شعری از مهرداد مهرجو سفر کردن بی تو تصادفِ به جاده زدن است مسافری ناخواسته که مقصدی نیست جز آزادی در خم و پیچ های فراموشی ردپای بی قراری ام را پیوستگی سایه ی دوری ات در هر گذری پهن می... ادامه متن
سه شعر از محمد زندی دختر! تو نامشان را می دانی همان هایی که برای امیال خود تو را از زنده به گوری بیرون کشیدند . آهسته به دنیا می آییم آهسته به دنیا می رویم و آهسته از دنیا . به احترام زندگی... ادامه متن
دو شعر از زینب فرجی ۱ در این آسمان شاید احاطه کننده ی ذهنی بیمار یک ترنم ناخواسته ی باران بود در این پرتگاه ابدی تنها به چیزی که می توان اندیشید نان است نان فکر کردن به روزهایی که دیگر در... ادامه متن
دو شعر از زهرا گریزپا ۱ باید برمی گشتم به آن زن دوره گرد به روزهای قبل از آشنایی به اردیبهشت۱۳۶۲ باید خودم را از دلتنگی پس می گرفتم برمی گشتم به نهال گردو به آن دفترچه خاطرات کاش هیچ گاه عاش... ادامه متن
بوف هم زنی ست تازه از استخوان هایم چیده ام که در آبگیر خانه ام بکارم و در عمیق ترین چاهِ زمین به ملکه های برفی برسم در اضلاع مدفون شده دورِ لفافی که به سطح رسیده پیچیده دور چشمهایم تا در... ادامه متن
دو شعر از پرشنگ صوفی زاده ●کهکشان راهِ شیری اندوه در واگنی که گِن ها روی دست باد کرده اند نسکافه تعارف می کند ریمل های چند کاره دریدگی را به چشم ها داده اند پنجره با پلکی سنگین و سیاه خم... ادامه متن