زائو در تاریکی مرتضی خبازیان زاده خورشید غروب می کرد و تاریکی اتاق را می گرفت. مادربزرگ کنار زائو نشسته بود و با نگرانی به پیچ و تاب تن زائو نگاه می کرد. گاهی دستی می آورد و شانه های زائو ر... ادامه متن
مادرِ ارنستو آبلاردو کاستیو برگردان: اسدالله امرایی اشاره آبلاردو کاستیو نویسنده آرژانتینی متولد ۱۹۳۵ و متوفی ۲۰۱۷ در شهر سان پدرو بوئنوس ایرس به دنبا آمد. در جوانی به مشت زنی آماتور رو آو... ادامه متن
دندانِ لق کیوان باژن زن صدای ضربه ها را می شنید. تق… تق… تق… بعد تشعشع نورِ آژیر ماشین پلیس را از شکافی به اندازه ی کفِ دست، در بالای سرش دید. چیزی در دهانش حس کرد. مثل یک... ادامه متن
انفجار توی سر حسن اصغری سه ساعت در سرم انفجار بود که نمی گذاشت بخوابم. چرت ام... ادامه متن
نامه ی ناخوانده طلا نژادحسن حالا دیگر جزو آدمهای خودی به جا می آمد مسافرخانه مثل خانه ی خودش بود امّا حالا با دفعه های قبل فرق می کرد . دو سه بار پولهایش را شمرده بود . فقط کفاف ۳ روز ماندن... ادامه متن
قندعسل سمیه کاظمی حسنوند سیگار را از بالای گوش اش بیرون کشید و چپاند لای لب هایش. […] ادامه متن