راه که افتادم، ترسم ریخت! یادآوری یک خاطره قباد آذرآیین سال شصت، من یک دبیر پاکسازی شده! بودم. با دست نوشته ی بیست و چند صفحه ای ازشهرمان، مسجدسلیمان آمدم، تهران تا نوشته ام را به آق... ادامه متن
راه که افتادم، ترسم ریخت! یادآوری یک خاطره قباد آذرآیین سال شصت، من یک دبیر پاکسازی شده! بودم. با دست نوشته ی بیست و چند صفحه ای ازشهرمان، مسجدسلیمان آمدم، تهران تا نوشته ام را به آق... ادامه متن
تمامی حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به سايت ادبی-هنری حضور می باشد...... طراح گرافیک : آرمان خرمک