مسیر فتح الله بی نیاز آن روز هیچ کس به من توجه نمی کرد. بنابراین، تا جایی که توانستم از آن آدم های جوان و شاد فاصله گرفتم. بعد در نقطه دور و خلوتی، خیلی بالاتر از ساحل نشستم و دختر جوان... ادامه متن
درآمدی بر شناخت مقوله های ادبی قسمت بیست و دوم: نویسنده در جایگاه روانشناس بازنمایی روانهاى تحقیرشده در عرصه ادبیات فتح الله بی نیاز آیا قدرتی که به هر دلیلی در محیط کار و زندگی کسب میکنی... ادامه متن
منظومه ی نفت ؛ فروپاشی یا شکوفایی؟ نقد جامعه شناختی “مکانی به وسعت هیچ “ اثر فتح الله بی نیاز غلامرضا منجزی اشاره: با جرأت می توان نفت و مسائل مربوط به آن را یکی از مهمترین و سر... ادامه متن
به یاد آقای مهندس فتح الله بی نیاز که به مهندسی ادبیات داستانی بیش از شغل و تخصص خود پرداخت تو چون رفتی ، گل اشکم شکوفا شد . گره خورد در گلو آهم ؛ دل تنگم ، بفش... ادامه متن
فتح الله بی نیاز هم، رفت! مدتی است که شاهد از دست رفتن عزیزان مان می شویم. عزیزانی که با مرگ زودهنگام شان، غصه دارمان کرده و می کنند. با این که مرگ واقعیتی است عینی، اما بگذارید بگویم غصه دا... ادامه متن
خواهرم منیژه فتح الله بی نیاز انارش را اگر شیرین و سرخ بود، با من تقسیم مىکرد. منیژه را مىگویم که در بچگى گل هندوانهاش را هم به من مىداد؛ چیزى که شهین حالا در بارهاش مىگوید:«اینا مال گ... ادامه متن