زیست بوم در برابر جهانی شدن
نگاهی جامعه شناسانه به دفتر شعر«گوساله ها» از «علی اکبر جانوند»
عباس شکری
نشر آفتاب، نروژ – ۱۴۰۳
اشاره:
«گوساله ها» عنوان دفتر شعری است از «علی اکبر جانوند» که به تازگی از سوی «نشر آفتاب» در«نروژ» چاپ شده است. در این دفتر شعر، شاعر با نگاهی زیست محیطی و طبیعت گرایانه، به نقد بسیاری از مسائلِ اجتماعیِ پیرامون اش می پردازد.
آنچه در پی می آید یادداشتی است بر این کتاب که به انتخاب تحریریه ی «حضور» تقدیم شما گرامیان می شود.
مجموعه شعر «گوساله ها» شامل بیست شعر است، و بازتاب دهنده ی شرایط دشوار انسان و طبیعت در دنیای معاصر است. این آثار با رویکردی استعاری به مسائلی چون«ظلم»،«خشونت»،«سرکوب»،و«تخریبِ محیط زیست» می پردازند. انتخابِ عنوان «گوساله ها» برای این مجموعه، به خودی خود، بارِ سنگینی از معنا و نقد اجتماعی را در بر دارد.
نقشِ حیوانات به عنوانِ نمادهای انسانی:
در بسیاری از آثار ادبی و هنری، حیوانات به عنوان نمادی از انسان ها و جوامع بشری مورد استفاده قرار می گیرند. در این مجموعه، «گوساله» نماد انسان های بی گناه و بی دفاعی است که در مقابلِ قدرت های بزرگ، خشونت و سیاست های ناعادلانه یی قرار گرفته اند که آن ها را به قربانیانِ خاموش و فراموش شده تبدیل کرده است. این استعاره، اشاره به معصومیت و بی پناهیِ اقشار آسیب پذیر جامعه دارد که در دنیای مدرن و جهانی سازی، اغلب زیر فشار سرمایه داری، جنگ، و استبداد جهانی قرار دارند.
پیوند بین انسان و طبیعت:
یکی از ویژگی های برجسته در این مجموعه، توجه به رنجِ مشترک انسان و طبیعت است. استفاده از تصاویر کشاورزی و طبیعت مانند «مزارع»، «تلیسه»، و «گل داودی» در کنار مفاهیمی چون جنگ و سلاح، نمایانگر این است که نه تنها انسان ها، بلکه طبیعت نیز قربانی سیاست های جنگ طلبانه و قدرت های حاکم شده اند. در این اشعار، طبیعت هم زمان به عنوانِ نمادی از زندگی و رنج مطرح می شود، که به نوعی پیوند عمیقی بین سرنوشت انسان و محیط زیست ایجاد می کند.
در جامعه شناسی، یکی از مفاهیم مهم، «بوم شناسی سیاسی» است که به بررسی مناسبت های میان انسان ها و محیط زیست در قالب قدرت های سیاسی می پردازد. در این مجموعه شعر، این مفهوم به خوبی تجسم یافته است. زمین و طبیعت نه تنها قربانی جنگ و سرکوب می شوند، بلکه خود شاهدی بر رنج انسانی هستند که در قالب کشاورزی از بین می روند. این وضعیت در بسیاری از مناطق جهان، به ویژه در خاورمیانه و ایران، قابل مشاهده است که جنگ و سیاست های نادرست باعث تخریب زیست بومها و فروپاشی جوامع روستایی شده اند.
بحران های اجتماعی و پیامدهای جهانی سازی:
مجموعه «گوساله ها» به وضوح نقدی است بر نظم نوین جهانی و تأثیرات مخرب جهانی سازی، به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته. شاعر از طریق استعاره ها و تصاویر شعری خود به موضوعاتی چون بحران مهاجرت، فقر، و سیاست های ناعادلانه اقتصادی اشاره دارد. این مسائل در ادبیات معاصر ایران و جهان نیز به کرات مورد بحث قرار گرفته اند.
در این اشعار، «گوساله های مهاجر» نمادی از انسان هایی هستند که به دلیل جنگ، فقر یا سرکوب مجبور به ترک سرزمین خود شده اند، اما حتی در سرزمین های جدید نیز با مشکلات عدیده یی مواجه اند. این موضوع به خوبی با مسائل معاصر جهان، از جمله بحران های مهاجرت و نابرابری اقتصادی، مرتبط است.
