه، مستاصل و منتظر. بدون توجه به کامیون از آن می گذرند و آرام به سمت مربع سیاهی در حال حرکتند. مربعی سیاه، مشابه اثرمالویچ اما با این تفاوت که اضلاع این یکی مسخ شده است. جلوی تصویر، قسمت پایین کودکی در آغوش پدرش دیده می شود. این دو فیگور نسبت به دیگرها واضح ترند. بچه چیزی به پدر می گوید شاید از غایت و آینده می پرسد.
ما نمیدانیم و چهره ی پدر نیز نشان از آگاهی ندارد.
در زیر این اثر نوشته شده
«ویرانی زمانی در قامت ماشین جای می گیرد و حسرت سفرهایی محال در درون زمان را به دل می نشاند.»
از کتاب طرف خانه ی سوزان اثر مارسل پروست
محتوای آثار، بالقوه در سطح گشوده شده است. تلاش برای گنجاندن امکانی از پیش مققر شده در بدیهیات آثار، به حدی متعارض است که اگر سحابی بود نقدهاو توضیحات را جمع می کرد، از آنها مقوا می ساخت و تلخند می ساخت. سحابی در طول عمرش با سانسورو هنر محافظه کار مبارزه کرد اما عاقبت دچار نقد های محافظه کار شد.
جعل زمان و جامعه در هنری اینچنین بازوپویا، تلاش برای تحمیل پروپاگاندا بعد از خلق اثر تقابلی دوگانه می سازد. تقابلی که بر توهم چیرگی امر باطل بر بدیهیات منجر می شود.
مشابه آنچه در اتوموبیل های تصادفی می بینیم
اثر بعد از بر خورد دو کامیون مشابه می گوید
کامیونی اسقاطی، اکنون مورد اصابت کامیونی مشابه از سمت راست قرار گرفته است. سرنشنینان دو ماشین مفقودند اما قابل حدس است که هر کدام به اندازه همین ماشین ها متلاشی شده اند. اکنون دو لاشه روبروی ماست که از فاجعه اصابت خبر می دهند. دستگاه هایی که گرچه دو ماهیت جداگانه دارند اما جوهره هر کدام یکسان است. اتوموبیل ها هر دو با رنگ یکسان کشیده شده اند.
کامیون های سحابی شاید نشان از ساختاری ویران و کهنه دارد کامیون اسقاطی، تعمیر یا جایگزین نمیشود بلکه با کامیونی جدید اما مشابه، مورد خمله قرار می گیرد و توهم چیرگی بر آن را دارد.
تعمیم آثار سحابی به جهان درونی و کارهای به استثمار منطق و محدودیت تفکر انتقادی هنرمند می انجامد. هنر سحابی دغدغه مند، اجتماعی و تاریخی است. در هسته مرکزی خود اصالت دارد و صاحب سبکی ارزشمند است. اصالتی که نه از مادیت غرب و نه از معنویت شرق تقلید می کند. او خود با جریان همراه می شود و حیات اجتماعی خود را تبدیل به پرفورمنس هنری می کند.
۹ لایک شده
2 Comments
Goli
بسیار عالی و کامل
محمد
نقد روان و کاملی بود.
لذت بردم.