تمام نمی شود ذره ای که به تو رو کرده ماهی ست که هرگز پشت نمی کند انکار می کنی اقیانوسی را که مَد می کشد از جانت انکار می کنی و گاهی به محاقش می کشی زمین جای انکار است و دهانی برای پنهان کردن... ادامه متن
ماه خوانی به بدر نشسته ماه بیا جفت در به در دره های بی دهان ما زخم خورده ایم زخم خورده ایم ما می جوشد از چشمه ماه بیا بنوشیم از ا... ادامه متن
ابر می جوشد آب از سر نخل گذشته قنات، رگ بریده راه افتاده دنبال تکه های پراکنده ی ابر دمامه خون می خواند با دست های مرد زن با دو رطب می بارد می بارد و شب همه شب می شود شور گرفته دمامه با... ادامه متن
حواسش هست دری باز می کنم دری می بندد باد حواسش به درها هست به ذرات غبارِ در نفس هایش و به سرفه های خودش حتا . درهای تودرتو اتاق های تودرتو و آدم های تودرتو که گاهی با تو در درگاه تداخل می کن... ادامه متن
وَ باش انگشت اشاره ات کلیدی که قفل ها می سازد خطاب کنی آسمان در خود می پیچد امر کنی رود ردّ قله را می گیرد به اشاره ات درخت شعله ور به راه می افتد سرگشته میان خطابه و اوامر و اشاره ها نقطه و... ادامه متن
سی مرغ سی مرغ بسته خودش را به دمت خورشید قاف به قاف سر می کشد از چشمانت و تاریکی شکاف برمی دارد می پرسند چگونه ؟ چه گونه بگویم که شهابی راه گشوده به آسمان ما در دامنش مرغان ستاره ستاره می گد... ادامه متن