مفهوم «آخور» در بستر جامعه شناسانه:
شاعر با استفاده از مفهومی مانند «آخور» و «پاندمی چاره ساز» به نقشِ قدرت های حاکم در کنترل و بهره برداری از جوامع اشاره می کند. «آخور» در اینجا نه تنها نمادی از جایگاه تغذیه و بقای حیوانات است، بلکه اشاره یی تلخ به وضعیت انسان هایی دارد که تحتِ تسلط حکومت ها و سیستم های سرمایه داری، به نوعی به حداقلهای معیشتی و بقای خود محدود شده اند. در دورانِ معاصر، حکومت ها و سازمان های جهانی، گاهی با سیاست های «کمک های بشردوستانه» تلاش می کنند کنترل بیش تری بر جوامع آسیب پذیر اعمال کنند، در حالی که پیامدهای این کمک ها گاه بسیار مخرب و محدودکننده است.
نتیجه گیری:
مجموعه شعر«گوساله ها» با نگاهی جامعه شناسانه به شرایط دشوار انسان و طبیعت، تصویری از دنیای معاصر ارائه می دهد که در آن، قدرت های جهانی و محلی، نقشِ مهمی در تخریبِ زیست بوم ها و به حاشیه راندنِ اقشار آسیب پذیر جامعه ایفا می کنند. این اشعار با زبان استعاری خود، همزمان نقدی بر نظم نوین جهانی و تأثیرات منفی جهانی سازی هستند و جایگاه ویژه یی در ادبیات معاصر ایران و جهان دارند.
***
اکنون به یکی از شعرهای کتاب با نام: «گوساله ۱۶» نگاهی عمیق و دقیق تری می کنم تا زاویه های پنهان شعرها را روشن کنم. یعنی با تحلیلِ این شعر انگار مشت نمونه خروار است و خواننده را دعوت به خوانشِ همه شعرها می کنم و بازتاب آن در اندیشه و پندار مخاطب را می طلبم.
گوساله ۱۶
شرمگینی هر روزه ی غروب،
در مزارع جنگ زده ی جهان
اتفاقی معمول است
هولناک تر از آن؛
در مزارع خاورمیانه
اشک تلیسه ها،
روی قنداق گرینوف می چکد
و زجر زمین
از بی مخاطبی ماغ گران عشق
بی فرجام مانده است
دیگر این که
آزادی هم چنان
در مجسمه و میدان اش زندانی ست!
تمام گوساله ها
تمام تلیسه های مصمم مهاجر
محذور از کُشنده ی هم نوع
محذور از حاکمان احمق جهانند که
بر سنگ صُلب اسطبل های سپید و سرخ، پا می فشارند
حکم حکومتی
نمی تواند مانع شکفتن بنفشه و داودی شود
هرچند
سرما را مامور و معذور کرده باشند
کُشتار
کُشتار
کُشتار
پیام نظم نوین،
همراه کمک های گله دوستانه،
و شعار صلح پایدار در دهکده ی جهانی!
داودی یاد گرفته است چگونه،
برابر یخبندان، ایستاده بشکوفد
مسلخ،
پر و خالی،
پر و خالی،
و…
پاندمیِ چارهساز،
معقولانه ترین گزینه ی روی آخور.
از دیدگاه ادبی، این شعر را می توان از چند منظر نگاه کرد که کوشش می کنم خلاصه اما موجز توضیح دهم:
زبان ِشعر:
زبانِ این شعر تلفیقی از واقع گرایی و استعاره های پیچیده است. شاعر از زبانی استفاده می کند که هم، حاوی واژگان صریح و هم استعاری است، به طوری که خواننده از طریق کلمات عادی با مفاهیم عمیق تری مواجه می شود. استفاده از کلماتی همچون «تلیسه»، «ماغ»، «گرینوف» و «اسطبل» تصویری بومی و روستایی از رنج و فشار بر جوامع آسیب دیده از جنگ و ظلم جهانی را نشان می دهد. این واژه ها همزمان حامل یک بار معنایی سمبلیک هستند که به جایگاه انسانها و قربانیان معصوم در دنیای خشونت و سرکوب اشاره دارد. زبانی که شاعر به کار می برد، ساده به نظر می رسد اما در عمقِ خود، خواننده را به چالش می کشد تا فراتر از ظاهر واژگان بیاندیشد.
روایت شعر:
روایت شعر با محوریت تأثیر جنگ، خشونت و استبداد بر جوامع، به ویژه در خاورمیانه، به شکلی استعاری و استعاری ترسیم شده است. شاعر از حیوانات کشاورزی، مانند «تلیسه» و «گوساله»، به عنوان نمادی از انسان های بی پناه و قربانی در مواجهه با خشونت ساختاری استفاده می کند. این جانوران نه تنها نماد معصومیت بلکه سمبل قشری از جامعه هستند که به دلیلِ بی قدرتی خود، بیش از هر گروه دیگری تحت تأثیر بی عدالتی قرار می گیرند.
