با بوطیقای نو در شمس و طغرای
محمدباقر میرزا خسروی
( نخستین رمانس در ادبیات داستانی مشروطیت )
پیش گفتار:
رمانس عاشقانه ـ تاریخی شمس و طغرا نوشته ی ” محمد باقر میرزا خسروی ” شاهزاده ی قاجاری، دو سال پس از انقلاب مشروطیت ایران انتشار یافت . اهمیت این اثر ـ که متأسفانه ناشناخته مانده و در باره ی آن بر پایه ی ” نظریه ی ادبی و انتقادی ” تا کنون چیزی نوشته نشده است ـ جایگاه خاصی در ادبیات داستانی ایران دارد . متأسفانه کسانی که در باره ی این رمانس سه جلدی چیزی نوشته اند ، از ظاهر آن ، فراتر نرفته اند . این رمانس نه تنها زیر تأثیر حکایات هزار و یک شب نوشته شده ، بلکه به شدت زیر تأثیر دو رمان تاریخی ” الکساندر دوما ” با عنوان های کنتِ مونت کریستو و نیز سه تفنگدار او و افزون بر آن ، زیر تأثیر رمانس تاریخی ـ عاشقانه ی عَذرا قریش نوشته شده که ” جُرجی زَیدان ” ، نویسنده ی لبنانی تبار مصری ، آن را نوشته و ” خسروی ” خود نخستین بار آن را از روی شماره های سریال روزنامه ی اَلهِلال ” مصر ” ترجمه کرده است که این ترجمه متأسفانه در اختیار ما نیست اما ترجمه ی تازه تری از آن در دست است که به ما کمک می کند تا دامنه ی تأثیرات آن را هم بر این رمانس ، مورد بررسی قرار دهیم .
من در این هشت نوشتار و جُستار ادبی ، کوشیده ام با بهره جویی از ” بوطیقای نو ” یا ” رویکردهای نقد ادبی نو و معاصر ” و از نظرگاه های متفاوت به خوانش این متن بپردازم و نشان دهم که این تریلوژی ، به منزله ی نقطه ی عطفی در تاریخ ادبیات داستانی ما ، میراث عظیمی برایمان به شمار می رود . من سعی کرده ام نادرستی هایی را که در باره ی این اثر داستانی نوشته شده ، برشمارم و نشان دهم که برای داشتن نظرگاهی فراگیر در مورد تحول ” انواع ادبی ” و تکامل ادبیات داستانی مدرن ما ، این سه گانه تا چه اندازه اهمیت دارد ! از آنجا که می خواهم ” تاریخ تحول و تکامل ادبیات داستانی معاصر ایران ” را با تکیه بر تجارب خوانش خود به رشته ی نگارش درآورم ، آثاری مانند امیر ارسلان ، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و شمس و طغرا به عنوان نخستین نمودهای ” مدرنیته ” و ” مدرنیسم ” در ادبیات داستانی معاصر ، جایگاهی خاص دارند . امیدوارم بتوانم حلقه های مفقوده و ناشناخته ای که ادبیات کلاسیک و سنتی را به ادبیات مدرن و معاصر ما پیوند می دهد ، بیابم و زمینه را برای نوشتن تاریخ ادبیات داستانی معاصر ایران ، آماده کنم .
عناوین این هشت بخش به قرار زیر است
خوانش سبک شناختی شمس و طغرا ( رویکرد زبان شناختی )
با نظریه ی “تحلیل گفتمان انتقادی” در شمس و طغرا
نگاهی اجمالی به مقاله ی شرایط اجتماعی و تاریخی ظهور رمان تاریخی ” لوکاچ “
شمس و طغرا به عنوان نوع ادبی ” رمانس عشقی ـ تاریخی “
” بیناـ متیّت ” در شمس و طغرا (۱)
” بینا ـ متنیّت ” در شمس و طغرا (۲)
مدرنیته در شمس و طغرا و ” بینا ـ متنیّت ” (۳)
مدرنیسم در شمس و طغرا و ” بینا ـ متنیّت “