استفاده از «قنداق گرینوف» که اشاره به اسلحه یی جنگی دارد، پیوند مستقیم بین ابزار جنگ و رنج موجوداتِ بی گناه را به تصویر می کشد. این ارتباط نشان دهنده ی پیوند نزدیکی است که بین خشونت جنگی و نابودی کشاورزی و طبیعت در خاورمیانه ایجاد شده است. «زمین» در این شعر به عنوان شاهدی بر زجر و نابودی، خود دچار رنجی شده که هیچ مخاطبی برای شنیدن آن وجود ندارد.
منظر نگاه شاعر:
نگاه شاعر به جهان در این شعر، نگاهی تراژیک و ناامیدانه است. شاعر جهانی را به تصویر می کشد که در آن، آزادی تنها در قالب مجسمه ها و نمادها وجود دارد و خشونت و کشتار به عنوان پیام «نظم نوین» جهانی مطرح می شود. این دیدگاه، بازتابی از بی عدالتی هایی است که جوامع بشری، به ویژه در مناطق جنگ زده و تحت سلطه دیکتاتورها، با آن مواجه هستند. این جهان بینی، به وضوح در تقابل با آرمان های عدالت و آزادی قرار دارد و شاعر به گونه یی نقادانه به نقش دولت ها و حاکمان در این بی عدالتی ها می پردازد.
شاعر با بهره گیری از استعاره های کشاورزی و حیوانات، به وضعیت اقشار آسیب پذیر جامعه، همچون کارگران، کشاورزان، و حتی طبیعت، اشاره می کند که تحت تأثیر سیاست های جنگ طلبانه و قدرت های استعماری جهانی قرار دارند.
جایگاه ادبی و اجتماعی شعر در ایران امروز:
این شعر به وضوح بازتابی از فضایِ اجتماعی و سیاسی ایران امروز و همچنین منطقه ی خاورمیانه است. در جهانی که جنگ ها و درگیری های نظامی همچنان بر مردم این منطقه سایه انداخته اند، این اثر نقش مهمی در بیان اعتراض به وضعیت کنونی دارد. مسائلی همچون ظلم، خشونت، و محدودیت آزادی ها در ایران و کشورهای همسایه، زمینه ساز الهام برای خلق چنین آثاری هستند. این شعر در کنار آثار ادبی دیگری که در ادبیات معاصر ایران به نقد قدرت های جهانی و محلی و تأثیر آن ها بر مردم عادی می پردازند، جایگاه خود را دارد.
در ایرانِ امروز، به ویژه در زمینه های هنری و ادبی، آثار بسیاری به بررسی تأثیرات جنگ، سرکوب سیاسی و بحران های اجتماعی پرداخته اند. این شعر از این منظر نیز به جمع گسترده یی از آثار ادبی و هنری پیوسته که به انتقاد از قدرت های جهانی و محلی پرداخته اند که منجر به ایجاد بحران های انسانی و طبیعی شده اند.
نمونه های دیگر:
احمد شاملو: شاملو نیز در بسیاری از اشعارش به وضعیت اجتماعی و سیاسی جهان و ایران پرداخته و از زبانی استعاری برای انتقاد به ظلم و سرکوب استفاده کرده است. اشعاری مانند «مرگ نازلی» و «ابراهیم در آتش» نمونه های بارزی از نقد اجتماعی و سیاسی او به وضعیت جهان و ایران هستند.
محمود درویش: این شاعر فلسطینی نیز در بسیاری از آثارش، به ویژه در شعرهای سیاسی و اجتماعی، به توصیف وضعیت فلسطین و جنگ های خاورمیانه پرداخته است. استفاده از تصاویر طبیعی و زبانی استعاری در اشعار درویش شباهت های زیادی با این شعر دارد.
ویلیام باتلر ییتس: شاعر ایرلندی که در آثارش به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایرلند و جهان پرداخته است، اغلب از استعارهها و تصاویر قدرتمند برای بیان موضوعات سیاسی استفاده می کند. شعر «دومین ظهور» این شاعر، که جهان را در آستانه فاجعه یی بزرگ توصیف می کند، شباهت زیادی به لحن انتقادی و تراژیک این شعر دارد.
کلام پایانی:
این شعر با زبان و روایت خاص خود، بیان گر فضای ملتهب و بحران زده یی است که بسیاری از جوامع، به ویژه در خاورمیانه، با آن مواجه اند. شاعر با بهرهگیری از نمادها و استعاره های زنده و تلخ، هم به انتقاد از وضعیت فعلی جهان و هم به دفاع از مظلومان و بی قدرتان می پردازد. شعر، جهانی بی رحم و ناامید کننده را به تصویر می کشد که در آن، حتی طبیعت و حیوانات نیز قربانیِ سیاست های جهانی و منطقه یی می شوند.
۳ لایک شده










































